در حال پوستاندازی و ورود به نظم کنونی بینالمللی است و برخی دیگر باتوجه به جایگاه قدرتهای منطقهای نظیر جمهوری اسلامی ایران، عربستان، مصر و ترکیه سعی دارند آنرا از منظر رقابت قدرتهای منطقهای مورد کنکاش قرار دهند با این ملاحظه که در این اضلاع مربع ترکیه به علت عضویت در ناتو و عربستان به علت قراردادهای وسیع همکاریهای نظامی تسلیحاتی با آمریکا در زمین غرب بازی میکند. مصر نیز در چارچوب بیداری اسلامی و روی کار آمدن مرسی وارد مرحله تازهای شده است که با دوران مبارک یکسان نیست.
در این میان ایران که مقامات و رسانههای غربی از آن با عنوان سرچشمه هلال شیعی و به تعبیر دیگر هلال مقاومت یاد میشود، بهنظر میرسد براساس شاخصهای رفتاری بازیگر مستقل منطقهای است که به معماری تحولات خاورمیانه منطبق با خواست قدرتهای فرامنطقهای اعتقادی ندارد و بر این باور است که سیر تحولات خاورمیانه درپی فراگیری بیداری اسلامی در مسیری متناسب با خواست مردم خاورمیانه پیش میرود، اما صرفنظر از این قدرتهای منطقهای برخی بازیگران نظیر کشور کوچک قطر نیز بهدنبال سمتوسو دادن به روند تحولات خاورمیانه هستند که جای تحلیل دارد.
در اینکه قطر باتوجه به واگذاری پایگاه نظامی به آمریکا و روابط آشکار و نهان با رژیم اسرائیل در زمین آمریکا بازی میکند تردیدی نیست، با وجود این در تحلیل رفتار سیاست خارجی این کشور به نظر میرسد اطلاق دیپلماسی نیچهای به آن گویای رفتار دوحه است. از نظر گرت ایوانز دیپلماسی نیچهای را برخی کشورهای متوسط نظیر کانادا و نروژ و همینطور برخی کشورهای ذرهای یا کوچک به کار میگیرند تا با بهرهگیری از سایر فاکتورهای قدرت بتوانند خود را در معادلات محلی و منطقهای مطرح سازند. براساس این نوع دیپلماسی کشور مورد نظر با متمرکز کردن منابع خود روی حوزههایی خاص بهجای توزیع همان منابع در تمام سطوح میکوشد به نتایج ارزشمندی دست یابد. قطر از مدتها قبل روی قدرت رسانهای تمرکز و خیلی زودتر از سایر کشورهای منطقه با راهاندازی شبکه الجزیره جایگاه تازهای برای خود تعریف کرد.
در مرحله کنونی امیر قطر از یکسو با سفر به غزه سعی دارد توجه قدرتهای منطقهای خاورمیانه و قدرتهای فرامنطقهای را به خود جلب کند و از سوی دیگر با کمک و میزبانی مخالفان اسد در دوحه میکوشد با تمرکز دیپلماسی و منابع مالی خود روی این مقوله به نتایج موردنظرش دست یابد. بدین ترتیب در گونهشناسی رفتاری بازیگران منطقه از یکطرف بحث تلاشهای اردوغان برای احیای امپراتوری عثمانی مطرح میشود و از وی و داوود اوغلو با عنوان نوعثمانی یاد میشود و از طرف دیگر قطر در مسیر دیپلماسی نیچهای گام برمیدارد و خارج از این گونهشناسی رفتاری در عرصه راهبردی و سیاست خارجی، بحثهایی نظیر نظم وستفالی، خاورمیانه جدید یا بزرگ مطرح میشود.
هرچه که باشد در اهمیت خاورمیانه و جایگاه آن در محاسبات قدرتهای فرامنطقهای تردیدی نیست تا جایی که نیکسون رئیسجمهور وقت آمریکا در دستهبندی منافع این کشور به منافع حیاتی، حساس و محیطی به صراحت اعلام میکند که خاورمیانه و بهویژه قلب تپنده آن یعنی خلیجفارس در ردیف منافع حیاتی آمریکاست. اما در تحلیل جایگاه بازیگران خاورمیانه بایستی به این مهم توجه داشت که هرچند برخی بازیگران ممکن است در مقاطعی به کمک ابزارهای رسانهای و دلارهای نفتی بتوانند توجهات را به تحرکات خود جلب کنند اما تجربه تاریخی نشان داده که جایگاه ممتاز در معادلات خاورمیانه متعلق به ایران است، بنابراین نقش و جایگاه ایران در معادلات خاورمیانه غیرقابل انکار است چنانکه مقامات و نظریهپردازان منطقهای و فرامنطقهای به آن اذعان دارند.
* کارشناس مسائل بینالملل