طرح جامع مسکن در آن زمان با درنظر گرفتن مسائل و مشکلات و نیز ظرفیتها و امکانات موجود با چهار هدف راهبردی به این شرح تدوین شد:
1- تأمین مسکن امن، سالم و در توان مالی خانوارها
2- ارتقای کمی و کیفی تولید و عرضه مسکن و تعادل بخشی به بازار مسکن
3- ارتقای کیفیت زیست، بهبود شرایط سکونتی همه جوامع، حفظ فرهنگ و هویت اسلامی و ملی
4- بهبود مدیریت بخش مسکن، ایجاد هماهنگی بین برنامههای مسکن، برنامههای توسعه شهری و روستایی و سیاستهای آمایشی.
اما اکنون با سپری شدن برنامه چهارم توسعه و مشخص شدن نتایج عملی، بسیاری از کارشناسان بر این باورند که بسیاری از اهداف این بخش محقق نشده است. کمال اطهاری یکی از این کارشناسان است که اتفاقا در تدوین طرح جامع مسکن نیز نقشی مستقیم داشته است. عضو هیأت علمی تدوین طرح جامع مسکن برنامههای اجرا شده در این مدت را بیش از آنکه کارشناسی قلمداد کند، اقداماتی سیاسی میداند که نهتنها در راستای پیشبرد اهداف بهبود بازار مسکن در کشور نبوده بلکه نوعی عقبگرد نیز محسوب میشود. مشروح این گفتوگو را در ادامه میخوانید.
- طرح جامع مسکن در چه شرایطی تدوین شد و بهدنبال برطرف کردن چه مشکلاتی بود؟
برنامه چهارم توسعه جامعترین برنامهای بود که پس از انقلاب به همت یک جمع کارشناسی قوی تدوین شد. شیوه تقسیم کار برای تدوین این برنامه هم براساس سمینارها و گفتوگوهای متعددی بود تا این برنامه تدوین شود. همزمان با تدوین این برنامه اوضاع بخش مسکن اینگونه بود که در سه برنامه گذشته دولتها نتوانسته بودند بر مسئله مسکن کمدرآمدها فائق شوند، برنامههای بادوامسازی مسکن روستایی چندان موفقیتآمیز از آب در نیامده بود، زلزلههای متعدد زندگی روستاییان زیادی را برچیده بود که آخرین مورد آن زلزله بم با آن خسارات سنگین بود و همچنین بخش مسکن با یک مشکل اساسی به نام نظام مالی ناقص مواجه بود. در این شرایط برنامه چهارم توسعه در قالب طرح جامع مسکن ضمن توجه به این شرایط، مقوله مهم هویتبخشی به شهرسازی و معماری را نیز در دستور کار قرار داد. از آنجا که برنامه حکم میکند براساس عدالتمحوری و مواردی که به آن اشاره کردم مورد توجه قرار گیرد، طرح جامع مسکن در سال اول برنامه تهیه شد. در تهیه این طرح هم مجموعههای کارشناسی که در بضاعت کشور بود گردهم آمدند که این نیز یکی از تفاوتهای اساسی این طرح بود؛ چرا که خرد جمعی کارشناسی را در خود جمع کرده بود. ثمرات آن در بخش مسکن کمدرآمدها چهار برنامه بود که باید با پیوند با یکدیگر عملیاتی میشد. اما متأسفانه تنها یکی از وجوه آن که زمینهای اجارهای بود مورد توجه دولت جدید قرار گرفت که در قالب مسکن مهر تبلور یافت. بادوامسازی مسکن روستایی هم در دستور کار بود که این کار نیز با تعجیل و بدون اینکه نهادها و سازوکارهای حقوقی و فنی لازم فراهم شود، انجام شد. در این قالب وامهای مسکن روستایی بهصورت فلهای داده شد و ثمره آن هم کاملا مشهود بود که چطور نبود نظارتهای فنی لازم در زلزله آذربایجان مشکلساز شد. تا جایی که به گفته یکی از نمایندگان این منطقه پس از زلزله اصلا آثاری از بادوامسازی مسکن روستایی در این منطقه به چشم نمیخورد و این در شرایطی بود که طی این مدت سالانه تا 300هزار وام بادوامسازی بین روستاییان توزیع شده بود که احتمالا صرف کارهای دیگری غیر از هدف اصلی شده است. حتی مدرسههایی که بادوامسازی شده بود نیز در این زلزله تخریب شدند.
- فکر میکنید مهمترین علت بروز این انحراف چیست؟
غفلت بزرگی که فقط یک تعجیل سیاسی را میتوان بهعنوان علت آن نام برد، موجب شد فقط آن وجوهی از طرح جامع مسکن مورد توجه قرار گیرد که میتوانست ثمره سیاسی داشته باشد. حال آنکه نظام مالی همچنان ابتر باقی مانده و تکمیل نشده است. بخشی از جریانات افزایش قیمت ارز، طلا و... میتواند به همین ناقص بودن نظام مالی ایران و بارزترین آن در بخش مسکن بازگردد. در واقع همان اوراق رهن ثانویه بود که در طرح جامع مسکن مطرح شده بود و باید ساز و کار آن تدوین میشد. نظام مالی مسکن کمدرآمدها هم یکی از برنامههای لازم بود و نیاز به یک صندوق پشتیبان برای پرداخت وامهای ارزان به کمدرآمدها داشت که این مورد هم در سایه همان تعجیل سیاسی مورد غفلت واقع شد. این طرح، افزون بر 1500میلیارد تومان هزینه داشت درصورتی که میبینیم فقط 50هزار میلیارد تومان در مسکن کمدرآمدها صرف شده بدون اینکه ثمری داشته باشد. با این صندوق پشتیبان باید سیستم توانمندسازی مسکن کمدرآمدها برپا میشد و این رهاشدگی اسکان غیررسمی و حاشیهنشینی بهبود پیدا میکرد.
- علاوه بر این مباحث، یکی دیگر از مسائل حائز اهمیت، موضوع هویت معماری و شهرسازی است. در اینباره طی سالهای برنامه چهارم توسعه چه اقداماتی صورت گرفت؟
چیزی که عیان است چه حاجت به بیان است. هر روز که میگذرد درهمریختگی و بیهویتی نظام معماری شهری بیشتر میشود. در واقع مردم ایران در شهرهای خودشان غریب ماندهاند؛ برای اینکه شهرها و بهخصوص کلانشهرها دارای این هویت، آرامش بخشی و امنیت خاطر نیستند. در واقع میتوانم بگویم که این هشت سال برای مسکن و شهرسازی ایران یک دوره هشت ساله برباد رفته است چون طرح جامع مسکن عملیاتی نشد و سازوکارهایی هم ایجاد نشده که بر مبنای آن بتوان ساختار نوینی در این بخش بنا کرد؛ بنابراین بهنظر میرسد نخستین کار دولت جدیدی که سر کار میآید باید ایجاد آن سازوکار نهادی و سازمانی مناسب برای حرکت شایسته بخش مسکن باشد.
- آیا فکر نمیکنید درصورت اجرای تمام برنامههای طرح جامع مسکن، اعتبارات زیادی مورد نیاز بود که دسترسی کامل به آنهامشکلات بیشتری را فراروی دولت قرار میداد؟
اعتبارات و یارانههایی که در این مدت توسط دولت در بخش مسکن داده شد به یمن درآمد بینظیر نفتی، بیشتر از همه اعتباراتی بود که در سالهای گذشته در این بخش صرف شده است. اما زمانی که کانال اعتباری وجود نداشته باشد این وجوه به سرانجام نمیرسد. مثال آن را درباره وامهای نوسازی روستایی بیان میکنم. در سالهای گذشته حداکثر 40هزار وام در این بخش پرداخت شده بود اما فقط برای همین موضوع تحت عنوان بازسازی روستایی سالانه تا 300هزار وام سه تا 10میلیون تومانی پرداخت شد اما ثمری از این بخش مشاهده نشد؛ چون سازوکار فنی لازم ایجاد نشده بود. بنابراین اصلا فکر نمیکنم کمبود پول برای بخش مسکن وجود داشته بلکه عدمنهادسازی و سیاستزدگی نکته اساسی است که موجب بروز این شرایط شده است.
- آیا این مسئله در مورد مسکن مهر هم صادق است؟
بنده همزمان با شکلگیری مباحث پیرامون مسکن مهر عنوان کردم که این کار اصلا به صلاح نیست اما درصورت اصرار دولت به انجام این برنامه ابتدا باید نظام تعاونیهای مسکن در ایران اصلاح شود و بعد مسکن مهر اجرایی شود ولی وقتی تعجیل و سیاستزدگی در میان باشد همین اتفاق در مورد مسکن مهر میافتد.
- بههرحال تردیدی در این نیست که در دولتهای نهم و دهم تلاشهای زیادی برای تأمین مسکن کمدرآمدها انجام شد؛ میزان توفیق دولت در این زمینه را تا چه حد ارزیابی میکنید؟
چیزی که در گذشته و پیش از دولت نهم اتفاق افتاد این بود که بهعلت بیتوجهی به نهادسازیها معمولا برنامههایی که برای مسکن کمدرآمدها بود بیش از 10درصد تحقق پیدا نکرد. در برنامه سوم عنوان شد که باید به نهادسازی نسبت به برنامه تقدم داده شود اما این اتفاق پس از آنکه در برنامه سوم محقق نشد در برنامه چهارم مورد تأکید قرار گرفت؛ بهعنوان مثال یکی از نهادسازیهای لازم برای آمایش سرزمین بود که بتواند حرکات جمعیتی را سامان دهد. حال اگر دولتی بخواهد بدون توجه به این نهادسازیها کاری انجام دهد که مردم از تهران بروند مسلم است که به این هدف نخواهد رسید. بنابراین موفقیت این برنامه را بیشتر از سابق نمیدانم. بعضی آمارهایی هم که از زبان نمایندگان مجلس شنیدهام حاکی از آن است که حدود 10درصد مسکن مهر به کمدرآمدها رسیده است و این در حالی است که چندین برابر اعتبارات گذشته در این بخش صرف شد.
- پیشنهادتان برای دولت بعدی در بخش مسکن چیست؟
مسلما باید یک طرح جامع دیگر در این زمینه تدوین شود؛ چرا که شرایط کشور با هشت سال پیش متفاوت است. سازگاری و انطباق طرح جامع مسکن با شرایط موجود و تقدم و تأخر دادن به موضوعاتی که در سالهای گذشته بهوجود آمده باید از نکات اساسی این برنامه باشد. همین حجم عظیم مسکن مهر بدون خدمات لازم ایجاب میکند بعضی تغییرات در طرح جامع مسکن ایجاد شود؛ تغییراتی که بسامان شدن آن چیزی که از گذشته رسیده را همراه با نهادسازیهای لازم برای آینده شامل شود.