مهمترین اظهارات حجتالاسلام تیمورعلی عسگری مشاور پارلمانی مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام به نقل از فارس در زیر آمده است:
- {در آستانه انتخابات ریاستجمهوری دوره یازدهم برخیها از آقای هاشمی به عنوان لیدر و رهبر جریان اصلاحات یاد میکنند؟} این ادعا ظلم به آقای هاشمی است، چرا که ایشان برایند کلی افکار عمومی را مد نظر قرار میدهد، اگر دقت کنیم میبینیم که هر دو جناح در حق آقای هاشمی جفا کردهاند. هم اصلاحطلبان و هم اصولگرایان. خط قرمز آقای هاشمی نظام و ولایت است. آقای هاشمی نظام را به هر چیزی ترجیح میدهد.
- بله، ایشان وحدت ملی را مطرح کردند که بنده نیز با این طرح کاملاً موافقم.
- {مخالفان وحدت ملی میگویند این طرح برای شرایطی است که در کشور تفرقه ملی باشد} تفرقه مگر شاخ و دم دارد. دو جناح در کشور شرایط را از نوع حیدری نعمتی کردهاند. ما معتقدیم بسیاری از اصولمان میتوانست بیشتر از آنچه محقق شده، تحقق یابد. چشمانداز 20 ساله، سیاستهای کلی و اصل 44 سیاستهایی بوده که به خوبی محقق نشده است لذا آقای هاشمی تلاش دارند دولتی روی کار بیاید که از جامعیت نیروی انسانی و کارآمدی برخوردار باشد تا مطلوب و ایدهآل کشور باشد. وحدت لولوخورخوره نیست که بعضیها نسبت به آن حساس شدهاند.
- مسلم است که مبانی فکری آقای هاشمی با آقای مصباح یکی نیست و مسلماً در این ارتباط آقای هاشمی از پختگی بالایی نسبت به آقای مصباح برخوردار است. ما احترام خاصی برای آقای مصباح قائل هستیم. در ارتباط با روحانیت، یکی از ترفندهای آقای احمدینژاد همین بود که از روحانیت استفاده ابزاری کرد. یک نکته را هم بگوییم، بنده یک سؤال از آیتالله مصباح یزدی درباره حمایت از احمدینژاد در زمان کاندیداتوری و رد ایشان بعد از ماجراهای خانهنشینی و مشایی پرسیدم اما طرفداران ایشان بنده را به باد فحش گرفتند.
- نوع تفکر آقای احمدینژاد تحجر گرایانه و وحدت شکن است. احمدینژاد از تقابل و یا بهتر بگویم اختلاف سلیقهای که بین آقای هاشمی و آقای مصباح بود برای پیروزی در انتخابات بهرهبرداری کرد. البته آقای احمدینژاد علاوه بر آقای مصباح از برخی دیگر از روحانیون از جمله آقای ناطق نوری برای پیروزی در انتخابات بهرهبرداری کرد. به نظر میرسد آقای احمدینژاد از یک نوع زرنگی سیاسی برخوردار است. ایشان در آمریکا بحث مذاکره را مطرح کردند که درست نبود.
- آقای هاشمی در ارتباط با آمریکا همواره سفارش میکردند که باید نوع رفتار ما هوشمندانه و برخوردار از عقلانیت باشد. اگر هم مذاکره باشد از موضع عزت، حکمت و تدبیر باشد نه از موضع ضعف.
- {گزینههای طرح وحدت ملی برای انتخابات ریاستجمهوری} گزینههای وحدت ملی افراد مستقلی هستند و یا احیاناً افرادی از چهرههای اصولگرا که به افراط فکر نمیکنند و بنای بر تقابل با افراط دارند. بنده آقای ناطق را بهترین گزینه برای وحدت ملی میدانم. آقای حسن روحانی نیز گزینه خوبی است. برای اینکه این آقایان از نظر پایه و اساس و اصول در عین حال محکم هستند و از یک نوع عقلانیت، تدبیر و دورنگری و دلسوزی نسبت به اصل نظام و رهبری برخوردار هستند. البته آقای هاشمی بهترین گزینه است، همان هاشمی که در کابینهاش ولایتی و خاتمی را داشت.
- هاشمی هیچ فرقی نکردهاست، البته برخیها در برخورد با ایشان دچار افراط و تفریط شدهاند. درباره فرزندان ایشان نیز باید بگویم ما آخوندی را میشناسیم وقتی فرزندش را گرفتند قهر کرد و آخوندی را میشناسم که پیگیر بود تا فرزندش را اعدام کنند. اما آقای هاشمی نه آن آخوند است و نه این آخوند. آقای هاشمی از یک ثبات، عقلانیت و تدبیر برخوردار است.
- {امکان کاندیداتوری آقای هاشمی} احتمال کاندیداتوری آقای هاشمی در انتخابات بعید است. چراکه ایشان خودش را در اتاق فکر نظام احساس میکند و مورد اعتماد و وثوق رهبری است و جایگاه او جایگاهی فراقوهای است. پس در انتخابات کاندید نخواهد شد مگر اینکه ضرورت کاری نظام اقتضا کند.
- {برخیها آقای ولایتی را گزینه وحدت ملی مینامند} آقای ولایتی به گزینه وحدت ملی نزدیک است.
- {نظرتان درباره گزینههای احتمالی جبهه پایداری} گزینههای جبهه پایداری قطعاً به گزینههای طرح وحدت ملی نخواهند رسید. اگر دقت کنید گزینههای جبهه پایداری در مقابل وحدت ملی هستند و حتی برخی گزینههای این جبهه وحدت شکن خواهند بود. جریان وحدت ملی تلاش دارد کشور را از لطمهای که جریان احمدینژاد و جبهه پایداری به عنوان دوستان سابق آقای احمدینژاد به کشور زدهاند نجات دهد. جبهه پایداری یک جبهه نوپا است، آنها بیشتر مباحث ایدئولوژیک را مطرح میکنند تا مباحث کاربردی و اجرایی و مدیریتی. به نظر میرسد جبهه پایداری در عرصه سیاسی بیشتر به دنبال مباحث ایدئولوژیکی است که درباره نظام اسلامی دارند و البته این تفکر آنها است و ما نیز به آن احترام میگذاریم. ما معتقدیم تفکر جبهه پایداری در هر حوزهای ورود کند نتیجه نخواهد داد همانطور که در انتخاب احمدینژاد به عنوان رئیسجمهور نتیجه نداده بود.
- هاشمی مقبولیت بالایی در جامعه دارد، مقبولیت ایشان امروز بیش از گذشته است.
- {مردم از نامه بدون سلام و السلام آقای هاشمی به رهبر انقلاب گلایهمند هستند} نه اینطور نیست، آقای هاشمی نامه بدون سلام به آیتالله بهشتی و امام هم نوشته است و این موارد در خاطرات ایشان قید شده است. مهم محتوا و اصل مطلب است نه اینکه نامه با سلام بگوید بدون سلام.
- {اتفاقاً اصل ایرادهایی که به نامه آقای هاشمی خطاب به مقام معظم رهبری گرفته میشود، بحث محتوایی است، منتقدان آقای هاشمی میگویند محتوای نامه آقای هاشمی فتنهانگیزانه بوده است؟} برداشت من این است در ارتباط با مسائلی که شما آن را فتنه مینامید برخیها جنگ را حیدری-نعمتی کردهاند. یکی اقتدار و قدرت را در اختیار داشت و طرف مقابل این قدرت را نداشت گرچه هر دو طرف اشتباه کردند.
- من فتنه را قبول دارم. اما همیشه اینطوری نیست که شما میگویید گاهی فتنه چندضلعی میشود و در اتفاق اخیر 2 سر دانست یک سر احمدینژاد بود و یک سر برخی از رقبای ایشان. ضمن اینکه منظور من این است هر دو طرف حق و باطل را در هم آمیختند تا فتنه شود. مگر آقای احمدینژاد اینطور نکرد؟
- فتنه، درگیری آقای احمدینژاد با مخالفانش بود اما خارجیها هم دخالت کردند. اینکه احمدینژاد مردم را خس و خاشاک نامید درست نبود، بهتر بود ایشان عذرخواهی میکردند که اگر میکردند، کفایت میکرد. فتنه ریشههای خارجی هم داشت، اکنون هم جریانی که به تحلیل شما اسمش فتنه است در خارج از کشور به خارجیها پیوند خوردهاند و البته از طرف دیگر هم آقای احمدینژاد پیرامونش کسانی که خط قرمزش هستند که مشخص نیست که بدون ارتباط با خارج باشند. آنچه مسلم است فایلها و اسنادی است که در اختیار دستگاههای امنیتی و اطلاعاتی ماست که روزی آنها فاش خواهد شد.