آنها که پیگیر برنامههای مستند بهویژه با موضوع گردشگری و طبیعتاند با نام و چهره ایرج میلانی آشنا هستند. ایرج میلانی در دهکدهای به نام میلان در ۳۰کیلومتری تبریز در مجاورت اسکو و روستای دیدنی کندوان بهدنیا آمده است. کارگردانی فیلم و فوقلیسانس هنر خود را از دانشگاه تهران دریافت کرده و اکنون نیز با مستندهای ویژه ایرانگردیاش شناخته میشود. میلانی مرد سفر است و البته سفرهای جالبی به نقاط مختلف ایران داشته است. او در این گفتوگو از وضعیت سفر و گردشگری در ایران میگوید.
- چه وقت به سفر علاقهمند شدید؟
نخستین سفر اکتشافی که همراه با برادرانم رفتم به نخستین جمعه مهرماه سال52 برمیگردد. من پنجم ابتدایی بودم. ماه رمضان بود و برادرانم روزه بودند. ما از یک گوشه در کرج راه افتادیم تا وسطهای جاده چالوس؛ با پای پیاده از لابهلای کوهها؛ صحنههای جالبی به یاد دارم. از باغ یک سرهنگ سر درآوردیم که ما را تنبیه کرد. زمینهایی را زیرپا گذاشتیم که الان به آن گوهردشت میگویند. پس از آن آلوده کوهنوردی شدم. دبیر هیأت کوهنوردی شدم و تمام قلههای ایران را فتح کردم.
- پس به بیشتر نقاط ایران سفر کردهاید.
به بسیاری از شهرها و استانهای کشور سفر کردهام و مناطق گردشگری و طبیعتگردی کشور را از نزدیک دیدهام.
- سفرهای خارجی چطور؟
به همه کشورها سفر نکردهام چون بهعنوان مثال در برخی از پایتختها تنها یک روز ماندهام که بهنظرم این سفر محسوب نمیشود.
- ولی براساس تعریف از سفر حتی یک روز اقامت در یک مکان نیز سفر معنا میشود.
اگر بخواهم با این تعریف به سؤال شما پاسخ بدهم باید یکبار دیگر بشمارم ببینم به کدام کشورها رفتهام. اما سفرهایی به 15کشور خارجی داشتهام.
- معنای سفر چیست؛ مثلا اینکه فردی بگوید سفر کردهام چه معنایی دارد؟
سفر سه هدف متفاوت دارد؛ یک وقتی برای دستیابی به آرامش و استراحت به سواحل جنوب کشور میروید. یک وقت هم برای اکتشاف سفر میکنید؛ برای اینکه مثلا به ریشه زبانهای محلی مردم یک منطقه پی ببرید و زمانی هم برای استراحت ندارید. یک وقت هم هست که برای بازاریابی کالایی به سفر میروید. اینها همه در تعریف سفر خلاصه میشوند. گردشگر و مسافر الزاما شخصی نیست که برای بازدید از آثار تاریخی سفر کند. مسافری که برای کارهای دیگر هم سفر میکند یک گردشگر است. منتها اگر سفرش کوتاه باشد توقعاتی که از یک گردشگر میرود در مورد او مصداق ندارد. مثلا شما اگر یک روز به پایتخت یک کشور سفر کنید خیلی کم اطلاعات از آنجا بهدست میآورید؛ نه مردم را میبینید، نه خیابانها و نوع رفتار آنها را. در واقع اگر 72ساعت جایی بمانید میشوید مسافر.
- در این تعریف، مسافری که قصد تبدیلشدن به یک گردشگر را داشته باشد باید از امکانات خوب و کامل نیز برخوردار باشد.
درست است ولی اگر بخواهید اینطور متر بگذارید و اندازهگیری کنید، میبینید که در ایران نمیتوان گردشگر خارجی را جذب کرد چون برای گردشگر خارجی که میخواهد به ایران سفر کند ساحل تمیز وجود ندارد. هتل لوکس اندک است. گردشگر خارجی تفریح میخواهد و تفریح هم لزوما خوابیدن در هتل نیست. هزاران درخواست جنبی وجود دارد و اگر این درخواستهای جنبی را مثلا در ایران فهرست کنید میبینید که نمیتوان آنها را فراهم کرد. در نتیجه باید فکر کنید که حالا که نمیتوان آنها را فراهم کرد باید به سمت فراهم کردن خواستهها و تقویت آنهایی رفت که با مبانی اخلاقی و نظری ما اختلافی ندارد.
- یعنی با این تعریف گردشگر خارجی نخواهیم داشت؟
ببینید گردشگر ترکیبی برای ایران داریم. گردشگری که برای تفریح به ایران بیاید کم است. گردشگر خارجی به مقصد ایران، عمدتا گردشگر فرهنگی، ورزشی، ماجراجویی و از آن بخشی است که میتوانند با فضای ایران خودشان را وفق بدهند.
- گردشگر فرهنگی بیشتر به ایران میآید یا توریست ماجراجو؟
گردشگران فرهنگی بیشتر به ایران میآیند؛ توریستهایی که بهدنبال تاریخ و فرهنگ هستند. البته باید گفت که ورود این نوع از گردشگر خارجی به کشور نیز چند سالی است با رکود مواجه شده است.
- فکر میکنید دلیل این رکود چیست؟
عمدهترین عامل رکود گردشگر ورودی به ایران همین مسائل سیاسی است.
- منظور از مسائل سیاسی ذهنیتی است که در خارج از ایران نسبت به کشور وجود دارد؟
بله، تصور کنید بگویند در یک کشور توریستها را به گروگان میگیرند یا آنها را میکشند. شما هیچ وقت به چنین کشوری سفر نمیکنید. مثلا میگویند در اردن گردشگران را به گروگان میگیرند یا در خیابانهای ونزوئلا به روی یکدیگر اسلحه میکشند. خب طبیعی است که به چنین کشوری سفر نخواهید کرد. حتی میگویند در ژوهانسبورگ آفریقای جنوبی ساعت هفت همه مغازهها بستهاند و اگر در خیابان باشید جیبتان را خالی میکنند. خب گردشگر بین ژوهانسبورگ و جزیره کناری آن ترجیح میدهد به جزیره برود تا آنکه ژوهانسبورگ را ببیند.
- از نگاه شما بهعنوان یک گردشگر حرفهای مهمترین کاری که باید برای نجات گردشگری کشور انجام داد چیست؟
باید برای بالا بردن تحمل جامعه نسبت به حضور گردشگران خارجی که از یک فرهنگ دیگر به ایران آمدهاند تلاش کرد تا اگر یک گروه گردشگر با فرهنگ متفاوت از فرهنگ ایران به کشور آمد همه دادشان بالا نرود که ای وای چرا این گروه را به کشور آوردهاید.
- اگر چند فاکتور برای استانداردسازی توریسم و جذب گردشگر بخواهیم تعریف کنیم کدامند؟
نخستین فاکتور، امنیت است؛ یعنی با عقاید و رفتار توریست برخورد بدی نمیشود. دقت کنید به این جمله: «برخورد بدی نمیشود!» ممکن است که قانون بگوید برخی رفتارها خلاف است. اما اینکه در یک تور دستگیر شود و چند ساعتی هم بازداشت شود یا اینکه او را دیپورت کنند و حتی به او پرخاش کنند تأثیر بسیار وحشتناکی در ذهنیت یک گردشگر دارد. برای سه سال گردشگر خارجی به ایران میآوردم. در جایی به یکی از گردشگران پرخاش شد و آن گردشگر به گریه افتاد و فردای آنروز تور را تـــرک کرد. حالا تصور کنید این فرد تا آنجا که بتواند تنها بهدلیل یک برخورد سلیقهای که با او شده به گردشگران دیگر توصیه خواهد کرد که از سفر به ایران بپرهیزند. حالا شانس با ما یار بود آن شخص با رسانهها موضوع را مطرح نکرد. درحالیکه اگر دسترسی به رسانه بزرگی داشت بهطور حتم درصد بالایی از درآمد گردشگری ایران از محل ورود گردشگر کاسته میشد.
- برخی معتقدند سفر در ایران گران است، این نظر شما هم هست؟
بله اگرچه بسیار گران نیست ولی گران است؛ یعنی از سفر به یک کشور خارجی ارزانتر نیست. جای تعجب است در ایران که بسیاری از کالاها و خدمات ارزانتر از نقاط دیگر جهان است گردشگری اینچنین گران است.
- یعنی خدمات گردشگری در جهان از ایران ارزانتر است؟
در دنیا به سودآوری میرسند. مثلا در اروپا هتلهای سه ستاره شبی 100دلار است. آنجا اروپاست؛ اروپایی که یک سیب دو یورو قیمت دارد، هتل هم شبی 100دلار است. مثلا اینجا شما یک کیلو سیب میخرید 2500تومان؛ یعنی قیمت میوه آنجا پنج برابر است اما هتلها ارزانتر از ایران هستند. قیمت اقامت در هتل خوب در ایران دو برابر گرانتر از خارج از کشور است. چند وقت پیش در پاریس، وین، آمستردام و میلان اقامت داشتم که باید بگویم در پاریس اقامت در یک هتل چهارستاره مجلل برای یک شب 113یورو بود؛ در صورتی که شما در جزیره کیش هم معادل هتل چهار ستاره دنیا باید همان قیمت را بپردازید. بنابراین مبلغ اقامت در هتل برای من در کیش و پاریس به یک میزان است درحالیکه خدمات ارائه شده به مسافر ایرانی در یک هتل در کیش بسیار کمتر از یک هتل چهار ستاره در پاریس است.