علیرضا بذرافشان که قبلاً به عنوان فیلمنامهنویس فعالیت میکرد، با نشستن روی صندلی کارگردانی نشان داد که این حوزه را هم میشناسد، اما جالب اینکه فیلمنامهنویس، ترجیح داده از نوشته دیگران استفاده کند.با وجود توفیق «تنگنا» بذرافشان ترجیح میدهد که فعلاً همان نگارش فیلمنامه را جدیتر از کارگردانی دنبال کند.
بذرافشان معتقد است بزرگترین مشکل تولید فیلمهای تلویزیونی نداشتن زمان و بودجه کافی است. او «تنگنا» را در 23 روز ساخته، یعنی در مقایسه با زمان ساخت دیگر فیلمهای تلویزیونی با وسواس و دقت و صرف زمان بیشتر این فیلم را کارگردانی کرده است.
او میگوید بودجه کم باعث میشود عوامل چندان حرفهای نباشند که این مسئله منجر به پایین آمدن کیفیت فیلم و رسیدن به حداقل سطح استاندارد میشود. به اعتقاد بذرافشان کارگردانی سادهتر از نویسندگی است و میگوید: با کارگردانی همه آنچه در ذهن دارم اجرا میشود و محدودیتها از بین میرود.
- آقای بذرافشان! خیلیها معتقدند فیلمنامهنویسها زمانی به کارگردانی رو میآورند که از خراب شدن فیلمنامههایشان توسط دیگران خسته شده باشند. آیا شما به همین دلیل وارد عرصه کارگردانی شدید؟
- نه، این دلیل ورود من به حوزه کارگردانی نیست. چون من این شانس را داشتم که با کارگردان خوبی همچون علیرضا افخمی همکاری داشته باشم. فیلمنامههای من را این کارگردان ساخت و نتیجه بسیار خوبی هم داشته و به اعتقاد من بهتر از این نمیشد.
البته بودند فیلمنامههایی که به دست کارگردانهای دیگر ساخته شد و محصول آنچه میخواستم نبود، اما من زمانی احساس کردم میتوانم کارگردانی کنم، با آقای افخمی مشورت کردم و بعد از آن با مدیر گروه فیلم و سریال شبکه 3 سیما مذاکره کردیم و شرایط ساخت این فیلم تلویزیونی مهیا شد.
- شما سالها با قاسم جعفری به عنوان نویسنده چه در سریالها و چه در فیلمها همکاری کردید.در «گرگ و میش» شما با جعفری اختلاف پیدا کردید و این را در مصاحبههایتان نیز عنوان کردید. کارگردانی تلهفیلم «تنگنا» قرار نبوده چیزهایی را در این بین ثابت کند؟
- بحث ثابت کردن نیست چون همه چیز مشخص است. من با این کارگردان چند تجربه ناموفق داشتم که پشت سر گذاشته شد. حالا ساخت «تنگنا» هیچ ارتباطی به ایشان ندارد و در پشت ساخت این فیلم، حرفی به این صورت که شما مطرح میکنید، نداشتم.
- چرا وقتی به سراغ کارگردانی آمدید، فیلمنامه را خودتان ننوشتید؟
- فیلمنامه «تنگنا» خوب بود و دیگر لزومی نداشت که خودم فیلمنامهای بنویسم. طرحی ارائه شد و چند فیلمنامهنویس روی آن کار کردند.
من روی مراحل نگارش فیلمنامه نظارت داشتم و نظراتم را منتقل میکردم و تغییراتی نیز در همان حین اعمال میکردم. به هر حال فیلمها همیشه تحت نظر کارگردان نوشته میشود و در مورد «تنگنا» نیز همین اتفاق افتاد. من هم در مقام فیلمنامهنویس همیشه زیر نظر آقای افخمی کار میکردم.
- دیالوگها را گویا خودتان بازنویسی کردید؟
- نه، من هیچ دیالوگی را بازنویسی نکردم. چون همانطور که گفتم نظر میدادم و فیلمنامهنویسها اجرا میکردند.
- ویژگی بارز و وجه تمایز فیلم «تنگنا» با سایر کارهای تلویزیونی در این است که یک موقعیت داستانی آشنا، اما کمتر کار شده در تلویزیون که دستمایه آن رفاقت مردانه است را مطرح کرده و اتفاقاً خوب هم از کار درآمده است. این رفاقت مردانه آثار مسعود کیمیایی را به خاطر میآورد. آیا شما تحت تأثیر کیمیایی بودید؟
- من به سینمای کیمیایی علاقه دارم، ولی همانقدر سینمای او را دوست دارم که سینمای مهرجویی و کیارستمی را. میبینید اینها سه گونه متفاوت از سینما را عرضه میکنند، اما طبیعی است که وقتی شما به سراغ موضوعی میروید که دستمایه آن رفاقت است ناخودآگاه به یاد سینمای کیمیایی میافتید چون همیشه زیباترین جملهها در مورد عشق و رفاقت را در فیلمهای کیمیایی شنیدهایم. پس در طرح این موضوع خودآگاه و ناخودآگاه از کیمیایی تأثیر میگیریم.
- شهاب حسینی با اینکه قبلاً هم نقش پلیس را بازی کرده، اینجا نیز حضور قابل قبولی دارد. جعفر دهقان یکی از بهترین بازیهای سالهای اخیرش را ارائه کرده و نیما رئیسی هم سالها بعد از «داستان یک شهر» بازی قابل قبولی از خود ارائه داده است. از علت انتخاب این بازیگران بگویید و اینکه آیا آنها انتخاب اول شما بودهاند؟
- انتخاب اول من برای نقشهای اصلی شهاب حسینی و کامبیز دیرباز بود. دیرباز به دلایلی حاضر نشد در این تلهفیلم بازی کند. آنموقع شهاب حسینی هم مشغول بازی در یک فیلم سینمایی بود و هر دو جواب منفی دادند. تولید «تنگنا» مدتی به تعویق افتاد و در همین حین شهاب حسینی کارش تمام شد.
او پیشنهاد داد نیما رئیسی نقش مقابلش را بازی کند. من قبلاً در «داستان یک شهر» که نویسنده آن بودم، با رئیسی همکاری داشتم و اتفاقاً پیشنهاد حضور ایشان در «تنگنا» بهجا و کامل بود. رئیسی این نقش را خیلی خوب بازی کرد، نقش دلنشین شد و مردم هم از آن استقبال کردند.
- چرا نقش حساس کاراکتر زن داستان را به یک بازیگر تازهکار سپردید. به نظر میرسد این نقش ضعیفتر از سایر نقشها از کار درآمده است.
- به هر حال واضح است، آنهایی که بهتازگی فعالیت بازیگری را شروع کردهاند و تجربه زیادی ندارند با بازیگران حرفهای قابل قیاس نیستند. اما من مطمئنم خانم نظر روزی بازیگر بزرگی میشود. قبول دارم که بازیگر حرفهایتر میتوانست بهتر باشد اما در نهایت انتخاب بازیگر فعلی حاصل مشورتمان با تهیهکننده بود.
- بازی سروش صحت در سکانس افتتاحیه دلیل خاصی داشت یا تنها به واسطه رفافت شما با او، چنین اتفاقی افتاد؟
- ایشان و چند تن دیگر از دوستان کاملاً رفاقتی در این فیلم حضور پیدا کردند. غیر از سروش صحت آقایان توکلی و حجازی هم بر اساس رفاقت وارد این پروژه شدند.
- در دکوپاژ سعی کردهاید همه چیز را ساده برگزار کنید. تقریباً بیشتر نماها مدیوم هستند و از حرکات دوربین هم خبری نیست. آیا میخواستید تجربه نخست کارگردانیتان ساده و سرراست باشد، طوری که صرفاً داستان را روان تعریف کنید؟
- به نظرم میرسد با توجه به اکشنهایی که اخیراً ساخته شده و «تنگنا» هم لحظات اکشن دارد، فکر کردم این کار نیاز زیادی به حرکات دوربین ندارد و بهتر دیدم فیلم روانی بسازم. انتخاب جای دوربین، دور و نزدیک شدن به کاراکتر و نماها را طوری گرفتم که بیننده از آن لذت بصری ببرد و اتفاقاً از این شکل دکوپاژ «تنگنا» استقبال شد.
- در «تنگنا» چند حذف خوب و بهجا دارید که مهمترین آن، نشان ندادن دستگیری قطب شر داستان توسط نیروی پلیس است. معمولاً هم این صحنههای کلیشهای خندهدار از کار درمیآیند. آیا ترجیح دادید آن را اصلاً جدی نگیرید یا در تدوین به چنین نتیجهای رسیدید.
- من در نسخه دوم فیلمنامه اصرار کردم به این شکل در فیلمنامه اجرا شود تا جذاب از کار دربیاید. برای تصویر کردن صحنههای دستگیری نیاز به یک پروداکشن عظیم بود. البته تهیه کننده حاضر بود امکانات را فراهم کند اما فکر کردم با این کار از قصه اصلی دور میشویم چون «تنگنا» بیش از اینکه قصهگو باشد کاراکترمحور بود و در این لحظات دستگیری باید صحنههای اکشن پر زد و خورد ایجاد میکردیم که به رابطه بین کاراکترها و عشق بین کاراکترهای اصلی ضربه میزد.
- دیالوگهای شهاب حسینی در آخر ماجرا زائد و شعاری است. به نظر میرسد دیگر نیازی نبود او به شکل مطرح شده از رفیق از دست رفتهاش تعریف کند چون بهترین ستایش از او در همان فصل پایانی صورت گرفته بود؛ جایی که رفاقتش را ثابت میکرد. نظر شما چیست؟
- درست است، رفاقت ثابت شده بود. اما او یک کاری نکرده بود و آن تطهیر رفیقش بود. شهاب نزد پدر دوستش رفت و به او گفت پیمان سالم بود. او به پدر پیمان دروغ گفت تا دوستش را تطهیر کند، این برای ادامه رفاقت آنها لازم بود.
- انتخاب نام «تنگنا» آیا ادای دینی به امیر نادری و «تنگنا»ی معروفش است؟
- شاید در این حد کافی است که بگویم «تنگنا»ی امیر نادری را خیلی دوست دارم. ولی اینکه آیا فیلم ادای دین است، شاید من در آن حد نباشم که اینطور بگویم.
- و آیا میخواهید کارگردانی را ادامه دهید؟
- اگر فرصتی پیش بیاید حتماً این کار را میکنم. اما در حال حاضر تصمیم دارم یک مجموعه تلویزیونی برای علیرضا افخمی بنویسم و همچنین یک فیلمنامه نیمهکاره برای بهروز افخمی نوشتهام که باید روی آن کار کنم. بعد از اینها فکر میکنم که فیلم دیگری بسازم یا نه.