این موضوع براساس آنچه در گزارشها پیرامون ثبت جهانی ساز تار به نام کشور آذربایجان منتشر شد بیانگر یک شکست دیگر برای سازمان میراث فرهنگی کشور است و این در حالی است که مسئولان سازمان میراث فرهنگی تاکنون هیچ اظهارنظری درخصوص ثبتجهانی تار به نام آذربایجان نداشتهاند.
خبرگزاریهای رسمی و غیررسمی کشور دیروز با انتشار گزارشهایی در رثای این ساز از دسترفته نوشتند که اکنون دیگر جهان ساز تار را با نام آذربایجان میشناسد نه ایران! سازمان جهانی یونسکو در هفتمین نشست میراث معنوی که دو روز پیش در مقر اصلی آن سازمان در پاریس پایان یافت اعلام کرد که ساز تار را به نام کشور همسایه ایران یعنی آذربایجان به ثبت رسانده است.
اعلام این خبر اگرچه ابتدا به یک شوخی میمانست و رسانهها در انتظار یک تکذیبیه بودند ولی واقعیت این بود که کشور آذربایجان توانست با ارائه یک پرونده به یونسکو ساز تار را به نام خود در جهان به ثبت برساند و بدینترتیب مهارتهای ساخت و نوازندگی ساز تار به نام آن کشور در جهان به ثبت رسید.
تار ایرانی از دیرباز تاکنون جایگاه ویژهای در موسیقی سنتی ایران داشته و به گفته رئیس خانه موسیقی کشور براساس آنچه در اسناد تاریخی و نقاشیهای قدیمی برجای مانده است ساز تار متعلق به ایران است و خاستگاه دیگری در جهان ندارد.
اصفهان و خراسان؛ خاستگاه تار
ثبت جهانی ساز تار به نام کشور آذربایجان با اعتراض کارشناسان موسیقی همراه شده است. براساس آنچه کیوان ساکت آهنگساز و نوازنده بنام تار و سه تار کشور به خبرگزاری میراث فرهنگی گفته است، سازهای ایرانی از گذشتههای دور تأثیری عمیق و انکارناپذیر بر موسیقی کشورهای اطراف گذاشته است.
به گفته کیوان ساکت، 50تا 60سال پیش ساز رایج ایران، تار پارسی بود و اغلب هنرمندان بزرگ عرصه موسیقی قدیم ایران لااقل از 500 سال پیش تا به امروز نوازنده ساز تار بودهاند و تاکنون نیز بیشترین ردیفها، برای ساز تار نوشته شده است. ساکت ثبت جهانی ساز تار به نام کشور آذربایجان را مردود میداند و معتقد است که کشور آذربایجان بر اثر بیکفایتی و بیلیاقتی پادشاهان قاجار برپایه قرارداد ترکمانچای برای 100سال از ایران جدا شد و همین موضوع موجب تغییر اندک شکل سازها شد.
ساکت با اشاره به این موضوع که استاد علینقی وزیری شیوه گرفتن و نواختن تار را عوض کرد، سرمنشا ساز تار را شهرهای مرکزی و فرهنگی ایران آن زمان، یعنی اصفهان و خراسان اعلام کرد و گفت: برخی محققان غربی البته این موضوع را تکذیب میکنند و سر چشمه موسیقی شرق را به اعراب نسبت میدهند. آنطور که ساکت اعلام کرده است، خاستگاه ساز تار باید محلهای کم رطوبت مانند اصفهان یا خراسان قدیم باشد و مناطق رطوبتی مانند شمال یا جنوب ایران یا باکو و آذربایجان که لب دریاست و رطوبت زیادی دارند مناسب برای ساخت و نواختن ساز تار نیستند.
تار، ایرانی است نه قفقازی
داریوش پیرنیاکان دیگر نوازنده تار و پژوهشگر موسیقی کشور که نایبرئیس خانه موسیقی ایران نیز هست با اظهار تأسف از اتفاق رخداده در زمینه ثبت ساز تار بهنام کشور آذربایجان به خبرگزاری میراث فرهنگی گفت: باید به حال ما و دولت گریست که اینگونه نام شاعران و موسیقی ایران را میبرند.
وی که البته خواستار پاسخگویی مسئولان سازمان میراث فرهنگی کشور درخصوص ثبتجهانی ساز تار به نام آذربایجان است، میگوید: تار قفقازی وجود نداشته است. تار در ایران و توسط هنرمندان ایرانی ساخته شد و تعلقی به کشور آذربایجان ندارد. نایبرئیس خانه موسیقی، با یادکردن از نقاشیها و اسناد به جا مانده از تار تأکید میکند که این ساز متعلق به ایران است و خاستگاه دیگری در جهان ندارد. به گفته او، حتی عاشیقها نیز مربوط به ایران بودند که بعدها بهدلیل کج فهمی به نام کشور دیگری به ثبت رسیدند. کارشناسان موسیقی و رسانهها، سازمان میراث فرهنگی را بهدلیل غفلت از موضوع ثبت جهانی ساز تار به نام کشور آذربایجان مقصر میدانند.
میراث تار ایرانی را ثبت کند
بهروز وجدانی پژوهشگر موسیقی اما در گفتوگو با ایسنا اشکال کار را در یک پسوند میداند. وجدانی میگوید: این ساز باید با عنوان «تار آذربایجان» به ثبت میرسید درحالیکه در فهرست میراث معنوی تنها از عنوان «تار» استفاده شده و البته باید به این نکته نیز توجه داشت که تار آذربایجان از نظر شکل، تعداد سیم و شیوه نوازندگی با تار ایرانی متفاوت است.
به گفته او، کشور آذربایجان تار را با عنوان بخشی از هویت ملی آذری ثبت کرده و از این لحاظ پرونده هیچ مشکلی ندارد. آنطور که وجدانی میگوید سازمان میراث فرهنگی نیز میتواند تار ایرانی را به ثبت جهانی برساند چون قرار نیست هر که زودتر از خواب بیدار شد، برود و چیزی را به ثبت جهانی برساند.