براساس آمار، سالانه 50الی 100هزارگونه از حدود 10میلیون گونه زنده موجود که بسیاری از آنها تاکنون ناشناخته ماندهاند، منقرض شده یا در معرض خطر انقراض قرار می گیرند. این آمار بهمراتب بیش از مجموع تعداد گونههایی است که از اواخر دوره کرتاسه (عصر دایناسورها) تا زمان حاضر یعنی در طول 65میلیون سـال منقرض شدهاند. بنابر گزارش منتشر شده از سوی سازمان جهــانی خواربار و کشـاورزی (FAO) طی یک دهه (از سال1990 تا سال 2000میلادی)، هر سال 4/9میلیون هکتار جنگل تخریب شده است. گزارش دیگری که از سوی کمیته بینالمللی حفاظت از طبیعت (IUCN) ارائه شده نیز حاکی از آن است که هماکنون از هر هشت گـونه گیاهی، یکی در معرض انقراض قرار دارد.
آمار و ارقام مربوط به تخریب جنگلها و انقراض گونههای گیاهی از اینرو نگرانکننده است که سرعت بازسـازی این منابع بسیار کم است و در واقع هر پایهای از یک گیاه که از بین میرود به زمانی بسیار طولانی نیاز دارد تا بازسازی شود بهطوری که در بسیاری موارد بهدلیل از بین رفتن شرایط زیستگاهها، شرایط بازگشت گونه نابود شده، غیرناممکن میشود. برهمین اساس است که اکنون بسیاری به جنگلها که تا پیش از این بهعنوان منابـع تجدیـد شونده کره زمین شنـاخته میشدند به دیـده تردید نگاه میکنند.
آنچه مسلم است نابودی و انقراض هر یک از گونههای گیاهی یا جانوری تأثیری نامطلوب بر زندگی همه انسانها دارد. با این رویکرد حفاظت و حمایت از تمامی گونههای موجود در دستور کار سازمانها و نهادهای بینالمللی ذیربط قرار گرفته و کنوانسیونهای بینالمللی همواره بر حفاظت هر چه بیشتر منابع موجود تأکید میکنند. این نهادهای بینالمللی بهویژه کشورهای در حال توسعه را به توسعه پایدار و حفظ منابع طبیعی ترغیب میکنند؛ با وجود این، در کشور ما برخی همچنان بر طبل توسعه ناپدار میکوبند و از همین روست که اجرای اغلب پروژههایی که با توجیه توسعه به اجرا در میآید،باعث تخریب منابع طبیعی میشود. تغییر کاربری 200هکتار از رویشگاههای جنگلی بینظیر در سوادکوه با توجیه توسعه شهرک صنعتی بشل نمونهای از توسعه ناپایدار است که منابع پایه کشور(آب، خاک و پوشش گیاهی) را تهدید میکند.