دکتر باید علاوه بر چند آمپول و کپسول به اصطلاح عوام چرکخشککن چندین آمپول تقویتی مثل ب-کمپلکس، ب-12و... تجویز کند. بسیاری از بیماران وقتی با کیسهای پر از دارو، آمپول زده و لنگ لنگان به خانه برمیگردند مطمئن هستند که اگر پزشکشان چنین تجویز ی نمیکرد، به این راحتیها خوب نمیشدند. توقعی که بیماران از پزشکان برای تجویز دارو دارند، روش درمانی پزشکان را نیز تغییر داده است.
بسیاری از پزشکان پس از مراحل اولیه بررسی بیماری، دست به قلم شده و با دیدن نخستین نشانههای ریزش آب بینی، سرفههای مکرر، تب و... داروی برطرفکننده آن نشانهها را تجویز میکنند. این ویژگیها وقتی در فصلی خاص بروز کند، باعث میشود که پزشک همزمان با شرح بیماری توسط بیمار شروع به تجویز کند و سؤالات محدودی از بیمار بپرسد.
اگر مولفه وقت کم پزشکان و تعداد زیاد بیماران را از نحوه معاینه بیماران توسط پزشکان درنظر نگیریم، بهنظر میرسد که این روش تهاجمی پزشکان در تجویز دارو جای سؤال دارد. ناگفته پیداست، پزشکی که از بیمارش پرونده پزشکی ندارد و سابقه بیمارهای گذشته وی و چند و چون سلامتش را نمیداند، راهی جز تجویز داروهایی که در تخفیف نشانههای بیماری اثر می گذارند، ندارد.
حتی بیمارانی که با مشکلات حاد و یا اورژانسی به بیمارستان مراجعه میکنند با پزشکان متخصص و فوقتخصصی روبهرو هستند که بهراحتی نخستین راهحلشان جراحی است. ارائه راهحلهای جایگزین یا توصیه برای اخذ مشاوره از سایر پزشکان با تخصصهای متنوع، در کمتر بیمارستانی صورت میگیرد.
بسیاری از متخصصان، تجویز دارو را نیز جزء روشهای تهاجمی بهحساب میآورند. آنها معتقدند که در این روش تهاجمی، به بدن برای دفاع از خود فرصت کافی داده نمیشود. روش علامتدرمانی در طب کلاسیک فرصت تشخیص دقیق بیماری را از بیمار و پزشک میگیرد. در این روش هم طبیب و هم بیمار نسبت به عارضه پیشآمده نگاه موقت و گذرا دارند. در روشهای جدید درمان، پزشکان بیمار را بهصورت یک کل درنظر میگیرند و سرماخوردگیهای او را نشان از یک نقص در سلامت بیمار میدانند.