در مقابل این دیدگاه عدهای موازیکاری در حوزه فرهنگ را به دید منفی نمینگرند و معتقدند هر نهادی در کشور در حوزه فرهنگ وظایفی برعهده دارد که اگر به آن وظیفه عمل کند مشکلی برای سایر نهادهای فرهنگی بهوجود نخواهد آمد اما مشکل زمانی بهوجود میآید که هر یک از مراکز و نهادهای فرهنگی از دید خود به مسائل فرهنگی نگاه کنند و سلیقهای با این موضوع مواجه شوند. ادامه این روند کشور را دچار هرج و مرج فرهنگی خواهد کرد که فاقد هرگونه استراتژی فرهنگی است.
امروز بیش از دهها دستگاه و نهاد دولتی و عمومی در عرصه فرهنگی فعالیتهای مجزا ، پراکنده و مشابه دارند که در نوع خود یک آسیب جدی به شمار میرود و زبان واحد کارشناسان و متخصصان فرهنگی این نکته است که عرصه فرهنگی دچار تصمیمات پراکنده، بیاثر و ناکارآمد بوده و حتی در برخی موارد به برنامه ضدفرهنگی یا چالش جدی تبدیل میشود. هر چند معتقدیم در عرصه فرهنگی همافزایی و تعامل دستگاهها و نهادها میتواند اثرات روشن و چشمگیری در جامعه داشته باشد اما رویکرد فعلی دستگاههای فرهنگی عمدتا بیهدف و به نوعی موازیکاری است؛ بهعنوان مثال طرح اوقات فراغت تابستان ویژه جوانان و نوجوانان که توسط ادارات تبلیغات اسلامی، فرهنگ و ارشاد اسلامی، نیروی مقاومت بسیج، اوقاف و امور خیریه، آموزش و پرورش، تربیتبدنی، کمیته امداد امام خمینی (ره)، کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، جمعیت هلالاحمر، کانونهای فرهنگی مساجد، سازمان ملی جوانان و مؤسسات و کانونهای فرهنگی و مذهبی اجرا میشود یکی از مصادیق بارز موازیکاری فرهنگی است. شاید در نگاه اول تصور کنید که هر کدام از این نهادها اگر گوشهای از حوزه فعالیت طرح اوقات فراغت را بگیرند، کار مفید و مناسبی است اما جالب اینکه بدانید در یک شهرستان که همه این دستگاهها دارای ادارات و نمایندگی هستند تعداد جوانان و نوجوانان مخاطب برای اجرای طرح، بسیار محدود است.
بـا این حال بـرخی مـعـتـقدنـد نهادینهسازی ارزشهای فرهنگی در جامعه منوط به تکرار در اجراست لذا دستگاههای فرهنگی کشور با تقسیم کار و توجه به وظیفه سازمانی خویش میتوانند موازیکاری در برنامهها را از بین ببرند اما عملکردهای متعدد فرهنگی زمانی مفید خواهد بود که همگی از یک استراتژی تبعیت کنند که در این صورت نهتنها فعالیت آنان موازیکاری محسوب نمیشود بلکه مکمل و مقوم یکدیگر نیز خواهد بود. نهادهای فرهنگی نباید عملکرد یکدیگر را نقض و تضعیفکنند بلکه باید پشتیبان و حمایتکننده و تکمیلکننده یکدیگر باشند.
نامه به مقام معظم رهبری
در یک مورد نیز موازیکاریهای شورایعالی انقلاب فرهنگی باعث شد تا رئیس مجلس برای تعیین تکلیف در مورد موازیکاریهای شورایعالی انقلاب فرهنگی با مجلس ارسال کند.
ماجرا از این قرار بود که طبق قانون، شورایعالی انقلاب فرهنگی نمیتواند قانونگذاری کند بلکه تنها قادر به سیاستگذاری است و این سیاستگذاری پس از بررسی و تصویب در مجلس بهصورت قانون درمیآید اما ورود این شورا به بحث قانونگذاری موجب شد تا بار دیگر بحث تداخل در قوا و دخالت در وظایف و اختیارات مجلس مطرح شود.
همچنین ارسال و بررسی طرح تغییر ساختار آموزشی کشور در شورایعالی انقلاب فرهنگی نیز از دیگر مواردی بود که مجلس را به نامهنگاری با رئیسجمهور بهعنوان رئیس شورایعالی انقلاب فرهنگی و حاجیبابایی وادار کرد؛ چرا که مجلس معتقد است این اقدام شورایعالی انقلاب فرهنگی مصداق بارز موازیکاری و تداخل قواست.
نمایندگان معتقدند با توجه به اینکه معمولابرایند نظرات شورایعالی انقلاب فرهنگی نزدیک به دولت است، برخی اقدام دولت را برای ارجاع طرحهای خود به شورا، نوعی دور زدن مجلس تعبیر و تلقی میکنند.
نگرانی رهبری از وضعیت فرهنگی
در کنفرانس خبری اخیر رئیس جمهور یکی از سؤالاتی که از سوی خبرنگاران مطرح شد مسئله نگرانیهای رهبری و نسخه فرهنگیای بود که ایشان به دولت توصیه کرده بودند.
محمود احمدینژاد در این کنفرانس با بیان اینکه انتقادات فرهنگی نه از دولت بلکه از دستگاههایی است که تحت نظارت دولت نیستند، تلاش کرد توپ را به زمین ارگانهای دیگر بیندازد. او حتی برخی از این مجموعهها را تهدید کرد که باید پاسخگوی بودجههای دریافتی از دولت نیز باشند اما آنچه اهمیت دارد توجه به این مسئله است که در طول هفتسالی که از عمر دو دولت تحت نظارت احمدینژاد میگذرد مقام معظم رهبری در اکثر دیدارها نسبت به کم توجهی به فرهنگ به دولت هشدار دادهاند. مسئلهای که اهمیت مییابد این است که عملکرد دولت در زمینه فرهنگی چه ضعفهایی داشته که مقام معظم رهبری را ناچار به تذکرات مکرر کرده است.
مقام معظم رهبری در سال86 در دیدار هیأت دولت با بیان اینکه دولت باید از بخش فرهنگ رفع مظلومیت کند، مظلومیت بخش فرهنگ را به دولتمردان گوشزد کردند. این در حالی است که این سخنان در زمانی بیان شد که دو سال از عمر دولت نهم میگذشت و بنا بود در کمترین زمان، تغییرات فرهنگی به چشم بیاید. رهبر معظم انقلاب در این دیدار فرمودند:«نکته بعدی که میخواهم سفارش کنم، این است که از بخش فرهنگ رفع مظلومیت کنید. بخش فرهنگ انصافا بخش مظلومی است. الان در گزارش آقای رئیسجمهور، اصلا اسمی از فرهنگ نیامد؛ یا در اولویتبندیها، این اولویت فدای اولویتهای دیگر شد این مظلومیت است دیگر. واقعا مسئله فرهنگ را دستکم نگیرید. خیلی از مشکلات جامعه ما با فرهنگسازی حل میشود. توجه کنید که امروز، عمده قوای دشمنان ما در جبهه فرهنگی دارد کار میکند. این جنگهای روانی، این فعالیتهای فرهنگی، این بودجههای پنهان و آشکاری که برای منحرف کردن ذهنها میگذارند، همهاش مربوط به مسئله فرهنگ است». (بیانات مقام معظم رهبری در دیدار رئیسجمهور و اعضای هیأت دولت به مناسبت هفته دولت 4 /6 /1386)
هرچه بیشتر از عمر دولت میگذشت بهنظر میرسید شعارهای فرهنگی دولت در زمان انتخابات سال 84به فراموشی سپرده شده و بخش فرهنگ بیش از آنکه مبتنی بر شعارهای اسلامی زمان انتخابات احمدینژاد اداره شود براساس رویکردی اداره میشد که توسط چهرههایی همچون اسفندیار رحیممشایی نوشته شده بود؛ درخواست برای آزادی ورود بانوان به ورزشگاهها، کمتوجهی به دغدغههای فرهنگی علما و اکران برخی فیلمهای مسئلهدار که حتی در دوران اصلاحات نیز مجوز اکران نداشتند از یک سو و ازسوی دیگر ایجاد فضایی سنگین بر وضعیت نشر کتاب سبب شد نهتنها دولت فضای فرهنگی جامعه را پاکسازی نکند بلکه با برخی تصمیمگیریها، چندگانگی مدیریت فرهنگی را نیز در جامعه رواج دهد. بهطوری که در برخی تصمیمات فرهنگی، موازیکاری آنچنان اوج گرفت که همزمان با رواج برخی مسائل نامناسب ازجمله شیوه برخورد با خانه سینما سیاهنمایی را علیه نظام در فضای کشور رواج داد. اهالی فرهنگ نیز در این میان نمیدانستند که با چه رویکرد و چه سیاستی طرف هستند. مقام معظم رهبری به دولت دهم نیز همانند دولت نهم در مورد برخی عملکردهای فرهنگی هشدار دادند.
ضرورت انسجام فرهنگی
وجود دستگاههای موازی علاوه بر هدر دادن منابع، منجر به تقابل وظایف و کاهش بازدهی کلی در امر فرهنگ شده و بخش قابل توجهی از موازیکاریها و سردرگمیهای موجود، مولد همین عدمهماهنگیهای دستگاههای دخیل در عرصه فرهنگ است که بدون تغییر نگاه فعلی متولیان دستگاههای فرهنگی، امیدی به بهبود شرایط موجود نیست؛ چرا که هر کدام از این دستگاهها خود را اصل و دیگران را فرع میدانند بدون اینکه توجه داشته باشند فلسفه تشکیل هر کدام از این دستگاهها در جای خود قابل بحث و بررسی بوده و چه بسا همان ضرورتهای تشکیل همچنان باقیمانده و تقویت نیز شده باشد اما عدمهماهنگی و دقت در وظایف و مسئولیتهای هر یک از این دستگاهها باعث شده که شاهد نوعی آشفتگی در میان آنها باشیم.
عشرت شایق، نماینده مجلس شورای اسلامی در این خصوص میگوید: مهمترین وظیفه نهادهای قانونگذاری مانند مجلس شورای اسلامی و شورایعالی انقلاب فرهنگی باید این باشد که میان نهادها و دستگاههای فرهنگی کشور براساس مهندسی فرهنگی جامعه هماهنگی ایجاد کند و اگر در جایی واقعا به این نتیجه رسیدند که حذف یا ادغامی باید صورت گیرد این کار را با ظرافت خاص خود انجام دهند تا دستگاههای فرهنگی کشور یکپارچهتر و هماهنگتر عمل کنند و از طرف دیگر دستگاههای مسئول بهویژه نهادهای آموزشی و فرهنگی کشور نیز باید همواره مهندسی فرهنگی و موارد تعریف شده حول آن را در اولویت اجرایی خود قرار دهند.
30سال، 30نهاد
براساس گزارشی که چندی پیش مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی منتشر کرد، در 30سال گذشته حدود ۳۰نهاد و مؤسسه دولتی و غیردولتی بهگونهای در خارج از کشور فعالیتهای فرهنگی انجام دادهاند.
در گزارش مرکز و پژوهشهای مجلس شورای اسلامی ضمن بررسی وضع دیپلماسی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران اعلام شده است این نهادها و مؤسسهها، به لحاظ جایگاه قانونی و اهداف و وظایف، تداخل و موازیکاریهای متعددی با یکدیگر دارند. جایگاه قانونی آنها متفاوت و وضع فعالیتهای حاکمیتی و اجرایی آنها نیز مبهم و نامشخص است.
براساس این گزارش از ۳۰ نهاد فعال، ۱۲ نهاد اساسنامه مصوب مجلس شورای اسلامی دارند و ۹ نهاد دارای اساسنامه مصوب مقاممعظم رهبری هستند. سایر نهادها نیز یا فاقد اساسنامهاند یا اساسنامه آنها به تصویب یکی از نهادهای ذیصلاح رسیده است.
در این میان وزارت امور خارجه و سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی دو نهاد عمده و اصلی فعال در حوزه دیپلماسی فرهنگی هستند. در بخش دیگری از این گزارش آمده است: این در حالی است که مقام معظم رهبری در دیدار رایزنهای فرهنگی جمهوری اسلامی ایران به صراحت بر ضرورت مقابله با موازیکاری و تداخل وظایف تأکید کردهاند. با این حال بهنظر میرسد هنوز در این خصوص اقدام جدی صورت نگرفته باشد.مرکز پژوهشها اضافه کرده است: در نتیجه وضع نامشخص قانونی، وظایف و اهداف موازی و روشهای فعالیت یکسان و متداخل برای مخاطبان واحد، آسیبها و چالشهای دیگری در ساختار مدیریتی و منابع انسانی و بهرهوری این دستگاهها ایجاد شده است که در گزارشهای بعدی بررسی خواهد شد.
عباسعلی منصوری، نماینده مجلس نهم شورای اسلامی نیز با تأیید این مطلب میافزاید: این در حالی است که موازیکاری این دستگاههای متولی، موجب میشود سالانه هزینه بسیار زیادی صرف فعالیتهای موازی فرهنگی شود.
سیدعلی حسینی، عضو فراکسیون روحانیون مجلس نیز میزان تحقق آرمانهای فرهنگی انقلاب و سطح کیفی آنها را ضعیف توصیف میکند و میگوید: «دستگاههای متولی فرهنگ هماهنگی لازم و کارآمد را برای پیگیری و تحقق اهداف با یکدیگر ندارند و این عدممدیریت واحد در رسیدگی به امور فرهنگی و مذهبی جامعه، تحقق اهداف را کاهش داده است. موازیکاری دستگاههای فرهنگی و عدمعزم جدی برای تحقق جلوههای فرهنگی و مذهبی در جامعه از جانب دستگاههای متولی این امر، دستیابی به اهداف انقلاب در جهت گستردگی و اشاعه فرهنگ دینی در جامعه را با مشکل مواجه ساخته است».