شی جین پینگ؛ آقازاده مخالف فساد
پس از یکدهه، از نسل جدید رهبران چین رونمایی شدهاست. چین در سالی که گذشت صاحب یک رهبر جدید شد؛ شیجینپینگ، حالا رهبر حزب کمونیست و فرمانده کل قواست و بهزودی با بازنشستهشدن هو جینتائو بهصورت رسمی ریاستجمهوری چین را هم برعهده میگیرد. دیگر برای چندین سال احتمالاً نام و چهره این مرد ۵۹ساله رسانهها را پر خواهد کرد. او بهخاطر اینکه فرزند شیژونگشان، یکی از انقلابیون کهنهکار و بنیانگذاران حزب کمونیست است به آقازاده معروف شده اما کسی نمیتواند فعالیتهای او را نادیده بگیرد. مقامهای حزب کمونیست حتی با فیلترکردن سایتهای افشاگر و جلوگیری از انتشار خبرها خودشان میدانند که با مشکل فساد مالی روبهرو هستند. شیجینپینگ یکی از سرسختترین مخالفان فساد مالی است اما بهخاطر صراحت لهجهاش هم مشهور است. از این فارغالتحصیل مهندسی شیمی دانشگاه سینگهوا وقتی ریاستجمهوری را در اختیار بگیرد باید انتظار حرفها و مواضع سرسختانه زیادی داشت.
چین ؛ جابهجایی رهبران کمونیست
شیجینپینگ، معاون رئیسجمهور چین که در نشست سالانه کنگره ملی حزب کمونیست این کشور به سمت دبیرکلی این حزب انتخاب شد، از ماه مارس بهطور رسمی رئیسجمهور جدید چین خواهد بود. انتقال قدرت رهبران چین بعد از 10سال و طبق آنچه از قبل پیشبینی شده بود، انجام شده و شیجینپینگ به همراه هفت عضو کمیته دائمی دفتر سیاسی حزب کمونیست برای یک دوره 10ساله جدید انتخاب شدند. او جایگزین هوجین تائو، رهبر فعلی چین است که در سال 2013 از سمت خود بازنشسته میشود. برخلاف نشست 10سال پیش و در زمان انتقال قدرت از نسل سوم به نسل چهارم رهبران چین که جیانگزمین مسئولیت کمیسیون نظامی مرکزی را تا سال 2004 برای خود نگهداشت، اینبار هوجینتائو خود را بهطور کامل کنار کشید. اگرچه او طبق یک سنت قدیمی در سیاست چین همچنان پشت پرده به فعالیتهای سیاسی و اعمال قدرت خود ادامه میدهد. این اقدام هوجین تائو باعث شده که او حالا رهبر ارتش آزادی چین هم نام گیرد. بدینترتیب در بهار آینده که شیجینپینگ به سمت ریاستجمهوری چین برگزیده میشود، میتواند کنترل حزب کمونیست دولت و نیروهای نظامی را بهطور کامل دردست داشته باشد. او تا سال 2020رهبری چین را دردست خواهد داشت و انتظار میرود مهمترین مسئولیت او تحقق اهداف بلندپروازانه حزب کمونیست بهخصوص در عرصه اقتصادی باشد..
کرهشمالی ؛ آزادیهای دیکتاتور جوان
در کرهشمالی کیمجونگاون، دیکتاتور جوان این کشور در ماه جولای بسته قانون آزادیهای جدید را به تصویب رسانده و تحولی بزرگ را در کرهشمالی سبب شد. ازجمله قوانین وضع شده جدید این است که مصرف فستفود در کرهشمالی هیچ ممانعتی نخواهد داشت. این درحالی است که پیشتر در این کشور از فستفودها و غذاهایی همچون پیتزا، سیبزمینی سرخکرده و همبرگر و غیره بهعنوان نماد بورژوای کاپیتالیستی نام برده میشد. کیمجونگاون این راهکار را شیوهای مناسب برای از بین بردن مشکل گرسنگی در کشورش میداند. او سالها در خارج از کرهشمالی تحصیل کرده و از زمان رسیدن به قدرت، قوانین آزادتری برای شهروندان این کشور وضع کرده است. در بسته اصلاحات وعده داده شده از سوی کیمجونگاون، حتی اجازه استفاده از کفش پاشنهدار، گوشواره و پوشیدن شلوار برای خانمها بهچشم میخورد و کودکان اجازه دارند به پارکها، شهربازیها و باغ وحشها آزادانه دسترسی داشته باشند. ضمن اینکه افراد بیشتری اجازه استفاده از گوشیهای تلفن همراه را خواهند داشت. کیمجونگاون به مردم کشورش وعده داده که کرهشمالی بهزودی کشوری مقتدر خواهد بود که همه شهروندان آن از یک زندگی شاد و متعادل برخوردار خواهند بود.
چین و ژاپن؛ سندروم درگیری
قرار بود سال2012 به چهلمین سالگرد روابط دوستانه چین و ژاپن تبدیل شود اما این دو کشور یکی از پرتنشترین سالهای اخیر خود را سپری کرده و در همه جبههها با درگیری و اختلاف نظرهای فراوان کشور همسایه را به مبارزه طلبیدند. اصلیترین دلیل درگیریهای چین و ژاپن به موضوع اختلاف نظر آنها در مورد جزایر سنکاکو که تحت کنترل توکیو است و پکن از سالها پیش ادعای مالکیت آنها را کرده، مربوط میشد. این درگیریها در آستانه سالگرد اشغال چین توسط همسایهاش قبل از شروع جنگ جهانی دوم بیشتر شدند. اعتراضهای عمومی در چین حتی رنگ خشونت هم بهخود گرفتند و سفیر ژاپن در چین تحت محاصره تظاهرکنندگان قرار گرفت که علیه ژاپن شعارهای تندی سر دادند. در همان مقطع زمانی و در سالروز قتلعام هزاران چینی بهدست نظامیان ژاپنی در سال 1937یک هواپیمای چینی بر فراز این جزایر به پرواز درآمده و دولت توکیو مدعی شد که این پرواز در خاک ژاپن بدون اجازه مقامات ژاپنی صورت گرفته است. این درگیریها سپس به بخش فرهنگی منتقل شدند و کتابفروشی مهم وانگفوجینگ در پکن در اقدامی ناگهانی ترجمه چینی آخرین اثر پرفروش هاروکی موراکامی ژاپنی را از قفسههایش جمعآوری کرد و سپس این اقدام در مورد تمامی کتابهای ژاپنی که به چینی ترجمه شده بودند، بسط داده شد.
افغانستان؛ خروج نیروهای خارجی و درگیری با طالبان
بهرغم خروج تدریجی نیروهای نظامی خارجی مستقر در افغانستان، سیر حملات بیوقفه طالبان به این نیروها متوقف نشده است. تعداد نیروهای ناتو در این کشور از 130هزار نفر در ماه می به 112هزار نفر در ماه سپتامبر کاهش یافته و در ماههای پایانی سال به 90هزار نفر هم رسید. ضمن اینکه 33هزار نیروی آمریکایی که سال2010 به افغانستان اعزام شده بودند هم بهطور کامل به کشور خود بازگردانده شدند. این عقبنشینی قابلتوجه و بستهشدن یا واگذاری پایگاههای نظامی خارجی در افغانستان به کاهش 60درصدی نیروی نظامی خارجی مستقر در این کشور منجر شد ولی جدال آنها با نیروهای طالبان در همین مدت زمانی ادامه یافت و تنها در 9ماه نخست سال2012 تعداد 341نفر از نیروهای نظامی خارجی بهدست طالبان کشته شدند که این رقم در سال قبل از آن 464نفر گزارش شده بود البته نیروهای طالبان بهطور عمده نیروهای افغانی را که از نظر تجهیزات نظامی ضعیفتر از نیروهای ناتو هستند، مورد حمله قرار داده و این کار را با انگیزه از بین بردن آنها انجام میدهند. در فاصله ماههای آوریل و ژوئن سال2012 تنها 853نظامی و پلیس افغانی بهدست نیروهای طالبان کشته شدند و در همان مدت زمان تعداد کشتهشدگان نیروهای خارجی حدود پنج برابر کمتر و 165نفر اعلام شد. اگرچه از نیروهای طالبان هم هزار و 730 نفر به هلاکت رسیدند. ناتو اخیرا برنامه خروج کامل نیروهای خود تا پایان سال 2014 و توقف حملات تا اواسط سال 2013 را بهطور رسمی تأیید کرده و در حال طراحی برنامه سپرموشکی بهرغم مخالفت روسیه است.
میانمار؛ دمکراسی بعد از دیکتاتوری نظامی
انتخابات ماه آوریل میانمار یک پیروزی منحصربهفرد برای آنگسانسوچی بهشمار میرود. حزب او تحت نام اتحادیه ملی برای دمکراسی موفقیت قابل توجهی در این انتخابات که یک رویداد تاریخی برای میانمار محسوب میشود، کسب کرد. میانمار با این انتخابات گامی مهم به سوی دمکراسی برداشته و بدینترتیب مبارزهای طولانی که 15سال بازداشت و زندان و حبس خانگی را برای آنگسانسوچی به همراه آورد، بهثمر نشست. در کشوری که در مدت 50سال تنها شاهد برگزاری سه انتخابات بوده، این رایگیری یک پیروزی مهم برای اتحاد ملی این کشور تلقی میشود. ورود سانسوچی به عرصه سیاست و پیروزی در این انتخابات با واکنشهای بینالمللی گستردهای همراه بود. ژنرالها و نظامیان میانمار دشمنی دیرینهای با برنده جایزه صلح نوبل داشته و او را بازیچه انگلیس و ایالات متحده و سیاستهای استعمارگرانه آنها در میانمار دانستهاند. این درحالی است که تلاشهای او برای میانمار با آنچه گاندی و نلسون ماندلا در هند و آفریقا انجام دادهاند، مقایسه میشود.