این آسیب بزرگ که تأثیر مخرب خود را بر ارکان صنعت، بهویژه در حوزه اقتصاد نشر بر جا گذاشته و همچنان میگذارد، سالهاست بهعنوان یکی از مهمترین مشکلات کتاب و کتابخوانی در کشور مطرح شده و هرازچندگاهی پای آن به خروجی خبرگزاریها و صفحات روزنامهها باز میشود. با وجود این کمتر اتفاق افتاده که چارهاندیشی درباره توزیع مناسب کتاب از سطح گفتوگوهای رسانهای، میزگردها و همایشها فراتر رفته و به منصهظهور برسد. در حال حاضر و با تنگتر شدن مسیرهای فعالیت اقتصادی در حوزه کتاب و نشر به واسطه بالا رفتن قیمت ملزومات چاپی ازجمله کاغذ، مشکل توزیع کتاب در بازار نشر برجستهتر شده و بر مشکلات بسیاری از فعالان این عرصه افزوده شده است.
کارشناسان صنعت نشر مشکلات توزیع کتاب را به دو بخش درونی و بیرونی تقسیم میکنند. از مشکلات درونی توزیع میتوان به کمبود تعداد کتابفروشان، عدمپوشش سراسری شبکه توزیع در کشور، تأخیر در پرداختها و کمبود تبلیغ و اطلاعرسانی نام برد و در زمینه مشکلات بیرونی اغلب مشکلات به تعداد کم افراد کتابخوان، عدمحمایتهای تثبیت شده دولت، نظام سنتی توزیع و بیتوجهی به جامعه کتابخوان ایرانیان مقیم خارج از کشور بازمیگردد. از دیگر مسائل بخش توزیع که گهگاه در بیان کارشناسان میآید، نبود توزیع کننده ماهر و شیوه سنتی کار آنهاست. این در حالی است که بهنظر پخشکنندگان سپردن کتاب به توزیعکننده غیرحرفهای، ضربهای به کتاب و ناشر است و درنهایت عواملی چون کمبود ویترین، عدمسود آوری، عدمبازگشت سرمایه ناشر و پخشکننده از عواملی هستند که باعث کند شدن روال تولید میشوند. در این فرایند مشکلات توزیع بر کل زنجیره تولید و مصرف کتاب تأثیر میگذارد.
توزیع؛ مشکل اصلی ناشران استانی
با وجود اینکه گرانی قیمت اقلامی همچون کاغذ و مرکب و همچنین تعرفههای چاپ از مهمترین عوامل رکود کنونی بازار نشر بهحساب میآید اما برخی ناشران که عمده آنها در شهرستانها فعالیت میکنند معتقدند که در حال حاضر توزیع کتاب همچنان مشکل و معضل اصلی کسب و کار آنهاست.
خسرو رمضانی مدیر انتشارات فاطمیه در اینباره میگوید: «مشکل پخش و توزیع کتاب از گرانی کاغذ مهمتر است؛ چون با فرض اینکه کتابی را با وجود گرانی کاغذ به چاپ برسانیم، باز هم نمیدانیم چگونه آن را پخش کنیم تا دچار رکود فروش و ضرر و زیان نشویم».
وی با بیان اینکه پخش و توزیع کتاب مشکل بیشتر ناشران شهرستانی است و گرانی کاغذ در درجه چندم مشکلات قرار دارد، میافزاید: «ما برای آنکه کتابهایمان را بهفروش برسانیم، مجبوریم به شرکتهای پخشکتاب مراجعه کنیم. در آنجا کتابهای ما انبار میشوند و مجالی برای توزیع پیدا نمیکنند. در این شرایط ترویج کتاب و کتابخوانی از طریق صدا و سیما، تهیه و عرضه کاغذ به نرخ دولتی برای ناشران فعال استانی، برپایی نمایشگاههای کتاب و اختصاص بودجه برای تبلیغ محصولات فرهنگی در جراید کشور شاید بتوانند کمی از مشکلات توزیع کتاب در کشور بکاهند».
توزیع سنتی و انحصار در پخش کتاب
در خوشبینانهترین شکل ممکن شبکه توزیع کتابهای کشور یک شبکه از هم جدا و با کارکردهای سنتی است. بسیاری از ناشران و مؤلفان میگویند بهدلیل استفاده موزعان کتاب از شیوههای سنتی و پرخرج، آثار آنها در معرض دید عموم قرار نمیگیرد و به همین دلیل اقبالی برای خوانده شدن پیدا نمیکنند. این شیوههای سنتی که همچنان بهعنوان رویکرد غالب پخش کتاب در کشور مطرح است، با فرض بر اینکه تمام ظرفیت خود را بهکار گیرد، نمیتواند پاسخگوی تعداد کتابفروشیهای سراسر کشور باشد، به همین دلیل بسیاری از کتابهای منتشر شده توسط ناشران پایتخت تنها مجال عرضه در خود تهران را یافته و راهی به کتابفروشیهای شهرستانهای دیگر پیدا نمیکنند.
نیما تقوی کارشناس نشر در گفتوگو با همشهری در اینباره میگوید: «مشکل عمده توزیع کتاب در کشور، گیرافتادن ناشران بین توزیع سنتی و مدرن است. در این زمینه کمتر امیدی به پیشرفت است و باید فراتر از گفتوگوهای کلی توسط مسئولان کلان فرهنگی کشور چارهای اندیشیده شود».
وی با بیان اینکه نمایشگاه کتاب، بهویژه نمایشگاههای استانی، محمل و عرصهای مناسب برای توزیع و ترویج کتاب هستند، میافزاید: «ناشران هنوز هم ویترینی برای عرضه محصولات خود ندارند و نمایشگاه کتاب، تنها ویترین تخصصی آنها محسوب میشود. ناشران مجبورند فعالیت خود در طول سال را تنها در قالب 10روز به مخاطبان عرضه کنند و این وضعیت، نگرانکننده است. ناشران حتی در بسیاری موارد نمیتوانند درخصوص محصولات خود اطلاعرسانی صحیحی داشته باشند».تقوی تصریح میکند: «متأسفانه بیشتر توزیعکنندگان کتاب در کشور از شیوههای سنتی مبتنی بر ابزارهای قدیمی نظیر پست و ترانزیت جادهای استفاده میکنند.
همین دسته از توزیعکنندگان بهدلیل اینکه انحصار پخش در کشور را هم در دست دارند اجازه حضور شیوههای جدید سفارش و خرید کتاب را به سایر فعالان عرصه نشر نمیدهند؛ بنابراین توزیع کتاب خارج از چارچوبهای ضابطهمند قرار میگیرد و در یک سیکل معیوب بهکار خود ادامه میدهد». وی معتقد است: «در مقوله توزیع، دیدگاههای غلطی وجود دارد که نقش ناشر و فروشنده را نادیده میگیرد. در بسیاری موارد ناشران در تولید کتاب بهعنوان یک کالا، نقش مخاطب را نادیده گرفته و به این فکر نمیکنند که مخاطبان، خود چه سلیقهای دارند و کتاب چگونه باید بهدست آنها برسد. این یک آسیب جدی در حوزه تخصصی نشر است».
این کارشناس حوزه نشر با بیان اینکه افت فاحش شمارگان کتاب در کشور سایه خود را بر تمامی شئون صنعت نشر ازجمله توزیع گسترده است، میگوید: «متأسفانه امروز مشکل اصلی ما افت تیراژ کتاب است. در شرایطی که ناشران ما به سمت چاپ محدود کتاب در شمارگان 100تا 500نسخه حرکت میکنند، در اصل کتاب زیادی در کشور برای توزیع وجود نخواهد داشت و اغلب کتابهای جدید در مرکز کشور و در میان چند کتابفروشی معدود توزیع میشود». تقوی با بیان اینکه ناشران نیز تقصیر چندانی در پایین آمدن شمارگان کتاب در کشور ندارند، میافزاید: «از دست ناشران کار زیادی برنمیآید. آنها ناچارند در شرایط کنونی و با افزایش سرسامآور قیمتها، ریسک چاپ، انتشار و فروش کتابهایی را که به سختی موفق به اخذ مجوز انتشار آن شدهاند پایین بیاورند؛ بنابراین در شرایطی که اقتصاد کلان کشور باعث شده کتاب به کالایی تزیینی و حاشیهای برای خانوار ایرانی تبدیل شود، چاپ کتاب در شمارگان بالا، بر فرض آنکه از عهده ناشر هم بربیاید، به هیچ عنوان مقرون به صرفه نیست».
استفاده از فروشگاههای زنجیرهای
بسیاری از کارشناسان کتاب و نشر، ازجمله پدیدآورندگان و ناشران، معتقدند که در فقدان شبکه منسجم و فراگیر توزیع، گسترش فضای فروشگاهی کتاب میتواند خلأ کنونی شبکه سراسری توزیع را تاحدودی مرتفع کند. این دسته از فعالان صنعت نشر میگویند که میتوان با احداث و راهاندازی قفسهها و ویترینهای کتاب در فروشگاههای بزرگ ازجمله فروشگاههای زنجیرهای نسبت به توزیع گستردهتر کتابها اقدام کرد.
سهیل حبیبی فراهانی مؤلف و مدیر مسئول انتشارات راهبرددانش در اینباره به همشهری میگوید: «در حال حاضر بیش از 10شرکت بزرگ فروشگاههایزنجیرهای در کشور فعال هستند و تمام این شرکتها در سراسر کشور فروشگاه دارند اما کمتر فروشگاه زنجیرهای را میتوان مشاهده کرد که غرفهای، ولو کوچک را به عرضه و فروش کتاب اختصاص داده باشد».
وی با بیان اینکه این فروشگاهها بیشتر اقلام مصرفی شهروندان را از ضروریترین کالاها گرفته تا اجناس لوکس و غیرضروری بهصورت متمرکز ارائه میکنند، میافزاید: «جای تعجب است که چگونه این فروشگاهها هیچ رغبتی برای فروش کتاب ندارند، درحالیکه همین فروشگاهها کالاهایی که شاید در طول سال تنها یکبار آن هم برای تفنن و تزیین بهکار شهروندان را بیاید در خود جــای داده و به فروش میرسانند».