شخصیت آسمانی حاج آقا مجتبی (ره) ذی وجوه، گسترده و عمیق تر از آن است که به این زودیها «کشف» شود. این روزها رسانهها و پیامها مشحون از توصیف ایشان به عنوان «معلم اخلاق» است، حال آنکه ایشان الگوی عملی اخلاق محمدی (ص) در همه ابعاد و «اسطوره اخلاق» بودند. مردم را با رفتار، نه با زبان و نه با شعار و «ادا» به فضائل دعوت میکردند. کلامش از دل بود و مهمان دلها میشد. نصیحت نمیکرد و میآموخت. «راه راست» را پیش و بیش از وعظ و خطابه با عمل نشان میداد و در حالیکه بسیاری از روحانیون گرفتار شهرت و شعار و مصلحت شدهاند، به معنای حقیقی «عالِم عامل» بود. «اخلاق محمدی» رمز محبوبیت ایشان بود.
حاج آقا مجتبی (ره) مردم را همانگونه که هستند و میاندیشند، دوست داشت و خود را از طبقه ممتاز و متفاوتی نمیدانست. با مردم و برای آنها زیست و آنها را باور داشت. در برابرشان زبان تحکم نداشت و به غایت مهربان و خیرخواه شان بود. دین و دنیای مردم هر دو برای ایشان مهم بودند. اعتنای به خواستها و حقوق مردم از یکسو و دلتنگی از مشکلات و ناهنجاریهای جامعه، علی الخصوص جوانان از سوی دیگر، دعا و دغدغه همیشگی آن عزیز بود.
حاج آقامجتبی در برهوت بیاخلاقیها، جانِ شهروندان و مرهم و شفای ناراحتیها و نا امیدیهایشان بود. جلوه رحمت الهی بر روی زمین و بر همگان بود. در روحانیت ایشان، غضب بر مردم معنا نداشت. چنین بود که اگر کسی با کوهی از غصّه و حتی برای اولین بار پای منبر ایشان می نشست؛ پایان جلسه، سبکبال و آرام و امیدوار رهسپار میشد. برای هر که یکبار راهی جلسه حاج آقا میشد، دل کندن از ایشان محال بود. چه بسیار جویندگان معرفتی که رمضان هر سال فقط به عشق احیای حاج آقا مجتبی از گوشه گوشه عالم خود را به مسجد جامع بازار تهران می رساندند.
فاصله میان روحانیت و مردم، از بزرگترین آسیبهایی است که انقلاب اسلامی و اهداف بنیادین آن را تهدید کرده و میکند. گسستی که اگر عمیق شود، در واقع میان حاکمیت و مردم تکثیر میشود. زندگی حاج آقا مجتبی (ره) بویژه طی سه دهه اخیر، و همچنین رحلت ایشان این آموزه بزرگ را فراروی علما و روحانیون ما گذاشت که بر خلاف نظر عدهای که (آگاهانه یا نا آگاهانه) مردم را به فاصله گرفتن از روحانیت متهم میکنند، بواقع فاصله گرفتن روحانیون از مردم است که این شکاف و تهدید را بوجود آورده و تشدید میکند. آن عزیز با مردم و برای مردم بود و حضور عاشقانه مردم در کنار ایشان هم پژواک همین نکته مهم است.
بدیهی است که اگر روحانیون از متن مردم فاصله بگیرند و «صنف» و طبقه اجتماعی فرادستی برای خود تشکیل بدهند، سیّاسها و فرصت طلبها رندانه و با سوء استفاده از خلاء ارتباطی «عالِم و عامّه» دین را نیز ابزار و قربانی خودکامگیها و قدرت طلبیهای خود میکنند. زندگی و رجعت آن «روحانیِ روحانی» مملو از همین انذار و آموزه است.
از سوی دیگر؛ تلاش و ایستادگی ایشان بر حوزه اخلاق عملی و استواری بر آفرینش یک جنبش اخلاقی - فرهنگی طی دهههای گذشته، بهترین سند برای اثبات موقعیت شناسی و درک درست ایشان و البته استاد دردانه شان حضرت امام خمینی (ره) از تهدیدهای پیش روی انقلاب اسلامی است. توصیه خاص و پدرانۀ امام به حاج آقا مجتبی (ره) برای تمرکز بر آموزش تزکیه و اخلاق و نیز پرهیز این شاگرد راستین امام از جغرافیای سیاست و مناصب اجرایی و ثبات قدم ایشان در وفای به توصیه بنیانگذار انقلاب اسلامی، بزرگترین دلیل است که آن استاد یگانه و این شاگرد وفادار، چه هوشمندانه و حکیمانه تنگناهای این روزهای ما در حوزه اخلاق عملی و اسلامی را پیش بینی نمودهاند.
نیز؛ ابعاد اجتماعی و سیاسی حیات حاج آقا مجتبی (ره)، مملو از آگاهی و اشراف به وقایع روز، پیش بینیهای حیرت انگیز از فرجام برخی رویکردها و اقدامات، و هشدارهای پنهان اما بهنگامی است که به متولیان امور دادهاند. امید که بتدریج نمونههایی از این بصیرتِ ناب از زبان شاگردان خاص ایشان بیان شود. گو اینکه خدمت راهبردی ایشان به دین و انقلاب و مردم همین است که حاصل مجاهدات و عمر بابرکتشان تربیت شاگردانی است که قادر به گرهگشایی از مشکلات امروز و فردای ما هستند.
عظمت بزرگانی چون حاج آقا مجتبی (ره) به حضور فیزیکی آنها نیست. همانگونه که امام راحل هنوز با ما و ناظر بر ماست. حاج آقا مجتبی مخاطب را به خوبی میشناخت و چنان سخن میگفت که هر مخاطبی را از گلستان معرفت ایشان، روزی و میوهای بود. کلاس و درسهای استاد زمان و مکان نداشت. پس تا شاگرد هست، کلاس درس حاج آقا مجتبی همچنان برپاست.