براساس چارت تشکیلاتی این سازمان، مدیریت بیابانهای کشور برعهده دفتر بیابان است. دفتر بیابان تا چندی قبل زیرنظر معاونت مناطق خشک و نیمهخشک قرار داشت ولی اخیرا چارت تشکیلاتی سازمان جنگلها دچار تغییراتی شده و معاونت مناطق خشک و نیمهخشک در معاونت آبخیزداری ادغام شده است؛ از همین رو به سراغ پرویز گرشاسبی، معاون آبخیزداریسازمانجنگلهاو مراتع که رفتیم تا نظرات او را درباره لوت و سفرهای اخیری که ادعاشدهطیآنها برخی ناشناختههای این زیستبوم زیبا کشف شده است، جویا شویم؛ گفتوگو اما فراتر از لوت، مباحث دیگری را هم شامل شد. گرشاسبی معتقد است که هیچ بیابان ناشناختهای وجود ندارد.
- بهنظر شما بیابان لوت تا چه اندازه ناشناخته مانده است؟
سون هدین، جهانگرد مشهور سوئدی نزدیک به 100سال پیش از ورامین تا سیستان و بلوچستان را با شتر طی کرد و طی این سفر طولانی با گذر از دشت لوت، تصاویر نقاشی شده متعددی برجای گذاشت که نشاندهنده ویژگیهای اقلیمی و ژئومورفولوژیک لوت است. پس از وی نیز جهانگردان دیگری در سفر به ایران به لوت سفر کردهاند. کتابهای دیگری هم در سالهای اخیر منتشر شده که حاوی اطلاعات مستندی درباره ویژگیهای بیابانهای کشور از نگاه علمی، اقلیمی و ژئومورفولوژیک است. براین اساس و با توجه با تصاویر ماهوارهای و GIS هیچ بیابان ناشناختهای وجود ندارد. اما برای اینکه مشخص شود تا چه حد پدیدههای بیابان قابل توسعه است ضروری است با روش RS وGIS طی یک دوره آماری پنج الی 10ساله مناطق توسعهیافته یا کنترل شده را به تصویر بکشیم.
- سازمان جنگلها، مراتع و آبخیزداری در این زمینه چه اقدامی کرده است؟
دفتر بیابان سازمان، نقشه پدیدههای بیابانی کشور را در مقیاس یک دویستوپنجاه هزارم تهیه کرده است. براساس این نقشه که بهترین سند مطالعاتی قابل استناد است وسعت بیابانهای کشور که 19استان را دربرمیگیرد 32میلیون هکتار است. این نقشه تیپهای مختلف ژئومورفولوژی و اینکه در بیابان چه تیپهایی داریم از جمله دشتهای سیلابی، چالههای رسوبی، عمیقترین چالههای پست و پدیدههایی چون تپههای ماسهای و پوشش گیاهی آمیخته با چهرههای ژئومورفولوژیک مثل «نبکا» را بهخوبی نشان میدهد. براساس مطالعات و بررسیهای صورتگرفته 183کانون بحران با مساحت ششمیلیون و 400هزار هکتار در 32میلیون هکتار بیابان کشور وجود دارد ضمن آنکه مساحت مناطق بیابانی و کانونهای بحران در تمام استانها بهطور دقیق مشخص شده است.
- از نظر سازمان جنگلها و مراتع که متولی بیابانهای کشور است کانون بحران چه مفهومی دارد؟
کانون بحران به جایی اطلاق میشود که برداشت یا انباشت ماسهها، یک پدیده زیستی مثل شهر، خطآهن یا اراضی کشاورزی را تهدید بکند. همزمان با توسعه شهرها و روستاها، بهویژه خطوط ریلی و راههای مواصلاتی ممکن است کانون بحران مساحت بیشتری را بهخود اختصاص بدهد که در چنین شرایطی سازمان اقداماتی را برای مقابله با بیابانزایی و مهار آن، در دستور کار قرار میدهد. با همین رویکرد، تاکنون دوونیم میلیون هکتار از ششمیلیون هکتار کانون بحران را با ایجاد فضای سبز درخت و درختچهای کنترل کردهایم که مصداق بارز آن در آران و بیدگل کاشان قابل مشاهده است. بذرپاشی، کپهکاری پخش سیلاب و قرق از دیگر اقدامات مهار بیابانزایی است که در پنجمیلیون هکتار از کانونهای بحران و در حاشیه این کانونها ازجمله حواشی شهرهای یزد، زابل، کرمان و تایباد در سطح گستردهای اجرا شده است. البته برخی مناطق بیابانی از جمله مراتع استپی درجه سه نیاز به بیابانزدایی ندارد. نکتهای که لازم است به آن اشاره کنم اینکه کشور ما از نظر مهار بیابانزایی جایگاه شاخصی در خاورمیانه داشته و میان کشورهای آسیایی بعد از چین در رده دوم قرار دارد؛ ضمن آنکه در حال حاضر، رئیس بخش آسیا و اقیانوسیه کنوانسیون مقابله با بیابانزایی است. خردادماه امسال هم «لوک ناکاجا» دبیر اجرایی کنوانسیون جهانی مقابله با بیابانزایی به دعوت جمهوری اسلامی به ایران آمد و از برخی فعالیتهای ایران در زمینه مهار بیابانزایی بازدید کرد.
- آیا سازمان جنگلها و مراتع طرحی در بیابان لوت اجرا کرده است؟
محور اصلی کارهای سازمان جنگلها، مراتع و آبخیزداری در بخش بیابان، مهار کانونهای بحران است. در دشت لوت جادهای در حال احداث است که با گذر از شهداد به خراسانجنوبی میرسد. مناطقی که جاده از آنها عبور میکند مملو از مناظر زیبای ژئومورفولوژیک است؛ مناظری که فرسایش آبی و بادی تأثیر بسیاری بر آنها گذاشته است؛ هرچند طرحی مبنی بر حفظ منظرههای زیبای این بیابان در اهداف سازمان جنگلها و مراتع وجود ندارد ولی مقابله با شنهای روان در طول مسیر جاده دردست مطالعه و اجراست.
البته مسئله فقط مصونماندن جاده نیست. پروژهای با عنوان احیای جنگلهای مناطق بیابانی و خاکهای شور(RFLDL) در دست اجرا داریم. یکی از اهداف این پروژه مهار بیابانزایی در حاشیه دشت لوت و شهداد است که عملیات اجرایی آن یکسال است با همکاری فائو آغاز شده و رئیس یو اندیپی (برنامه عمران سازمان ملل) دیماه جاری از آن بازدید کرده است. پروژه مشترکیهم بین جمهوری اسلامی ایران با فائو (سازمان خواربارو کشاورزی ملل متحد) تعریف شده که قرار است اقدامات مهار بیابانزایی در عرصهای به وسعت 425هزار هکتار در محدوده لوت و حاشیه آن با مشارکت بهرهبرداران بومی و محلی طی پنجسال اجرا شود. اعتبار این طرح 14میلیارد تومان است. طی یکسال گذشته مشاوران بینالمللی تلاش کردهاند تا جوامع بومی این مناطق را با تکنیکهای مشارکتی آشنا کنند. استاندار کرمان هم یکونیم میلیارد تومان اعتبار برای اجرای این طرح اختصاص داده، تأمین 40درصد از کل اعتبار را هم فائو تقبل کرده است که طی آن شهداد و ریگان هم مشمول طرح مقابله با بیابانزایی میشوند.
- پروژه ترسیبکربن به کجا رسید؟
این پروژه که با هدف غنیکردن پوشش گیاهی و با مشارکت مردم به اجرا در آمده امسال ششساله شده است. تجربه خوب اجرای این پروژه در خراسانجنوبی (حسینآباد غینابآباد سربیشه) سبب شد تا در سفر دوم هیأت دولت به کرمان طی مصوبهای اجرای این پروژه به سایر مناطق بیابانی کشور تعمیم داده شود. در طول سه سالی که از این مصوبه میگذرد شش استان به حلقه اجرایی پروژه ترسیبکربن اضافه شدهاند. در شهرستان سهقلعه خراسانجنوبی هم سایتی در دست اجراست. فعالیت اجرایی این پروژه امسال در استانهای کرمان، تهران، سمنان و بوشهر نیز آغاز میشود. اصفهان، یزد و سایر استانهایی که مشکل بیابانزایی دارند در مرحله بعدی به این طرح اضافه میشوند. استانداران هم مشارکت خوبی داشتهاند. تلاش ما این است که منابع طبیعی بهویژه بیابان که شکنندهترین اکوسیستم است با کمک بهرهبرداران حفظ شود زیرا دولت به تنهایی قادر به این کار نیست؛ حتی اگر بتواند تمام کانونهای بیابانزایی را مهار کند از نگهداری آن ناتوان است، به همین دلیل به این سمت رفتیم که مشارکت همه دستگاهها و مردم را جلب کنیم.
- نمیشود با متولی بیابانهای کشور صحبت کرد اما پدیده ریزگردها را نادیده گرفت؛ مهار ریزگردها به کجا رسید؟
همانطور که پیش از این هم اعلام کردهایم بخش عمده منابع گردوغبار، مرتبط با کشور ما نیست بلکه تنها درصد کمی از گردوغباری که هر از گاهی آسمان کشور را فرامیگیرد منشأ داخلی دارد. برای این حرف تحلیلی علمی داریم و به این نتیجه هم رسیدهایم که این تحلیل درست است و آن اینکه مناطقی که تولید گردوغبار میکنند میتوانند اراضی رها شده کشاورزی یا تالابهای خشکشده جوان باشند. خوشبختانه بیابانهای ما این ویژگی را ندارند. اگر هم گردوغباری وجود دارد مربوط به این دوره نیست و آنچه الان در بیابانهای ما وجود دارد سیلت است. در اصطلاح بافت خاک، سهنوع ذره وجود دارد که عبارتند از: سیلت، خاکرس و شن. آنچه در بیابانهای ما وجود دارد سیلت یا ماسه بادی است که ذرات آن درشتتر از خاک رس است و قطر آنها بیش از پنجمیکرون است. ذرات با قطر بیش از پنجمیکرون نمیتوانند به افقهای بالادست بروند و مسافت طولانی را طی کنند. آنچه در آسمان ایران وجود دارد براساس شواهدی که تصاویر ماهوارهای، هواشناسی، دانشگاه و محیطزیست برآن صحه میگذارند منبع خارجی دارد. البته در زابل و یزد، گردوغبار محلی داریم که زمان آن کوتاهمدت است اما گردوغباری که بخواهد دو الی سهروز در آسمان باقی بماند در کشور ما وجود ندارد. بر همین اساس، برای برطرفشدن نکات ابهامی که وجود دارد شایسته است کارگروه ملی گردوغبار یک طرح منشأیابی ریزگردها را در دستور کار خود قرار بدهد و سوای کنترل تصاویر ماهوارهای، ذراتی را که روی خودرو و محصولات کشاورزی مینشینند را از نظر شیمیایی آنالیز کند تا مشخص شود که واقعا این ذرات منشأداخلی دارند یا خارجی؟ ما ادعا میکنیم که این ذرات منشأ خارجی دارند. اجرای این طرح میتواند درستی یا نادرستی این ادعا را مشخص کند.