نخستین برگ این پرونده زمانی ورق خورد که 31خردادماه سال 85مأموران در بیابانهای مشکیندشت کرج جسد سوخته مردی را کشف و از همان زمان تحقیقات خود را برای شناسایی هویت قربانی و افشای راز جنایت آغاز کردند. کارآگاهان در نخستین مرحله به سراغ آلبوم گمشدهها پرداختند و متوجه شدند که چند روز پیش پسری نزد پلیس رفته و خبر ناپدید شدن پدرش را به مأموران اعلام کرده بود. بررسیها نشان میداد که جسد متعلق به همان مرد گمشده است.
به همینخاطر پسر وی در پزشکیقانونی حاضر شد و با دیدن جسد سوخته، آن را شناسایی کرد. وی به مأموران گفت: پدرم کارخانه دار است و آخرین تماسی که با من گرفت سه روز پیش بود. وی به من گفت که کارش تمامشده و در حال بازگشت به خانه است. بعد از آن دیگر خبری از او نشد. هرچه با موبایلش تماس گرفتم جواب نداد. برای همین نگران شدم و موضوع را به کلانتری اطلاع دادم.
وی ادامه داد: از سوی دیگر همراه مأموران به جست و جو در اطراف کارخانه پرداختیم تا اینکه خودروی پدرم را در آن حوالی دیدیم که کنار خیابان رها شده بود و آثار خون روی صندلی آن دیده میشد. همان موقع متوجه شدم که برای پدرم اتفاق شومی رخ داده است و احتمالا از سوی افراد ناشناسی به قتل رسیده تا اینکه مأموران جسد سوختهاش را پیدا کردند.
بعد از اظهارات این پسرجوان، تیمی از مأموران تجسسهای خود را برای شناسایی عامل قتل مرد کارخانه دار آغاز کردند و در تحقیقات از خانواده وی مشخص شد که مرد جوانی پیش از این بارها قربانی را به مرگ تهدید کرده بود. وی کسی جز کارگر اخراجی کارخانه نبود که خانواده قربانی وی را بهعنوان تنها مظنون پرونده معرفی کردند.
با این سرنخ، کارگر اخراجی در یک عملیات غافلگیرانه دستگیر شد. این در حالی بود که کارآگاهان در بازرسی از مخفیگاه وی یک اسلحه، موبایل و دستهچک متعلق به قربانی را کشف کردند. قاتل وقتی شواهد را علیه خود دید ناچار لب به اعتراف گشود و راز جنایت را فاش کرد.
مرد جنایتکار درخصوص انگیزه خود به کارآگاهان گفت: 12سال بود که در کارخانه مقتول کار میکردم اما چند وقت پیش با هم اختلاف پیدا کردیم تا اینکه او مرا از کارخانهاش اخراج کرد. از آن روز به بعد از او کینه به دل گرفتم و میخواستم هر طور شده انتقام بگیرم. برای همین تصمیم گرفتم او را بکشم. وی ادامه داد: برای اجرای نقشه جنایت به یکی از شهرستانهای غربی کشور رفتم و یک اسلحه خریدم. سپس از دوستم خواستم تا در اجرای نقشه قتل به من کمک کند و او هم قبول کرد. وی افزود: روز حادثه مقتول سوار ماشینش شد تا به سمت خانهاش برود در همین هنگام دوستم به بهانه پرسیدن آدرس به سمت وی رفت که من نیز به سرعت سوار ماشین او شدم. درحالیکه مقتول داخل ماشین بود وقتی مرا دید تعجب کرد. وی ادامه داد: وقتی داخل ماشینش نشستم با او درگیر شدم و گلولهای به سمتش شلیک کردم. بعد از آن جسدش را همراه دوستم به بیابانهای اطراف بردیم و آن را به آتش کشیدیم.
قصاص
بعد از اعترافات این مرد مأموران همدست وی را دستگیر کردند. آنها چندی قبل در شعبه 74دادگاه کیفری پای میزمحاکمه رفتند و خانواده مردکارخانه دار درخواست قصاص قاتل را کردند. در پایان جلسه قضات به شور نشستند و او را به قصاص محکوم کردند و همدست وی نیز به زندان محکوم شد. این حکم به تأیید قضات دیوان عالی کشور رسید و بعد از آن پرونده پیش روی قاضی جمشیدی رئیس اجرای احکام دادسرای جنایی تهران قرار گرفت تا مقدمات اجرای آن فراهم شود.به گزارش همشهری، نام این مرد جنایتکار پس از استیذان از رئیس قوه قضاییه در لیست اعدام قرار گرفت و بدینترتیب او سحرگاه امروز پای چوبه دار میرود.