چنین مدل فراگیری نه تنها برای زیستشناسان، بلکه برای طراحان و قانونگذاران شهری مفید است، چرا که میتواند پیشبینیهای دقیقی درباره مسائلی مانند جنگلزدایی و سدها را از آن به دست آورند.
مدلسازی مناسب از هر چیز طبیعت جدا از مقیاس آن، کاری تاریخی است. تازه همین اواخر بود که تعیین توالی ژنوم انسانی، یا شبیهسازی شیوه شکلگیری و پیچخوردگی پروتئینها در سوپ مولکولی بدن ما انجام گرفت.
درو پوروس از بخش پژوهش مایکروسافت در شهر کمبریج میگوید زمان ایجاد آنچه این شرکت "مدل عمومی زیستبوم" (GEM) توصیف میکند، رسیده است- مدلی که توانایی شبیه سازی هر زیستبومی در جهان را دارد.
پوروس در مقالهای برای جورنال نیچر اهداف این گروه را اعلام کرد و از دیگران درخواست کمک کرد- زیرا که ابعاد این طرح بسیار بزرگ است. آنها از هم اکنون یک مدل اولیه به نام "مدل مدینگلی" (Madingley Model) ایجاد کردهاند که خود آن هم بلندپروازانهتر از مدلهای مشابه است.
پوروس میگوید: "شمار بزرگی از مدلهای بومشناختی و زیستمحیطی وجود دارند، اما به نظر ما، هیچکدام آنها به فراگیری GEM نیستند."
مدلهایی از بخشهایی از مناطق معین اقیانوسی، یا انواع خاصی از جنگلها در حال حاضر وجود دارند، اما به سادگی قابلتطبیق نیستند. پوروس میخواهد مدلی با قدرت کافی بسازد که در هر جایی، از ژرفای اقیانوس تا بیابانهای مرتفع قابل کاربرد باشد؛ مدلی که فقط نیاز به گذاشتن پارامترهای درست داشته باشد.
لازم نیست که این مدل کامل و بینقص باشد، برای دستیابی به پیشبینیهای مفید نیاز به یک مدل کامل ندارید: پیشبینی هوای فردا، اثرات یک دارو، یا وجود ذرات زیراتمی مانند بوسون هیگز، همگی بر اساس مدلهای ناکامل تئوریزه میشوند. و پوروس هشدار میدهد که گرچه کار این پژوهشگران گستردهتر از همه طرحهای پیشین است، باز هم چیزهای زیادی در آن مفقود است.
پژوهشگران حتی بدون شبیهسازی باکتریها یا شبیهسازی پدیدههای معینی مانند نهرها میتوانند به پیشبینیهای واقعی درباره جهان واقعی برسند. برای مثال، افزایش درجه حرارت انواع خاصی از گیاهان را نابود خواهد و باعث افزایش رشد انواع دیگر گیاهان خواهد شد، و به این ترتیب بر خاکی ما که برروی آن زندگی میکنیم، حیوانات گیاهخواری که بر روی آن تغذیه میکنند و گوشتخوارانی که از این گیاهخوران تغذیه میکنند، تاثیر خواهد گذاشت.
اما این پژوهشگران هنوز نیاز به داده دارند. پوروس میگوید: "ما واقعا فاقد دادههای خوب درباره وضعیت کل زیستبوم هستیم... برای مثال توده زیستی گیاهخوران موجود در مجموع چقدر است، چه تعداد افراد در هر رده اندازه قرار میگیرند؟
به جز اینها، برای مثال هزار گوزن یالدار بزرگ ممکن است علف بیشتری نسبت به انواع کوچکتر بخورند و به دنبال قلمروهای بزرگتری باشند.. و از آنجایی هر موجودی به درون چرخه بازیافت زیستبوم فرستاده میشود، هر آماری برای ردیابی آن مهم است.
پوروس امیدوار است که این مدل نه تنها به پیشرفت در علوم، بلکه به سیاستگذاری نیز کمک کمند. با داشتن مدلی حقیقی از زیستبوم یک منطقه یا یک ایالت، اثرات سدها، سیلابها، تغییر آبوهوایی و سایر چیزها را میتوان به طور عینی محاسبه کرد و آن را در مباحثه برای قانونگذاری به کار برد.
این پژوهشگران در حال همکاری با "برنامه زیستمحیطی سازمان ملل" هستند تا به آنها برای پیشبرد طرحشان از لحاظ ارتباطات سیاسی کمک کند.