به گزارش شبکه المنار، سید حسن نصرالله در سخنرانی که به مناسبت سالگرد ولادت پیامبر اکرم (ص) که به صورت ویدئوکنفرانس در مجتمع سید الشهداء در حومه جنوبی بیروت ایراد کرد، افزود: در این جشن مبارک و سالگرد بزرگ و عزیز به همه شما سلام و درود میفرستم و میلاد محمد بن عبدالله، رسول گرامی اسلام (ص) سالار مخلوقات و پیامبران و خاتم انبیاء را به همه مسلمان جهان تبریک میگویم.
همچنین این ایام و روزها را که از زمان انقلاب امام خمینی (ره) هفته وحدت اسلامی برای وحدت و نزدیکی بین مسلمانان اعلام شده به شما تبریک میگویم. متاسفانه، در این روزها حمله سازمان یافته و مشکوک برای اهانت به ساحت پیامبر گرامی (ص) و خدشه دار کردن جایگاه انسانی و دین و دعوت ایشان صورت میگیرد که از مهمترین چالشهای پیش روی امت اسلام و علمای مسلمان و همه مسلمان است.
بیشک، زمانی که ما با اهانت به جایگاه نبی اکرم (ص) در برخی فیلمها، نقاشیها، کتابها و مقالهها مواجه میشویم، میبینیم که علمی و فکری نیست زیرا ما هیچ کس را از اینکه ما، عقیده، فکر، دین و پیامبر ما را با آوردن دلیل، حجت، برهان نقد کند منع نمی کنیم و مشکلی در این باره وجود ندارد و حتی قرآن ما خواستار چنین گفتگو و بحث است به شرطی که با تدبیر و درایت صورت گیرد. اما هیچ کس نمی پذیرد که به مقدساتش اهانت و ناسزاگویی صورت گیرد. بی تردید، ما باید با اظهار و خشم و غضب این رفتارها را محکوم کنیم.
همچنین آنچه امروز باید در سالگرد میلاد پیامبر اکرم (ص) بگویم این است که از جمله مسئولیتهای ما این است که در این باره به اقدامات مثبت روی آوریم و پیامبر را با سیره و ویژگیها، کمالات، دین، دعوت و سخنان ایشان به جهانیان معرفی کنیم. برخی از مسائل به گونه ظالمانه و متجاوزانه به رسول الله نسبت داده میشود. برخی مسائل و امور به دین رسول الله (ص) به دروغ نسبت داده میشود که باید این امور تبین و بیان شود و به شبهها پاسخ داده شود.
بنابراین، باید این شخصیت بزرگ تاریخی و استثنایی را به همه جهان معرفی کرد. شاید بر اساس آیه شریفه «عسی ان تکرهوا شیئاً فهو خیر لکم» (چه بسا چیزی را ناپسند بشمارید، اما برای شما بهتر باشد) ما به طور عموم، یعنی جنبش ها اسلامی، گروه ها، علما، پیروان مذاهب اسلامی طی برهه های زمانی گذشته هر یک برای معرفی کردن مذهب، علما و فقهای خود تلاش می کردیم به این علت که درباره رسول الله (ص) اجماع نظر وجود دارد و چنین فکر می کردیم که باید سعی و کوششان را به آنچه مورد اختلاف است اختصاص دهیم. اما اکنون در برابر این چالش همه مسلمانان، علمای مسلمان و گروه ها و مذاهب اسلامی باید اولویت خود را به شناساندن پیامبرشان مبذول کنند که درباره نبوت، احترام، قداست، تجلیل، گرامیداشت ایشان اجماع نظر وجود دارد و نباید در این باره هیچ گونه کوتاهی یا اهمالی صورت گیرد زیرا طرف مقابل به رویکرد خود ادامه می دهد.
آنچه درباره اهانت به ساحت گرامی پیامبر (ص) روی داد مسئله گذرا یا اتفاقی و اجتهاد شخصی نیست بلکه در ورای آن طرف هایی قرار دارند که مسئله را خوب بررسی کرده اند و می دانند از این اقدامات به دنبال چه چیزی هستند. همان طور که در مناسبت های گذشته اشاره کرده ایم هدف آنها ایجاد فتنه و تفرقه بین مسلمانان و مسیحی ها، ایجاد تفرقه در بین خود مسلمانان است تا شاید مسلمانان واکنشی نشان دهند که مناسب نباشد. به طور کلی آنها اهداف زیادی از این اقدامات خود دارند.
در نگاه اجمالی به منطقه، شاهد افزایش درگیری ها و تقسیم بندیها در بسیاری از کشورهای عربی و اسلامی هستیم که از جمله چالشهای بزرگ پیش روست. این مسئله چه در سطح مسلمانان و مسیحی ها مانند آنچه در برخی کشورهای اسلامی مثل نیجریه روی می دهد که ممکن است جنبه و بعد مذهبی بین شیعه و سنی پیدا کند. من مایلم که بیشتر واقع بینانه به امور و مسائل نگاه نکنیم و می گویم که نباید به مسائل بیش از حجم آنها نگاه کرد.
وی افزود: ماهیت درگیرهای کنونی فراتر از عنوان طایفهای یا مذهبی است. اکنون در برخی کشورهای عربی چنین مسئله ای وجود دارد. ممکن است در کشوری همه مسلمان باشند و مسیحی نباشد و همه آنها از یک مذهب باشند، حتی ممکن است در داخل کشوری اهل تسنن همه از یک مذهب فقهی باشند. اما در این کشورها همچنان درگیری و ناآرامی وجود دارد. در همه کشورهای عربی و اسلامی، چه گروه های اسلامی، ملی، صوفی و سلفی و رویکردهای مختلف وجود دارند. بنابراین، درست نیست که چالش ها و رویارویی های موجود در منطقه را فقط با عنوان مشکل طایفه ای و مذهبی تلقی کنیم بلکه این مسئله ابعاد بسیار فراتری دارد.
لبنان بخشی از منطقه و جهان عرب و اسلام به شمار میرود و چه بخواهیم و چه نخواهیم از تحولات اسلامی و عربی و حتی تحولات جهان تاثیرپذیر است. شاید لبنانی کشوری باشد که از محیط پیرامونی خود بیشترین تاثیرپذیری را دارد.
اختلافها و رویاروییها در منطقه در طول تاریخ و تاریخ مسلمانان وجود داشته است و این درگیریها بین غیرمسلمانان و پیروان مسیحی و دیگر ادیان وجود دارد. اما مصیبت بزرگ و حائز اهمیت این است که ندانیم که چگونه با این بحران ها مقابله کنیم، به این معنا که در مقابل این بحران ها هوشمندانه عمل نکنیم، اولویت بندی نداشته باشیم، قدرت تصمیم گیری نداشته باشیم و اینکه زمان مناسب برای پاسخگویی را نشناسیم. اما اگر با مسئولیت، هوشمندی عمل کنیم و با این بحران ها و اختلاف ها مسئولانه و خردمندانه عمل کنیم، می توانیم از آنها عبور کنیم یا از بسیاری از پیامدهای منفی آن جلوگیری کنیم.
مسئله دیگر اینکه حتی در کشورهایی با وجود تعدد و تکثر پیروان ادیان و مذاهب نیز واقعیت رویارویی طایفه ای و مذهبی نیست.
بیشتر جنگها و درگیریهایی که روی داده است با اهداف سیاسی بوده است که به قدرت و سلطه و به دست گرفتن مقدرات امت مربوط بوده است و ارتباطی به شیعه و سنی، و اسلام و مسیحی نداشته است. ممکن است در این رویارویی ها از مذهب و طایفه بهره برداری صورت گرفته باشد، اما اصل و واقعیت رویارویی ها و درگیری ها این مسئله نبوده است.
یکی از خطرناک ترین جنگهایی که چند سال پیش در منطقه ما روی داد و مرحله سیاسی، امنیتی کاملاً تازه ای ایجاد کرد و سبب آمدن آمریکا و ناوهای آن به منطقه شد جنگ صدام حسین علیه کویت بود که جنبه دینی نداشت و جنگ شیعه و سنی نبود بلکه با هدف سیطره یافتن و سلطه جویی صورت گرفت. ممکن است از مسئله مذهب در این باره بهره برداری صورت گیرد. جنگ بین عثمانی ها و صفوی ها جنگ شیعه و سنی معرفی شد که در اصل چنین نبود بلکه جنگ برای سلطه و تسلط یافتن بود.
اکنون نیز بسیاری از رویارویی ها و درگیری ها ریشه در سیاست دارد و ارتباطی به مذاهب و ادیان، اسلام، شیعه و سنی ندارد.
در جنگ هشت ساله صدام حسین علیه جمهوری اسلامی ایران، صدام می خواست به این جنگ جنبه مذهبی بدهد، اما نتوانست به این علت که بخش زیادی از ارتش عراق و افسران موجود در آن که علیه ایران می جنگیدند شیعه بودند. بنابراین چگونه می توان به این جنگ بعد طایفه ای و مذهبی داد.برخی از رژیم های کنونی نه به اهل تسنن و نه به ساکنان فلسطین توجه دارند، اما زمانی که شاهد آمار و ارقام در جهان عرب هستیم و بیشتر جهان عرب نیز اهل تسنن است، شاهد ده ها میلیون گرسنه، ده ها میلیون بی سواد، ده ها میلیون بیکار، دهها میلیون افراد با مشکلات دیگر در این کشورها هستیم و این رژیم ها نیز صدها میلیارد دلار در اختیار دارند اما برای اهل تسنن هم کاری انجام نمی دهند. اما همین ها وارد رویارویی مذهبی با ایران می شوند و به این اختلاف جنبه مذهبی بین شیعه و سنی می دهند که در واقع چنین نیست.
سید حسن نصرالله در ادامه گفت : حتی در جنگ ایران و عراق نیز ایران به هیچ وجه با رویکرد مذهبی وارد جنگ نشد بلکه صدام حسین و برخی از رژیم هایی که از او حمایت کردند و با صدها میلیارد دلار در آن جنگ ویرانگر از او پشتیبانی کردند بودند که چنین تلاش کردند. بنابراین، چیزی که ما باید انجام دهیم این است که در هر رویارویی و اختلافی در لبنان، سوریه، عراق، بحرین، یمن، مصر، تونس، لیبی و مناطق دیگر نباید از اختلاف بین شیعه و سنی، مسلمان و مسیحی و رویکردها و گروه های ملی و دیگر سخن بگوییم بلکه دیدگاه ما این است که این اختلاف ها ریشه در رویکرد سیاسی دارد. بنابراین، باید از طرح چنین مسائلی به شدت پرهیز کرد و باید به شدت هوشیار باشیم.
امروز گفتن هرسخن طایفهای و مذهبی ممکن است همه چیز را ویران و نابود کند.
مسئله دیگر اینکه باید مشکلات و اختلاف ها به چارچوب آنها محدود شود. اگر در کشوری عربی و یا دو گروهی مشکل و اختلافی وجود دارد باید در چارچوب همان مشکل بررسی شود. نباید مشکلات را توسعه دهیم و مسائل و مشکلات را وارد یکدیگر کنیم زیرا در آن صورت حل آنها دشوار خواهد بود.
مسئله بعدی این است که نباید گروههای مختلف در جهان عرب و اسلام و بین مسلمانان و مسیحیها، شیعیان و اهل تسنن، ملی گراها و اسلام خواهان علیه یکدیگر اقدام کنند. متاسفانه در برخی مناطق به شدت علیه یکدیگر عمل کردند، در حالی که جوانان متعلق به یک انقلاب هستند. تنها راه حل در پیش گیری سعه صدر ، صبر و شکیبایی و گفتگو با یکدیگر و پرهیز از برخورد و درگیری و تلاش برای برون رفت از مشکلات با گفتگو و مذاکره است.
امروز ما بر این مسئله در همه مناطق چه در سوریه، بحرین، یمن، مصر، تونس، لیبی، عراق و لبنان تاکید می کنیم تا کسی وارد رویارویی با دیگران نشود. هر کسی دارای منطق و سخنی است و ممکن است دارای حق و حقوق باشند که باید به یکدیگر گوش کنند و برای حل مسائل خود به دور از درگیری و رویارویی تلاش کنند زیرا درگیری و اختلاف کشورها، جوامع و ملت های ما را نابود می کند و در آن صورت اسرائیل و آمریکا نیز به ما تماشا می کنند و چیزی به سود ما نخواهد بود.
امام موسی صدر در دهه هفتاد درباره حقوق محرومان سخن می گفت، اما زمانی که جنگ داخلی در لبنان آغاز شد همه چیز متوقف شد.امروز مسئولیت نخبه ها، نویسندگان، مسئولان، اندیشمندان، رسانه ها و موسسه ها بسیار بزرگ است. زیرا مردم به آنها گوش می دهند و از آنها پیروی میکنند. بنابراین، مسئولیت آنها بیش از هر زمان دیگری است. دبیر کل حزب الله لبنان با تبین دیدگاه این حزب درباره قانون انتخابات لبنان به نتایج انتخابات اخیر در رژیم صهیونیستی نیز اشاره و تاکید کرد ، این انتخابات نشان داد که رژیم صهیونیستی دچار بحران شده است. به گزارش مونیتورینگ اخبار خارجی واحد مرکزی خبر، سید حسن نصرالله در ادامه سخنانش درباره انتخابات در رژیم صهیونیستی گفت: از این انتخابات میتوان به طور اختصار نتایج زیر را برداشت کرد. اگر کسی در جهان به تحولات رژیم صهیونیستی توجه نمی کند، ما توجه می کنیم زیرا اصل مشکل این رژیم است و در واقع قصه از اینجا و از تشکیل این رژیم آغاز شده است. بنابراین، بسیاری از تحولات و مشکلات منطقه به علت وجود این رژیم و برای بقاء و استمرار آن است. من در تحلیلی درباره نتایج انتخابات آن می گویم که شاهدکاهش محبوبیت احزاب پیشرو و بنیانگذار در رژیم صهیونیستی مانند حزب کار، حزب لیکود هستیم که این کاملاً واضح است. همچنین هیچ حزبی که بتواند نقش رهبری قدرتمندی ایفا کند وجود نداشت. این در حالی است که نتانیاهو خواستار این بود که اسرائیل نیازمند قدرتمندی است که اسرائیل را رهبری کند، اما در انتخابات حزب قدرتمندی ظاهر نشد تا این اسرائیل و این رژیم را رهبری کند. همچنین احزاب مرکزی و اساسی وجود نداشت. زمانی شارون جهان عرب و همه منطقه را تهدید می کرد. آن زمان فردی به ما گفت که نباید به خود هراس راه دهید زیرا شارون کاری نمی تواند انجام دهد. شارون «آخرین حاکم» اسرائیل بود. اکنون کاملاً مشخص شد که وی آخرین حاکم اسرائیل بود. نتانیاهو به علت این روی کار آمد که کسی وجود نداشت و در واقع بهترین موجود آنها بود. وجود بحران اعتماد درباره نتانیاهو کاملاً واضح است. بنابراین، اسرائیل فاقد رهبری اساسی و بزرگ است. ادامه حضور احزاب دینی افراطی و افزایش تعداد احزاب از دیگر نکات انتخابات اسرائیل بود که بی گمان اداره و اتخاذ تصمیم سیاسی در این رژیم را پیچیده میکند.
به طور کلی آنچه در انتخابات اسرائیل وجود داشت، نشان دهنده وجود بی اعتمادی در داخل این رژیم، وجود بحران رهبری، بحران احزاب و بحران بی اعتمادی است که در مجموع نشان دهنده این است که این رژیم در بحران به سر می برد. اما مسئله ای که هیچ وقت نباید فریب آن را خورد وجود داستان های راستگرا، چپگرا و میانه رو است.
درباره مسئله قدس، مسئله فلسطین و حقوق مردم فلسطین، آوارگان فلسطین، درباره مسائل و حقوق عربی در لبنان، جولان ، سینا و مصر، درباره طمع ورزی های اسرائیل و تهدیدهای آن علیه دولت ها و ملت های منطقه، سخنانی مانند چپگرا، راستگرا و میانه رو بی معناست و همه آنهامانند هم هستند و حتی تجربه ها به ما نشان داده است که بیشتر جنگ هایی این رژیم در زمان کابینه های چپگرا در اسرائیل صورت گرفته است. از این رو، درباره احزاب چپ و راست نیازی نیست گفته شود که همه آنها مثل هم هستند. کابینه راست، چپ، میانه رو یا وحدت ملی درباره طرف مقابل خود [فلسطین] هیچ اختلافی ندارند. البته، طبیعی است که زمانی که تصمیم گیران زیاد باشند، در اتخاذ تصمیم های سیاسی و انجام امور با مشکل مواجه خواهند شد. اما در طرح و دیدگاه، طمع ورزی، خصومت ها و تهدیدها چیزی تغییر نمی کند و ما نباید به این مسائل امیدوار شویم زیرا هیچ چیزی تغییر نمی کند. امروز، ضمانت و تضمین برای غزه قدرت مقاومت آن است. تضمین برای فلسطین، مردم فلسطین و حقوق آنها آشتی ملی بین فلسطینی ها و همبستگی آنها و پایبندی آنها به گزینه مقاومت است.
ضمانت و تضمین برای لبنان- تفاوتی نمی کند در اسرائیل چه کسی حاکم است چه نتانیاهو باشد یا شارون، یا شیمون پرز یا لبید یا هر کس دیگری- این معادله است که همیشه از آن سخن می گوییم که همان معادله ارتش، ملت و مقاومت است.
قدرت ملی ما- با عناصر متنوع آن- است که عنصر حمایت کننده از لبنان به شمار می رود. تفاوتی نمی کند احزاب چپ یا راست در آنجا [اسرائیل] حاکم باشند همگی آنها به لبنان چشم طمع دوخته اند. اگر قدرت، امکانات داشته باشیم، عامل بازدارندگی داریم و در آن صورت می توانیم از منابع نفتی و گازی، مرزهای کشور دفاع کنیم، غیر از آن هیچ معنایی ندارد و تجربه ده ها سال با دشمن صهیونیست بیانگر این مسئله است.
مهم ترین واکنش به انتخابات اسرائیل- به صرف نظر از اینکه چه تحلیل و برداشتی وجود داشته باشد- دعوت و تاکید بر پایبندی بیشتر به مقاومت است. باید همگی با یکدیگر همکاری کنیم تا فلسطینیها در غزه، کرانه باختری و در داخل و خارج آن قدرتمند باشند. باید همگی با هم همکاری کنیم تا مقاومت قدرتمندتر بماند و قدرت لبنان افزایش یاید و باید همگی برای دفع همه چالش های موجود در پیرامون عربی ما همکاری کنیم. درباره لبنان نیز باید بگویم که امروز در لبنان موضوعی که بسیار حائز اهمیت است و سایه در وضع سیاسی کشور انداخته است موضوع انتخابات پارلمانی و قانون انتخاباتی است.
متاسفانه در عرصه سیاسی و رسانه ای بحث و مناقشه های عملی، واقعی و حتی محترمانه وجود ندارد بلکه فحش و ناسزاگویی وجود دارد. در اینجا باید خود را از مناقشه هایی که متاسفانه به این سطح تنزل پیدا می کند پرهیز کرد. مسئله قانون انتخابات همیشه برای لبنانی ها حساس بوده است و اکنون در این برهه از حساسیت بیشتری برخوردار است. چه بسا همه گروه های سیاسی و طوایف در لبنان- که این مسئله طایفه ای واقعیت موجود در لبنان است- به قانون انتخابات با حساسیت بیشتر از هر زمان دیگری نگاه کنند و آن به علت شرایطی موجود در کشور، نگرانی های در آن و دودستگی های شدید در آن است. همچنین تحولات منطقه نیز بر این حساسیت دامن زده است.
به عنوان مثال اگر درباره مسلمان و مسلمان سخن بگوییم باید گفت که بی تردید امروز دغدغه های مسیحی ها بیشتر است و این صرفاً دلایل و علت های لبنانی ندارد بلکه با نگاه واقع بینانه باید گفت که تحولات منطقه نیز از جمله نگرانی های آنهاست.نمی توانیم بگوییم که برخی از مسیحی ها در آسودگی به سر می برند. زمانی که آنها سرنوشت مسیحی ها را در عراق، سوریه، نیجریه و مناطق دیگر می بینند حق دارند که نگران باشند. بنابراین، تحولات منطقه مسائل لبنان و نگاه لبنانی ها به قانون انتخابات را پیچیده کرده است. شاید این نگاه در بین آنها باشد که قانون انتخابات عادلانه نباشد و در نتیجه پارلمان به صورت عادلانه نخواهد بود. شاید برای برخی ها مناقشه موجود مانند این باشد که لبنان را [به لحاظ سیاسی] دوباره تاسیس می کنند.من از مدت ها پیش درباره برگزاری کنفرانس ملی سخن گفتم که برخی ها جنجال کردند. اکنون برخی ها با ذهنیت تشکیل [اساس سیاسی] به قانون انتخابات نگاه می کنند که البته این حق آنهاست و طبیعی است. بنابراین، به علت حساسیت و حساس بودن مرحله کنونی، اوضاع منطقه ای و بین المللی ما لبنانی ها باید هر چه بیشتر همگرای با یکدیگر داشته باشیم و با گفتگوهای بیشتر برای حل نگرانی های مختلف تلاش کنیم. مسئله حائز اهمیت این است که به اتهام زنی ها پایان دهیم. در برخی موارد اتهام ها به درجه اهانت می رسد. مثلاً، برخی از سران سیاسی و نمایندگان- که برخی از آنها مسیحی هستند و به گروه های سیاسی مختلف وابسته هستند- زمانی که درباره پیشنهاد قانون[ انتخاباتی] ارتدوکس سخن می گویند، گفته می شود که این اساساً طرح حزب الله است. علاوه بر آن، گفته می شود که طرح بشار اسد و یا دیگران است. بررسی قوانین حساس، سرنوشت ساز و سازنده برای کشور- که سرنوشت آن را شاید برای چهل سال یا بیشتر مشخص کند- با این میزان کینه توزی و به این شیوه راه به جایی نمی برد. آنها میگویند طرح قانون ارتدوکس متعلق به حزب الله است و حزب الله این ایده را به متحدان مسیحی اش مانند میشل عون، وزیر فرنجیه، و احزاب دیگر تحمیل کرده است.
این سخن اهانت به همه مسیحیها در لبنان و رهبران آنهاست، چه با آنها تفاهم داشته باشیم یا اختلاف. اظهارات، بیانیه ها و مقاله ها در این باره تحقیر آمیز است و برای ایجاد تفاهم درباره این مسئله با مسئولیت عمل نمی شود و افترا و دروغ و مبالغه است. اینکه گفته می شود حزب الله خواسته های خود را به همه مسیحی ها و حتی مسیحی های چهارده مارس دیکته می کند و کشور را تقدیم حزب الله می کنند، که مبالغه است و مهم تر از مبالغه اهانت به مسیحی هاست. برعکس این اتهام ها، ما از ابتدا قانون ارتدوکس مطرح شد ،می دانم که دست کم ملاحظاتی داشتیم، اما پس از آن متحدان ما شرح و توضیح دادند و شرایط را اعلام کردند که ما نیز پذیرفتیم و این درست است. بنابراین، چنین رویکردی درباره این پرونده با چنین حساسیتی درست نیست. دوم اینکه چرا باید درباره نیت ها و انگیزه ها سخن بگوییم. باید نیت ها را کنار بگذاریم. البته، نیت هایی وجود دارد که طبیعی است. مثلاً، هر کسی به دنبال قانون انتخاباتی است که وزن و حجم سیاسی خود را حفظ کند یا کسی به دنبال قانون انتخابات است که اگر وزن طبیعی خود را نگرفته است به دنبال گرفتن این وزن و حجم است که همه این تلاش ها درست است و این حق آنهاست. بر اساس پیش داوری هایی که درباره نیت ها صورت می گیرد، گفته می شود که حزب الله و جنبش امل قانون ارتودکس را با هماهنگی میشل عون یا فرنجیه تایید کردند زیرا برای پاکسازی انتخابات فکر می کنند که این سخنان بی ارزشی است. نمی توان قانون ها را بر اساس انگیزه افراد بررسی کرد، ما چند طرح در پیش رو داریم. برای حزب الله اصل اساسی در هر قانون انتخاباتی که خواستار آن هستیم، قانون نسبیت به صرف نظر از حجم آن است. برخی ممکن است بگویند که امروز قانون نسبیت به ما به عنوان گروه سیاسی اکثریت را خواهد داد. اما ممکن است فردا این قانون نسبیت به ما به عنوان گروه سیاسی اکثریت ندهد زیرا این کشور همه چیز در حال تغییر است و ائتلاف های سیاسی در حال تغییر است و ممکن است اکثریت به اقلیت تبدیل شود.
بنابراین، موضوع این نیست که از این قانون چه چیزی عاید ما خواهد شد بلکه ما درباره انصاف ، عدالت در اعطای سهم انتخاباتی به همه گروه های سیاسی در لبنان، چه آنهایی که در چارچوب ائتلاف ها قرار دارند یا قرار ندارند سخن می گوییم که تنها گزینه برای گروه های مختلف برای داشتن نماینده در پارلمان قانون انتخاباتی مبتنی بر نسبیت است. این سخن حق به صرف نظر از اینکه نسبیت چه چیزی عاید ما خواهد کرد یا چه چیزی عاید ما نخواهد کرد. درباره تفسیر این قانون ما قبول می کنیم که لبنان یک دایره انتخاباتی بر اساس نسبیت باشد یا اینکه بر اساس همین قانون دایره انتخاباتی در سطح استان ها یا دایره انتخاباتی گسترده وجود داشته باشد. همچنین ما طرح دولت که به مجلس نمایندگان ارسال کرده و طرح ارتدوکس ها را قبول می کنیم. برای ما همه این طرح کانون مرکزی و نقطه جذبی دارد که این است همه این طرح ها بر اساس قانون نسبیت پذیرفته شود. علت اینکه ما این طرح را می پذیریم این است که بر اساس این طرح همه گروه ها در پارلمان نماینده خواهند داشت.
هر یک از گروه های سیاسی که کم ترین جایگاه مردمی را داشته باشد بر اساس این طرح فرصت حضور داشتن در پارلمان را خواهد داشت. درباره مسئله قانون نسبیت و بر اساس پیگیری های من شاید یکی از مشکلات اساسی- و نه تنها مشکل- که گروه دیگر [چهارده مارس] درباره مسئله نسبیت مطرح می کند سلاح مقاومت است و شعار «با وجود سلاح نسبیت خیر» را سر می دهد که درست نیست. درباره این مسئله باید بگویم که اولاً مقاومت از زمان پیش از سال 1992 وجود داشته است. در این سال انتخابات برگزار شد که ما نیز شرکت کردیم. همچنین سال 1996 و سال دو هزار، دو هزار و پنج، دوهزار و نه در انتخابات شرکت کردیم.
در کجا و در کدام دایره انتخاباتی برای تحمیل گزینه های انتخاباتی به کار گرفته شد؟ این واقعیت است. اگر شما درباره نیت ها و انگیزه ها سخن می گوییم ما درباره واقعیت ها سخن می گوییم. از سال 1992 تا امروز یک دایره انتخاباتی ذکر کنید که در آن از سلاح مقاومت برای تحمیل گزینه های انتخاباتی استفاده شده باشد. دوم، سلاحی که شما از آن شکایت می کنید و می گویید که برای اعمال فشار در انتخابات به کار گرفته شود سلاح مقاومت نیست. همه مردم سلاح دارند. مثلاً، اگر از سلاح برای تحمیل گزینه انتخاباتی استفاده شود آیا از موشک های زلزال، فجر پنج یا پهپاد ایوب استفاده می شود. خیر، با کلاشینکوف ممکن است گزینه انتخابات بر کسی تحمیل شود که نزد بیشتر همه لبنانی ها و در همه مناطق لبنان وجود دارد. سوم، اگر سلاح تاثیری در انتخابات داشته باشد، تاثیرش در نظام انتخاباتی اکثریت بیشتر از تاثیر آن در نظام انتخاباتی نسبیت است زیرا بر اساس در نظام اکثریت ممکن است گروهی در یک دایره انتخاباتی پنجاه بعلاوه یک رای کسب کند، اما در قانون نسبیت سقف و نسبت آن مشخص است. بنابراین، از نظر من مشکل سلاح در قانون اکثریت بیشتر از مشکل آن در قانون نسبیت است. از این رو، سخن گفتن از سلاح درست نیست.
به هیچ وجه مشکل مربوط به این نمی شود بلکه مسئله خطرناک وجود سلاح و اموال در نزد دیگر گروه هاست. یکی از دوستان در گروه دیگر [چهارده مارس] مستقیماً به من گفت که سال دو هزار و نه سه میلیارد دلار در انتخابات پارلمانی پرداخت کرده اند. آن روز من به شوخی به وی گفتم که اگر می دانستیم چنین است از شما می خواستیم که سه میلیارد دلار را به ما بدهیم و ما انتخابات را به شما واگذار کنیم. [خنده حاضران] پرداخت اموال و فعالیت های رسانه ها خطرناک تر است یا وجود سلاح. کدام خطرناکتر است پول یا رسانه هایی که برای اقدامات تحریک آمیز مورد استفاده قرار می گیرد؟ کدام تاثیرش در انتخابات بیشتر است؟ کسانی که با نظام نسبیت مخالفت می کنند مشکلشان این است که این نظام گروه های سیاسی حجم طبیعی خود را به دست می گیرند و به آنها ظلم نمی شود. ما می خواهیم یک بحث و گفتوگوی علمی را بشنویم. برخی تصور می کنند که ضمانت آنها این است که فراتر از جایگاه و موقعیت طبیعی خود داشته باشند. مسیحیان امروز دغدغه دارند و معتقدم روشن است که برخی این گفته را زیاد مطرح می کنند که حزبالله و جنبش امل همراه با ارتدوکس به ما رای خواهند داد ما تاکید می کنیم که درباره آنچه توافق کرده ایم رای خواهیم داد و اگر فردا مجلس نمایندگان جلسه بگیرد و قوانین انتخابات را مطرح کند، اگر قانون دولت مطرح شود ما به آن رای خواهیم داد و اگر پیشنهاد ارتدوکسی مطرح شد ما به آن رای می دهیم ما در این موضوع صادق هستیم. مسیحیان امروز با اکثریتشان فکر می کنند که این پیشنهاد می تواند منجر به آنچه آن را برابری واقعی و درستی سهم نمایندگی می خوانند، شود. ما به عنوان مسلمانان با همه گروه های لبنانی خود این فرصت را به آنها می دهیم و به مجلس نمایندگان و انتخاباتی می رویم و کسی فکر نکند جایگاهی کمتر از آن چیزی که دارد، کسب می کند.
مجلس نمایندگی که در آن بحث و جدل درباره درستی سهم نمایندگی و برابری واقعی نیست و شک و تردیدی وجود ندارد و چه بسا مجلس نمایندگان آینده فرصتی تاریخی باشد که مشخص کند چگونه درباره اصلاح نظام و ساختارهای دیگری به گفتگو بنشینیم. ما به هیچ وجه باب گفتگوها را نمی بندیم. همان طور که برخی از مسیحی ها نگرانی هایی دارند برخی دیگر از گروه های مسلمان چنین نگرانی هایی دارند. من از همه لبنانی ها می خواهم که قانون انتخابات را بر اساس نظامی منصمانه و عادلانه بررسی کنند و وارد انتخابات پارلمانی شوند. از انتظار کشیدن درباره تحولات سوریه دست بردارید، به ویژه کسانی که منتظر سقوط دمشق و تغییر دراماتیک در سوریه بود و منتظر چنین تحولی بود تا بر همه لبنانی ها تسلط یابد. این موضوع را کنار بگذارید. کاملاً روشن است که همه داده های میدانی، سیاسی، منطقه ای و بین المللی تاکید می کند که وضع [در سوریه] به جایی رسیده است که رویاهای بسیاری ها محقق نشده است؛ آنها درباره واقعیت های مشخصی رؤیاهای مشخصی داشتند. این موضوع باید کنار گذاشته شود.
ما نمی خواهیم از سوریه به عنوان اهرم قدرت استفاده کنیم و کسی نباید چنین استفاده ای داشته باشد. بلکه ما می گوییم که این کشور ما چنین مشکلاتی با این گروه ها، طوایف و نگرانی ها و خواسته هایی دارد. امیدوارم که کسی با قانون انتخابات صرفا به عنوان یک قانون برخورد نکند بلکه این گونه با آن برخورد کنند که این قانون برای سرآغاز مرحله ای است که پیش رو داریم. پرداختن ما به قانون انتخابات نباید سبب شود که دولت از رسیدگی به مسائل روزمره کشور مانند پرونده پناهندگان، مسئله زندان ها و زندانیان غافل شود.
برخی ها اکنون چهار یا پنج سال است که بازداشت شده اند که بدون محاکمه در زندان هستند. منصفانه نیست که بدون محاکمه باشند. منصفانه نیست که آنها همچنان در زندان بمانند. باید به این مسائل به دور از هرگونه موضع گروهی یا طایفه ای نگاه شود. همه باید از حق و عدالت دفاع کنیم.