فاصله امثال من به مثابه یک نقطه تا درک و توصیف پیامبر مهربانی بهمثابه نقطه دیگر، فاصلهای بسیار عمیق و ژرف است؛ فاصله یک انسان ناقص تا یک انسان کامل؛ انسان کاملی که اگر نبود، خداوند افلاک و عالم خلقت را نمیآفرید. «ظرف» وجودی ما برای صید «مظروف» شخصیت ایشان بسیار نامتناسب است، گویی بخواهیم آب اقیانوسی(مظروف) را با یک لیوان(ظرف) ارزیابی کنیم. «اقرار به ناتوانی» اولین احساسی است که به انسان دست میدهد.
2 - با این همه قرآن کریم درباره شخصیت پیامبر(ص) میفرماید: «لکم فیرسولالله اسوه حسنه». عظمت ایشان مانع از آن نیست که نتوان وی را به مثابه یک «الگوی زنده» برای زندگی برگزید. ساحت وجودی پیامبر(ص) یک انسان کامل و وارسته بودند اما یک «مافوق انسان» نبودند بلکه قابل الگوگیری هستند. پس وجود مبارک ایشان به مثابه موضوع شناسایی از سوی ما به عنوان فاعل شناسا، میتواند قرار گیرد. هرکس بهگونه «سهل و ممتنع» میتواند برای این شناسایی بکوشد و وجود مبارک ایشان میتواند به وجهی بر فرد «پدیدار» شود و تجلی کند به هر میزان که عقاید، خلقیات و رفتارهای ما الهی شود، ظرف وجودی ما، سعه و گنجایش بیشتری پیدا میکند و میتوانیم از مظروف و شخصیت مبارک ایشان، سهم بیشتری داشته باشیم. «پدیدارشدن» وجود ایشان به عدد انفاس خلایق میتواند متفاوت باشد و شاهد تجلیات متعددی باشیم.
3 - پیامبر(ص) برترین خلق خداوند از اولین تا آخرین مخلوقات، عالیترین جلوه رشد و درصد کمال انسان است. ظرفیت ظرف وجودی ایشان چنان بود که توانایی مخاطب قرار گرفتن کلام خداوند را کسب کرد. پیامبر(ص) متصف به همه صفات کمال و جمال همه پیامبران و مجسمه همه زیباییها بود.
4 - پیامبر(ص) مظهر «رحمت، رأفت و محبت» بود. مهرورزی ایشان چنان بود که حتی بر دشمنان خود عشق میورزید و تمایلی به جهنمرفتن آنان نداشت. در این راه آنچنان خود را به مشقت میانداخت که حتی مورد عتاب قرآن کریم قرار گرفت. «لعلک باخع نفسک الا یکونوا مؤمنین» (شعراء/3). شگفتا که پیامبر مهربانی ما را به خشونت متهم میکنند! و موج عظیم «پیامبرترسی» و «محمد هراسی»(ص) را در قالبهای فیلم، کاریکاتور، مقاله و کتاب و امواج رسانهای راهاندازی کردهاند. این یکی از بزرگترین طنزهای دنیای معاصر است که «رحمهللعالمین» ما را خشن معرفی میکنند.
5 - قدرت جاذبه اخلاقی پیامبر(ص) چنان بود که در عمل به قدرت نرم پیامبر(ص) تبدیل شده بود. داستانهای راستین بیشماری در این باب است. نظیر حکایت یهودی مردمآزاری که هرروز هنگام عبور پیامبر(ص) از کوچه، بر سر مبارک ایشان زباله و زغال و جزآن میریخت اما مدتی غایب شد و پیامبر(ص) از احوال او جویا شد و گفتند بیمار است! و به این دلیل نمیتواند زباله بریزد! پیامبر(ص) در یک «واکنش غیرمنتظره» بر خلاف منطق متعارف، به همراه یارانش به دیدارش رفت. او نیز مقهور «تکنیک شرمندهسازی» پیامبر(ص) شد و ایمان آورد. اخلاق عظیم و نیکوی پیامبر(ص) برترین جلوههای «قدرت نرم» را برای پیامبر(ص) در موقعیت مکه و مدینه(در قدرت) برایش فراهم کرده بود. پیامبر(ص) به ما آموخت که بدی را با بدی نباید پاسخ داد، والا بدی در یک تصاعد هندسی همواره افزایش مییابد و هیچگاه پایان نیابد!! بدی را با خوبی باید پاسخ داد. این اخلاق سیاسی همچون تندبادی عظیم میتواند، آلودگیهای هوا و فضای سیاسی کشور را بزداید و پاک و مطهر و مصفا سازد.
6 - اخلاق سیاسی پیامبر(ص)، بخشش در موقعیت قدرت و عفو از موضع قدرت است. واقعه فتح مکه یکی از جلوههای بارز این سبک اخلاق سیاسی است. هنگامی که عدهای از اصحاب، یکباره ضمیر ناخودآگاه قبیلهای و انتقامجویی در آنان بیدار شد و شعار «امروز زمان انتقام است» را سر دادند، پیامبر(ص) علی(ع) را فرستاد و پرچم را از دست آنان گرفت تا شعار «امروز روز رحمت و بخشش است» سردهد. بخشش قریشی جفاکار که در رأس مخالفان پیامبر(ص) بودند و جنگهای متعدد علیه مسلمانان به راه انداخته بودند، برای عقلانیت سیاسی متعارف قابل هضم و درک نیست. این «فرمان عفو عمومی» پیامبر(ص) شاید اولین «عفو عمومی حکومتی» در تاریخ بشریت باشد. این فرمان از «چرخه خشونت فزاینده» جلوگیری کرد و انرژی متراکم قبایل و قشرها را معطوف به سازندگی، تمدنسازی، انسانسازی و جامعهسازی کرد.
7 - اخلاق سیاسی پیامبر(ص) معطوف به تسخیر «باطن» حکومتشوندگان علاوه بر تسخیر «ظاهر» آنان بود. اگر سیاست را «تسخیر اراده دیگران» تعریف کنیم، پیامبر(ص)، سیاست اعلی و حداکثری را در «دولت سیاسی نوبنیاد» خود محقق ساخت. پیامبر(ص) بر ظاهر و بر باطن مردم و نخبگان سلطه داشت. آنان پیامبر(ص) را از صمیم قلب دوست داشتند و زیباترین پیوندهای عاطفی میان پیامبر(ص) به عنوان حاکم و مردمان مومن به عنوان حکومت شونده، ساری و جاری بود. به طور مثال پلیس فقط بر ظاهر مردم سلطه دارد اما پیامبر(ص) سلطه باطنی هم بر مومنان داشت. سیاست در مردمسالاری دینی آن است که قلوب انسانها را نشانه رود. بر قلبها حکومت کند نهفقط بر بدنها!
8 - پیامبر کرامت و مهربانی، یکی از جلوههای فراموشی من منفی است. پیامبر(ص) خودخواهی نداشت. ایثار و دیگرخواهی ایشان در اوج خود بود. پیامبر(ص) به ما آموخت تا انسان به خود میاندیشد و در خود فرو میرود، نمیتواند خدا را ملاحظه کند و اینکه «آنچه بر خود نمیپسندی بردیگران مپسند» اگر سبک زندگی پیامبر(ص) در تعامل کارگزاران و بازیگران سیاسی رعایت شود، همدلی و درک آنان به نقطه دلچسبی میرسد. خودخواهیها در آن زمان جلوه بارز قبیلهای داشت. پیامبر(ص) با تزریق همبستگی ایمانی، ارزشهای قبیلهای را دور زد. کینههای طولانی و کهنه بعضا بیستساله قبایل را به دوستی و محبت تبدیل کرد. به میزانی که ارزشهای ایمانی در قلوب مستحکم میشد، وحدت و یگانی و محبت در جامعه و آحاد جامعه شدت میگرفت. ایمان، غایت واحد و مشترک و وحدتگرا بود. درحالیکه قبایل و اشخاص هریک دارای غایت متعدد بودند و آنان را از هم دور میکرد و بین آنان خصومت و دشمنی را دامن میزد.
9 - یکی از توصیههای اخلاقی پیامبر(ص) که در اخلاق سیاسی هم میتواند موضوعیت داشته باشد «مثبت اندیشی» و تمرین کردن برای «شکار زیباییها» و نعمتها در خود و در رقبای سیاسی است. پیامبر(ص) میفرماید:«کل ما اتاکم الله فهو جمیل» هرچه در زندگی شما رخ میدهد و از خدا به شما میرسد، زیباست. با این تفاوت که برخی از پدیدههای سیاسی دارای لطف جلی و آشکارند و برخی دارای لطف خفی و پنهاناند، بنابراین چهبسا آنچه به ظاهر ناخوشایند و مکروه است، در باطن و در درازمدت گوارا شود. در هر تدبیر و اقدام سیاسی، فرصتها و تهدیدات به طور توأمان وجود دارد. در جای دیگر پیامبر(ص) میفرمایند:«فاستکشفوا موارد الجمیل فی حیاتکم؛ همواره در زندگی خود، به دنبال آن باشید که زیباییها را شکار کنید.» در هر موضوعی در جستوجوی وجوه زیبایی افراد و پدیدهها و رخدادها باشید. این نکته اخلاقی نیز در بهبود «زخمهای کهنه» بین افراد ازجمله کارگزاران سیاسی اعجاز میکند. قلم برداریم و خوبیهای رقیب سیاسی خود را هم روی کاغذ بنویسم، آنگاه ملاحظه میکنیم که با تغییر تصویر افراد از دیگران چقدر زندگی زیبا میشود. شاید به همین دلیل است که «غیبت کردن» برادران ایمانی و مسلمان حرام شده است؛ زیرا غیبتکردن، تصاویر زیبایی را که افراد از یکدیگر دارند، تخریب میکند. انسانها بر مبنای تصاویری که از دیگران دارند، تصمیمگیری میکنند، نه واقعیت خود انسانها. اسلام عزیز و اسوه اخلاقی کامل یعنی پیامبر(ص) که قرآن مجسم بود، به صور مختلف میکوشد تا مومنان یا مسلمانان و افراد یک اجتماع همواره تصویری زیبا از یکدیگر داشته باشند؛ تصویری زیبا اما واقعگرایانه.
«عقلانیت معطوف به وحی» و نمونههای محقق و سادهسازی و عملیاتی آن نظیر شخصیت مهربانی و رحمت اسلام (ص) تحقق عینی دستورات قرآنی است؛ «کان خلقه القرآن». سبک زندگی پیامبر(ص) در سلوک شخصی و اجتماعی میتواند در کوتاهترین راه و کمترین هزینه ما را به ساحل خوشبختی دنیوی و اخروی برساند.