به همین دلیل در هر زمان و مقطعی مفهوم بعثت و برانگیختگی انسان بهعنوان خلیفه خدا، قابل بهرهبرداری است، بهشرطی که آن را یک حادثه تاریخی محدود نبینیم. بهعبارت دیگر درصورتی میتوان از بعثت در عصر حاضر بهرهبرداری کرد و از کارکردهای آن سخن گفت که آن را یک حادثه صرف تاریخی ندید بلکه بهعنوان مهمترین حادثه بشری به آن توجه داشت، به این ترتیب میتوان در تمام اعصار از کارکردهای آن بهرهمند شد. اصل بحث بعثت این است که خداوند به انسان امیدوار است و انسان این قدرت را دارد که سرنوشت خود را تغییر دهد. همچنین آدمی این امکان را دارد که مخاطب خداوند قرار گیرد و جانشین او در زمین شود.
از آنجایی که بعثت امری فرازمانی است، همواره روزگار با سخن گفتن از آن، به انسان یادآور میشود که خداوند چنین قابلیتهایی را در وجود بشر نهاده است یا امکان دستیابی به این مرزها را دارد. طبیعی است که بیان کردن نگرش خداوند نسبت به انسان و جایگاه آدمی در عالم، در زندگی انسانها تأثیر بسزایی دارد. از آنجا که بعثت اصلاحگر یکی از سیاهترین مقاطع تاریخ بشر بوده، قطعا از امکان و توان اصلاح جامعه در سایر برهههای تاریخ نیز برخوردار است. با توجه به اینکه این واقعه، آخرین بعثت نبوی خداوند است، بیشک میتواند چنانکه در عصر جاهلیت تحول شگرفی ایجاد کرد، در عرصههای مختلف و مقاطع تاریخی گوناگون هم تأثیر بسزایی داشته باشد و جاهلیتهای مدرن را دستخوش تغییر کند. بعثت میتواند با برانگیختگی انسان، دوران جهالتهای کنونی را به دوران نور، شکوفایی و خلیفهاللهی بشر ختم کند. آنچه چنین قابلیت شگفت انگیزی را در بعثت ایجاد میکند، ظرفیتهای بالا و ویژگیهای خاص آن است.
نخست اینکه با وقوع این حادثه، انسان فهمید که میتواند مخاطب خداوند قرار بگیرد. همچنین خداوند برای بشر به قدری ارزش قائل است که او را جانشین و خلیفه خود در زمین معرفی میکند و در نهایت بشر دانست که میتواند خداگونه شود و به مرزهای نامحدود و بینهایت دست یابد. اگر این مفاهیم توسط انسان امروز فهمیده شود، خاصیت فرازمانی و فرامکانی بعثت نیز بروز و ظهور پیدا میکند. پیام مبعوث شدن رسول اکرم(ص) در طول تاریخ بشر گسترده است، فقط باید آن را درک کرد و به بهرهبرداری از آن پرداخت. اینکه امروزه شاهد اثرات این پیام نیستیم بهدلیل ناآشنایی ما با این پدیده است. ما احساس میکنیم بعثت یک حادثه تاریخی به پایان رسیده است. این مشکل از عدمشناخت ما حاصل میشود، نه از ذات پیام بعثت.
اینکه ما اقیانوسی را نمیشناسیم محدودیت اقیانوس نیست، محدودیت شناخت ماست. بعثت این نکته را به انسان یادآوری میکند که باید به چه جایگاه و موقعیتی دست یابد. وقتی این تذکر صورت میگیرد، انسان شرایط کنونی خود را میسنجد و به جایگاهی که میتواند دستپیدا کند میاندیشد، این افکار شرایط را برای تحول در تمام عرصههای زندگی بشر فراهم میکند. انسان نمیتواند به آن موقعیت خلیفهاللهی دست پیدا کند مگر آنکه در تمام عرصههای زندگیاش تحول اساسی و عمیق ایجاد شود. باید حوزههای گوناگون اعم از اقتصاد، سیاست، فرهنگ و... بهگونهای با یکدیگر هماهنگ شوند که محصول آنها رسیدن به مقام خداگونه و جانشینی پروردگار در زمین باشد.
بعثت شامل مجموعهای از شاخصههاست که به هر اندازه که عقل بشر رشد پیدا کند و درکش عمیقتر شود، این شاخصهها نیز از عمق بیشتری برخوردار میشوند. این واقعه به یک افق مطلوب محدود نیست بلکه افقهای مطلوب بیشماری را فراروی بشریت قرار میدهد که بسته به فهم بشر نمادها و مظاهر آنها تغییر میکند. بیشک آن عده از انسانها که در رشد عقلی بشریت سهیم هستند با گذشت زمان ابعاد ناشناختهتری از این پدیده را درمییابند. اما متأسفانه تمام مردم جهان از این رشد بهرهمند نیستند و ما هر روز با ابعاد پیچیدهتری از جاهلیت مواجه میشویم.