محمدخزاعی سال گذشته دبیر جشنواره شد و بنا را بر شکوه و عظمت و بالابردن تعداد فیلمهای شرکتکننده و ممیزی حداقلی گذاشت و امسال نوبت به محمدرضا عباسیان رسیده تا روشی مخالف پارسال را اتخاذ کند و از همان ابتدا بگوید که دنبال برگزاری جشنوارهای با تعداد آثار استاندارد و کنترلشده است. سینمای ایران شرایط دشواری را در سال91 پشتسر گذاشت و بخش خصوصی در بدترین وضعیت ممکن کوشید تا با جذب سرمایه، فیلم بسازد. سختگیری در صدور پروانه ساخت هم مزید بر علت شد تا بحرانهای سینما، تولیدات را تحت تاثیر قرار دهد؛ جشنوارهای که فارابی در آن 9 فیلم، موسسه رسانههای تصویری سه فیلم و حوزه هنری سه فیلم دارند و اگر صداوسیما و بقیه نهادها را هم حساب کنیم میبینیم درصد قابلتوجهی از فیلمهای جشنواره امسال را آثاری تشکیل میدهند که کل سرمایه تولیدش را دولت تامین کرده یا در آن مشارکت مالی داشته است. اینکه خروجی این میزان تصدیگری نهادهای دولتی در حوزه سینما چیست را باید پس از برگزاری جشنواره تجربه کرد؛ جشنوارهای که پرامیدترین فیلمهایش برای جذب مخاطب در سال آینده «رسوایی» دهنمکی و «چه خوبه که برگشتی» تنها نماینده کارگردانان بزرگ نسل اول، داریوش مهرجویی است.
در غیبت بخش خصوصی و فترتی که دامنگیر سینما شده و با وجود تمام ایرادها و ضعفها، جشنواره فیلم فجر همچنان میتواند امیدبخش باشد. در پایان یک سال ناامیدکننده برای سینمای ایران، شاید همین جشنواره بتواند شور و امید را به دلها بازگرداند؛ بهخصوص اینکه جشنواره امسال در غیبت نامهای بزرگ جولانگاه فیلمسازان جوان شده است؛ جوانهایی که آینده این سینما را خواهند ساخت؛ هرچند نمیتوان از غیبت تأسفبرانگیز اغلب سینماگران نسل اول و نسل میانی نگران نبود. مروری به دورههای گذشته جشنواره نشان میدهد که تقریبا هیچ دورهای بدون حضور بزرگان، به توفیق نرسیده است. یکی از ویژگیهای جشنواره امسال حضور فیلمهای فاخر و پرهزینه است؛ فیلمهایی چندمیلیاردی که در یکی از بدترین سالهای سینما بهلحاظ گیشه، ساخته شدهاند. کیفیت فیلمهای فاخر حاضر در جشنواره احتمالا به سؤالات زیادی پاسخ خواهد داد.
با بیم و امید به استقبال سیویکمین جشنواره فیلم فجر میرویم.