پنجشنبه ۳۰ فروردین ۱۳۸۶ - ۰۴:۳۳
۰ نفر

علیرضا یزدانی: در کاتالوگ‌های گالری هما در کنار صورت‌ زنی با گوشواره‌های آویزان، نوشته شده است: «سالگرد گالری هما با زیبارویان و اسب‌های ناصر اویسی.»

ناصر اویسی در سال 1313 در تهران متولد شده است. فارغ‌التحصیل حقوق و علوم سیاسی از دانشگاه تهران و دارای دیپلم‌ هنرهای زیبا، نقاشی، سرامیک، لیتوگرافی و طلاکاری از ایتالیاست.

 اویسی نمایشگاه‌های انفرادی و گروهی متعددی را در کشورهای مختلف برگزار کرده و شرکت در نمایشگاه‌های مشترکی با دالی، پیکاسو، دوبوفه، فلیکس و شاگال را نیز در سابقه هنری خود دارد.

 آثاری از او در موزه‌های آتن، بارسلونا، بلگراد، بروکسل، رم، تهران، مادرید، نیویورک و پاریس نگهداری می‌شود. این سوابق و اقامت وی در آمریکا در سه دهه گذشته، کافی است تا نام وی در پای هر تابلویی، پیش و بیش از ارزش‌های هنری آن، بهای دلاری و ریالی آن را به سطحی برساند که هیچ‌کس، به جز پولدارها، توان خرید آنها را نداشته باشد.

در این نمایشگاه با تماشای 18 تابلو از آثار متاخر اویسی، می‌توانیم به شناختی کلی از رویکرد هنری او دست یابیم. تعدادی از کارها با تکنیک چاپ لیتوگرافی ارائه شده‌اند و بقیه یا آبرنگ و ترکیب مواد روی مقوا هستند و یا اکریلیک و رنگ روغن روی مقوا و بوم. عناصر تصویری تابلوهای اویسی در همان نگاه‌های اول، خود را نشان می‌دهند و در ذهن بیننده تثبیت می‌شوند: «زن و اسب».

گرچه زن‌ها و اسب‌های اویسی از نقاشی‌های قاجار و پیش از آن آمده‌اند، اما او در بیش از چهل سالی که با آن عناصر محدود، کار و تجربه کرده، به زبان و ترکیب خاص خودش رسیده است.

به راحتی می‌توان فهمید که تکلیف اویسی با خودش و مخاطبینش خیلی روشن و معلوم است.

ناصر اویسی با به تصویر کشیدن نقش‌هایی از روزگاران سپری شده، در مسیری مهاجرپسند گام گذاشته است؛ ایرانیان مهاجری که با آویختن تابلوهای مزین به نقوش باستانی و زنان زیبای قاجاری بر دیوارهای خانه‌های خود، احساس هویت می‌کنند.
زن‌ها و اسب‌های اویسی نه تنها نشانه‌ای از زن‌های امروزی ایران و اسب‌های واقعی ندارند، بلکه اساساً زن‌ها شکل‌هایی صرفاً تزئینی و اسب‌ها مصنوعی و چوبین به نظر می‌رسند.

ناصر اویسی با رنگ‌های درخشان و ترکیب‌های زیبا و فاخرانه خود، تابلوهای دل‌انگیزی آفریده است که مخاطب و مشتری‌های خاص خود را به سختی به فکر وامی‌دارد، اما فکری که در بیننده‌های او برانگیخته می‌شود، نه در ارتباط با واقعیت‌های جهان امروز و لایه‌های معنایی نقاشی، بلکه این فکر است که آیا تابلویی که چشم او را گرفته است به رنگ مبل‌ها و پرده‌های سالن پذیرایی او می‌خورد یا نه.

ناصر اویسی مخاطب‌شناس موفقی است و با نقاشی‌های خود توانسته بدون هیچ دغدغه‌ای جای پای خود را محکم کند و به مدیر گالری‌ هما این افتخار را بدهد که در سومین سالگرد فعالیتش، با نام او تعداد زیادی از مشتری‌های نقاشی‌هایش را به گالری خود بکشاند.

اگر ابتدایی‌ترین انتظاری که از یک تابلوی نقاشی می‌رود این باشد که چشم‌نواز باشد، اما تماشاگر را به سطوح دیگری از معنا و یا درکی عمیق‌تر از آن سوق ندهد، شاید بتوان نقاشی‌های اویسی را نسبتاً موفق به حساب آورد. چرا که این نقاشی‌ها بیننده‌های خود را در لذتی سطحی رها می‌سازند.

 اویسی نمی‌خواهد که گامی فراتر بگذارد و مخاطبین خود را در هزار توی خیال‌ها و رویاها و یا معناهای عمیق و پنهان و رمز و رازهای نهفته در جهان‌هستی درگیر و غوطه‌ور سازد.
 او تجربه‌های نقاشانه خود را در جهت هر چه زیباتر و قشنگ‌تر کردن سطح دو بعدی بوم و مقواهای خود به کار می‌گیرد و سعی می‌کند با انتخاب نقوش قدیمی، احساسی نوستالژیک در ما ایجاد نماید.

وقتی به نقاشی‌‌های اویسی نگاه می‌کنیم، هرگز حسی از زندگی واقعی و روزمره و یا مفاهیمی قابل لمس از جامعه‌ای که در آن زندگی می‌کنیم به ما دست نمی‌دهد.
شاید نقاش و هنرمند مهاجر ما، خود بهتر از هر کس دیگری به این حقایق واقف باشد که زبان محدودی که یک عمر است بر ادامه آن پا می‌فشارد، زبان امروز ما نیست و نشانی از روح دوران ما در آن دیده نمی‌شود.

 بسیاری از مردم عصر ما در آثار هنری معاصر لذت‌ها و معناهایی فراتر از نقاشی‌های او جستجو می‌کنند.

کد خبر 19982

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز