عادل حق طلب: حدود 40سال است که سیل بنیان‌کن کنکور هر چه بر سر راهش قرار گرفته نابود کرده یا به آنها آسیب رسانده است؛ از هدف‌های آموزشی سازنده گرفته، تا محتوای غنی برنامه درسی، روش‌های یاددهی - یادگیری پویا، شیوه‌های نوین و آموزنده ارزشیابی از آموخته‌ها و ابزارهای یادگیری مفهومی و خلاق و ماندگار، از جسم و روان سالم جوانان و خانواده‌های آنان تا مهارت‌های اجتماعی، فرهنگی، دینی، سیاسی، اقتصادی و فنی و حرفه‌ای آنان، از نظام آموزشی تا علم، دانایی، عقلانیت و... به همه اینها آسیب جدی وارد کرده است.

در پاسخ به این سؤال که آیا پس از حذف کنکور، همه آنچه کنکور نابود کرده یا به آنها آسیب رسانده است، خودبه‌خود احیا وترمیم می‌شوند ؟ بدون تردید پاسخ منفی است؛ زیرا مگر سونامی‌ها و توفان‌ها و سیل‌های مهیبی چون کنکور که انسان‌ها، حیوانات، گیاهان، خانه‌ها و پل‌ها و سد‌ها و جاده‌ها را ویران می‌کند، پس از پایان یافتن و حذف شدن آن بلایای طبیعی، همه‌‌چیز خودبه‌خود احیا و اصلاح می‌شوند ؟

نابودی و حذف فیزیکی غول کنکور، نخستین گام برای شروع بازسازی خرابی‌های آن است. البته محققانی که در این باب تحقیق کرده‌اند، آنها که گزارش‌های پژوهشی محققان مورد نظر و مقالات آنان را با دقت مطالعه کرده‌اند و بسیاری از آنها که از نزدیک دستی برآتش دارند؛ مثل کارشناسان طراح برنامه‌های درسی (به‌ویژه در دوره متوسطه) مدیران دبیرستان‌ها و جوانان خسارت دیده از کنکور، بیش از دیگران فاجعه و بحران کنکور را درک می‌کنند؛

با این حال برای اینکه نگارنده به اغراق، بزرگنمایی، کلی‌گویی و تراشیدن دشمن فرضی دانایی و عقلانیت متهم نشود، به مصادیق آشکار آسیب‌های کنکور اشاره می‌کند و از کلان‌ترین جایگاه یعنی «علم و دانایی» آغاز می‌کنیم تا ببینیم کنکور در کشور ما چه بلایی برسر «علم» آورده است.

کنکور به نوعی عمل اتمیستیک کردن «علم» را انجام می‌دهد؛ یعنی تجزیه علم به جزئی‌ترین عناصرش، شبیه کاری که تایلور در مدیریت علمی کرد؛ یعنی خرد کردن کار به ریزترین عناصر(عملیات) و ارزیابی بهترین شرایط بهره‌وری کارگر درآن جزء از کار. اما بلایی که برسر علم می‌آید این است که ما دانش (و دانایی) را، که منظومه‌ای کلان ودارای روح وکلیت است، می‌کشیم، کالبدش را می‌شکافیم، آناتومی‌اش را به کوچک‌ترین اجزاء می‌شکنیم و به بچه‌هایمان تکنیک‌هایی می‌آموزیم تا با این عناصر(اجزاء) کار کنند، آنها را به ذهن بسپارند و گزینه بهتررا انتخاب کنند.

بی‌آنکه روحیه علمی داشته باشند، بدون آنکه درکی کلی از فیزیک، شیمی، علوم انسانی یا درکی از انسان یا کمترین بینش جامعه شناختی داشته باشند (قانعی راد، 1391). پس از مصداق آسیب کنکور برعلم به سراغ نظام آموزشی با تأکید برآموزش متوسطه کنونی می‌رویم، این نظام، ازگذشته در پی تحقق اهداف کلی زیربوده است:

1- تقویت روحیه حقیقت‌جویی، مطالعه، بررسی، تفکر، تعمق، تحقیق، نقادی و ابتکار دانش‌آموزان
2- شناخت عمیق استعداد و علاقه دانش‌آموز و هدایت وی در جهت آن استعداد با توجه به نیازهای کشور و...
3- ایجاد آمادگی و توانایی برای اشتغال مولد.
4- فراهم‌سازی‌ زمینه‌های پرورشی وآموزشی لازم برای ادامه تحصیل

نتایج تحقیقات متعدد نشان می‌دهد، نظام مدرک گرا و میل شدید خانواده‌ها به ادامه تحصیل فرزندانشان سبب شده که دانش‌آموز، اولیا و بستگان او، دبیران دروس مختلف، مدیر و معاون دبیرستان، همه و همه آرزوی رفتن دانش‌آموز به دانشگاه را داشته باشند و درنتیجه سه هدف نخست تحت‌تأثیر هدف جهارم (ادامه تحصیل) تحقق نیافته است، زیرا فراگرفتن تکنیک‌های پاسخ به سؤالات کنکور و مسابقه تست بیشتر در مدت کمتر و رویکرد حافظه محوری کنکور، مجالی برای پرداختن به اهداف سه‌گانه مهم و سازنده این دوره (که بر سطوح یادگیری پیشرفته تأکید دارد و حفظ کردنی نیست)،

فراهم نمی‌کند (حج فروش، 81، 83، 85و90).محققان دیگر (کاظمی، 1379، رجالی، علی و خردپژوه، سارا، 1380گویا و زنگنه، 1381، جعفرپور، 1381، تلگینی و همکاران، 1381، محمد رضا شجاعی و دیگران در مرکز پژوهش‌های مجلس شورای اسلامی، دی‌ماه 1384، یارمحمدیان، سهرابی و عریضی سامانی 1384، معتمدی شلمزاری، 1385، سبحانی و شهیدی 1386، خلاقی، علی اصغر و حج فروش، احمد در مجموعه مقالات سومین کنفرانس آموزش، 2011در اوساکای ژاپن، امانی طهرانی، محمود، 1391، غلامرضا کیانی وهمکاران، 1391) هر یک بعدی از ابعاد آسیب‌های کنکور را کشف و تجزیه و تحلیل و منتشر کرده‌اند که متأسفانه برخی مجریان ارزش علمی آن نتایج را درحد حرف‌های خود دانسته و تخطئه کرده یا کمتر از آنها آموخته‌اند.

به‌طور کلی نتایج تحقیقات ودیدگاه‌ها‌ی مطرح شده، نشانگر نگرش منفی عمومی نسبت به کنکور به‌عنوان یک معضل اجتماعی، روانی، فرهنگی، اقتصادی و آموزشی است که در بعد آموزش، هدف‌های دوره متوسطه را تحت‌تأثیر قرارداده وآنها را از مسیراصلی خود منحرف کرده و یاددهی و یادگیری متکی به درک مفهومی و تحلیل و کاربرد و خلاقیت و نوآوری را دچار آسیب کرده است. بنابراین تا کنکور حتی با سهم 10درصد حضور داشته باشد (همچون حد معینی از سونامی) ساختن و اصلاح خرابی‌ها‌ی آن امکان‌پذیر نیست.

آنچه دردوران ساختن گرایی واصلاح خرابی‌های کنکور بایستی انجام شود در واقع دلالت بربرخی مزایا و فرصت‌هایی دارد که ازحذف کنکورناشی می‌شود. درچنین شرایطی بایستی اولا مجلس شرایط تصمیم‌گیری مستقل و منابع مالی لازم برای آماده‌سازی‌ زیر ساخت‌ها در اجرای کامل و موفقیت آمیز قانون حذف کنکور را برای آموزش و پرورش فراهم کند. ثانیا آموزش و پرورش بایستی با ارتقای توانایی کارشناسی و طراحی برنامه‌های اساسی در راستای آن قانون و سند تحول امکان بهره‌برداری از مزایا و فرصت‌های حاصل از حذف کنکور را به شرح زیر فراهم آورد و نمرات تفکیک و تراز شده را در اختیار سازمان سنجش قرار دهد، به‌گونه‌ای که نیازبه آزمونی دیگر نباشد و دانش‌آموزان از کنکور و دو نوع آزمون (کنکور + امتحانات هماهنگ کشوری) رهایی یابند:

1- تأکید بر رشد ابعاد گوناگون استعداد جوانان (نه صرفا کسب مهارت تست زنی).
2-گرایش مدارس به سوی ارزش دادن به سؤالات تشریحی و یادگیری سطوح پیشرفته.
3- استفاده هرچه بیشتر از روش‌های تدریس فعال، گروهی و خلاق.
4- حفظ و اشاعه ارزش و قداست کار و انواع مهارت‌های شغلی.
5- ایجاد آمادگی برای حضور فعال فارغ التحصیلان دیپلمه دربازار کار.
6- اجتماعی بارآمدن جوانان(خروج ازانزوای ناشی ازپرداختن به آنچه کنکور می‌خواهد).
7- اصلاح ناهنجاری‌های ایجادشده براثرکنکور(مثل:کاهش استرس مسابقه3ساعته کنکور برای همه عمر)
8- تحقق هدف‌های دوره متوسطه (نه فقط پرداختن به هدف ادامه تحصیل)
9- اصلاح فرهنگ ناپسند رواج یافته از طریق کلاس‌های آزاد، تقویتی، کنکور
10- رونق یافتن فعالیت‌های آزمایشگاهی (که بخاطر کنکور تعطیل شده است).
11- رونق یافتن فعالیت‌های پرورشی و مهارتی و توانا ساختن دانش‌آموزان برای اشتغال و زندگی.
12- توسعه مهارت‌های تفکر، خلاقیت ونوآوری فراگیران(به جای انبار دانش درحافظه و خروج آن برای کنکور).
13- ایجاد فرصت برای مدارس که رشته‌های متوسطه و دانشگاه را به فراگیران بشناسانند.
14- ایجاد فرصت برای مدارس که حِرَف و مشاغل و دنیای کار را به فراگیران بشناسانند.

کد خبر 199828
منبع: همشهری آنلاین

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز