این اثر محصول پژوهشهای نویسنده و مراجعه به آثار و اسناد مربوط به دفاع مقدس، سیاست خاورمیانهای شوروی و روابط خارجی آن با ایران و عراق، در تهران و مسکو است.
جنگ عراق علیه ایران به عنوان یکی از مهمترین و طولانی ترین جنگهای سده بیستم، در دو دهه گذشته موضوع پژوهشهای متعددی بوده است و جنبه بینالمللی آن نیز مورد توجه متخصصان امر واقع شده است. اما در مورد نقش اتحاد جماهیر شوروی کمتر کار گستردهای صورت گرفته است. در دوره هشت ساله جنگ دو جبهه بینالمللی در جهان وجود داشت.
از یک سو، نظام غرب به رهبری آمریکا، و از دیگر سو، نظام شرق به رهبری شوروی و البته کشورهای مستقل (غیر متعهد) نیز نقش محدودی داشتند. جهان غرب به اشکال گوناگون از عراق حمایت می کرد و بسیاری از دولت های منطقه نیز به در کنار عراق بودند. اما سیاست اتحاد جماهیر شوروی نیز در مورد جنگ عراق علیه ایران اهمیت خاصی داشت و موضوع اصلی این پژوهش نیز بررسی این سیاست و ابعاد، مراحل و تحولات آن در جنگ تحمیلی بوده و نویسنده به دنبال پاسخ به پرسشهای زیر در قالب نوعی تاریخنگاری توصیفی، تحلیل وقایع و تبیین سیاستها و اقدامات بوده است. این که اتحاد شوروی در طول هشت سال جنگ تحمیلی، چه سیاستی را در برابر جنگ تحمیلی برگزید؟ این سیاست تحت تأثیر چه عواملی شکل گرفت؟ چه اهدافی را دنبال و چه تحولاتی را سپری کرده است؟ و چه تأثیری بر آغاز، تداوم و پایان جنگ گذاشته است؟
از نگاه نگارنده، سیاست شوروی در رابطه با این پدیده را باید با در نظر گرفتن عواملی چون منافع ملی شوروی در همسوییهای سیاسی (اعمال نفوذ در ایران و عراق و دور کردن این دو کشور از آمریکا)، نیازهای اقتصادی (فروش سلاح و تجارت غیر نظامی)، حفظ موقعیت منطقهای (جبهه پایداری عرب در مقابل متحدان آمریکا)، پیروزی در افغانستان، جلوگیری از رشد اسلامگرایی، تحولات داخلی این کشور در حوزه رهبران سیاسی (بحران جانشینی)، سیاست های ایران درباره کمونیستها، تبلیغات سیاسی در مورد شوروی و آمریکا، حمایت از مجاهدان افغانستان و نیز سیاستهای حکومت عراق بررسی کرد. طبعا تحولات صحنه جنگ هم مانند دوره دو سال نخست جنگ (اشغال سرزمین ایران)، فتح خرمشهر و عقبنشینی عراق به مرزها، عملیات رمضان و ورود ایران به خاک عراق، تصرف شبهجزیره فاو و ضعف عراق، جنگ نفتکشها و جنگ شهرها تاثیرات مهمی در این رابطه داشتهاند.
نویسنده، خروجی سیاست مسکو را در اقدام هایی مخالفت دیپلماتیک با آغاز و تداوم جنگ، نفی جنگ و ردّ آن به عنوان یک پدیده آمریکایی، تأکید بر میانجیگری و خاتمه آن و بی طرفی دیپلماتیک(ظاهری)، فروش گسترده تسلیحات به طور مستقیم به عراق و محدود غیر مستقیم (از طریق اجازه به کشورهای متحد) به ایران، موازنهگرایی میان دو طرف و مخالفت با پیروزی یکی از آنها و ایفای نقش مهم مستشاران شوروی در اتخاذ استراتژی نظامی عراق ترسیم کرده است.
اما نتایج و دستاوردهای شوروی از سیاست خود در برابر جنگ نیز اهمیت دارد که در این رابطه نویسنده به محدود کردن ایران در حمایت از مجاهدان افغانستان، محدود کردن ایران در زمینه تأثیر بر مسلمانان شوروی، از دست دادن سهم خود در بازار تجاری ایران، ناتوانی در بازیابی منافع اقتصادی دوره گذشته، مازاد و مطلوبیت های کمتر از آمریکا در منطقه، و ارتقای نقش در حوزه خاورمیانه عربی اشاره کرده است. از این رو، سیاستهای مسکو را در قالب مفاهیمی چون سیاست مبهم، سیاست کجدار و مریز، سیاست مقطعی و ناپایدار، سیاست متناقض، برخورد انفعالی و ناتوانی در اثرگذاری ابتکاری (بحرانی که آمریکا ایجاد و بر ایران و عراق و شوروی تحمیل کرده بود)، و قرار گرفتن در موقعیت دشوار قابل درک توصیف کرده است.
سرفصلهای اصلی کتاب عبارتند از: روابط شوروی با دو کشور ایران و عراق، محیط بینالمللی و منطقه ای جنگ، محیط داخلی شوروی و بستر تصمیمگیری سیاسی و نظامی آن، سیاست شوروی در برابر جنگ در دوران«برژنف»، دوران «آندروپوف و چرنینکو» و دوران «گورباچف» و در پایان نیز، نتایج و یافتههای این پژوهش آمده است.
کتاب شوروی و جنگ ایران و عراق در 361 صفحه با قیمت 9000 تومان از سوی نشر صفحه جدید روانه بازار کتاب شده است.