ساسان ناطق که در طول 10سال اخیر بر خاطرهنگاری رزمندگان سالهای دفاعمقدس متمرکز بوده است، کار ثبت خاطرات و تدوین کتاب را برعهده داشته است. تلگرافچی پنجستاره را سوره مهر در 564صفحه و با قیمت 15هزار و 900تومان منتشر کرده است.
صابر قرهداغلو از جانبازان 70درصد است که امروز در محافل ادبی اردبیل حضور فعال دارد. علاقهمندی ذاتیاش به هنر، شعر و موسیقی، روایت او را پرکشش، روان و جذاب کرده است. تلگرافچی پنجستاره در کنار عرف غالب بر روایت جبهه و جنگ (روایت رزمندگان سلاح بهدست) که بیشتر جنبه میدانی و پرسروصدا دارد به رزمندهای پرداخته که سلاحش بیسیم، تلفن و تلگراف است؛ گلوله او کد و رمزی است که باید با سرعت از بیسیم شلیک شود! کوچکترین خطا در ارسال پیام یا رمزگشایی موجب لورفتن اطلاعات نظامی و یا دریافت اطلاعات نادرست و همچنین کندی در ارسال و دریافت پیام خسارت جبرانناپذیری دارد.
بنابراین تهیه روایتهایی از این دست و از دیگر رزمندگان واحدهای پشتیبانی: بهداری، تعاون، تدارکات، تخریب، اطلاعات عملیات، لجستیک، ترابری و تبلیغات ارزشمند بوده و لازم و ضروری بهنظر میرسد تا جنبههای گوناگون یک واحد نظامی و نقش آنها در جنگ بیشتر شناخته شود. اینگونه خاطرات نشان میدهد برای رسیدن سربازان به خط مقدم و درگیرشدن آنها با دشمن چه سازمانها و واحدهایی فعالیت میکنند.
فصل اول و دوم کتاب به دوران کودکی قرهداغلو پرداخته است. آنچه در این دو فصل و دیگر فصول به چشم میخورد برگشت از زمان حال به گذشته است. مخاطب میبایست گاهی به صفحات قبل بازگشته و زمان حال را پیدا کند تا رشته مطالب را از دست ندهد.
فصل سوم آموزش نظامی است؛ گذر از زندگی روزمره کوچه و بازار و ورود به پادگان و محیطی متفاوت با گذشته در خاطر آدمی ماندگار است. قرهداغلو جزئیات این دوره را مثل هر سرباز، با حوصله روایت کرده است.
سرآمد خاطرات قرهداغلو از فصل چهارم تا دوازدهم است. در این هشت فصل فضای ارتش حکومت پهلوی دوم و وقایع مهم آن مقطع از استان مرزی کرمانشاه روایت شده است. دو سوی مرز ایران و عراق، از پیرانشهر تا مهران و در فاصله تقریبی 400کیلومتر خط مرزی کردنشین است. بعد از انقلاب اسلامی آنان نقش مهمی در امنیت استانهای مرزی طرفین داشتهاند.
سال 1346قرهداغلو همراه کردها به عمق خاک عراق(خانقین) نفوذ کرده و میگوید: «با کمک یکی از کردها بیسیم و مولدش را راه انداختم. قرارمان برای نخستین تماس ساعت هشت بود. دستگاه مولد شبیه دوچرخه بود. کردها پدال زدند و با جریان یافتن برق نخستین پیام را مخابره کردم! من قرهداغلو به قرارگاه کردها رسیدم. تماس بعدی ساعت 9» ص 104.
با پیروزی انقلاب اسلامی و دگرگونی شرایط سیاسی و نظامی ایران(فصل سیزدهم و چهاردهم) حکومت بغداد با حمایت مالی و تسلیحاتی بعضی گروهها و حزبهای آن خطه را تحریک و استانهای مرزی را ناامن میکند. قرهداغلو محل خدمتش را از کرمانشاه به اردبیل تغییر میدهد. سال 1358و 1359اوج آشوب و ناامنی استان کرمانشاه و کردستان است و قهرمان کتاب از آن همه حوادث و وقایع بیشمار تنها شنیدههایی را نقل قول میکند: آشوب سالارجاف (ص 346)، اخبار زندان دولتو (ص 383).
جنگ گسترده ایران و عراق در نیمهدوم سال 1359آغاز شد. قرهداغلو هشتماه بعد همراه یگان اعزامی از اردبیل به بانه میرود. او یکماه در منطقه مرزی خدمت میکند و بعد بهطور انفرادی به اردبیل بازمیگردد و در پشت بیسیم پادگان اردبیل مشغول کار میشود.
فصل پانزدهم و شانزدهم روایت عمده حضور قرهداغلو در منطقه جنگی و جبهه است. او از عملیات بزرگ فتحالمبین و بیتالمقدس مطالبی ارائه کرده است. دو فصل پایانی کتاب روایت مجروحیت و جانبازی و خاطرات بیمارستان است؛ از این نظر راوی و خاطرهنگار بیمار و بیمارستان را خوب و خواندنی توصیف کردهاند.
ادبیات دفاعمقدس و خاطرات سربازان، نه تاریخ خشک حوادث و رخدادهای نظامی و نه افسانه و قصه است. شاید پرونده پرسنلی صابر قرهداغلو در بایگانی ارتش چندان حجمی نداشته باشد اما تلگرافچی پنج ستاره هم روایت سابقه خدمت نظامی و هم دلتنگیها و آرزوهای یک سرباز است. قرهداغلو بهدلیل خاستگاه جغرافیایی(استان اردبیل) از کودکی با گیاه و حیوانات گوناگون سروکار داشته است. در طول خدمت و سفرهای نظامیاش نیز از حیوانات و طبیعت و داستانهای شیرین و شنیدنی روایت میکند که هر یک از این مطالب میتواند بعدها دستمایهای برای گونههای دیگر ادبی و هنری باشد: قوچ وحشی، بزکوهی (ص 106)، سگ (ص 135)، دُراج (ص 184)، مرغ، خروس، قناری، فنچ، مرغ عشق (ص 230)، پلیکان، قورباغه، سنجاقک (ص 428)، گوساله، گاومیش و آهو (ص 455). او در میدانهای نبرد از توصیف طبیعت غافل نبوده است.
علاقهمندی به طبیعت در کنار زندگی سخت نظامی زیبا جلوه میکند. بهنظر میرسد این امید به زندگی در یکجا به اوج میرسد؛ آن وقت که در مسیر راه مرخصی از آبادان به اردبیل است: در اهواز برای پسرش دوچرخه، در قم سوهان و در آستارا ماهی میخرد. همچنین قیمت اجناس و خورد و خوراک بین راهی را مفصل گزارش میدهد (ص 431ـ 434).
در این کتاب رویه تاریک جنگ به اندازه شدت روشنایی و امید به زندگی نیست. در ادبیات جنگ توجه صرف به مسائل نظامی و یا توجه صرف به مسائل رمانتیک و انسانی جنگ هر دو به بیراهه رفتن است؛ روایت جنگ به قانون میانگین نیازمند است. زیرا تاریکی در کنار روشنایی جلوه پیدا میکند و روایت، پرفراز و نشیب، پرکشش و مهمتر از همه ماندگار و قابل رجوع میشود.
قرهداغلو در علاقهمندی به طبیعت کم و کاستی ندارد اما در توصیف و گزارشی از عملیات فتحالمبین آنگونه که لازم است به این عملیات بزرگ نپرداخته است. بهتر بود این مبحث مهم که فقط در سه صفحه ارائه شده (ص 444ـ ص 446) مفصل و با جزئیات بیشتری بیان میشد.
ساسان ناطق خاطرهنگار، تلاشی مضاعف در انتخاب راوی و تدوین این اثر از خود نشان داده، او با یک دهه فعالیت در عرصه تاریخ و ادبیات در خلق بیش از 19 اثر، کارنامه خوبی دارد. ناطق به پشتوانه این تجربه، انتخاب بجا و شایستهای از یک جانباز ارتشی دارد؛ در مقطع حساس و سرنوشتساز آغاز جنگ، این سربازان بودند که به عشق میهن و دین همراه مردم فداکار جانانه در مقابل ارتش عراق ایستادند. اگر مهارت و دانش نظامی ارتشیها و ایثار و جانبازی مردم نبود قطعاً چنین نتیجهای حاصل نمیشد. این انتخاب ناطق قابل تأمل است.
تلگرافچی پنج ستاره، قطع مناسب و طرح جلدی وزین دارد و مناسب متن کتاب است. امید است در چاپ بعدی دو نکته زیر لحاظ شود: یک، فصول کتاب نامگذاری شده یا محدوده زمانی و مکانی کنار فصل قید شود. این شیوه در کتاب گردان 144در نبرد آبادان (سرتیپ فرضاله شاهینراد، انتشارات ایران سبز، سال 1380) رعایت شده و مخاطب وقایع متعدد و حوادث گوناگون را که خاصه روایت نظامیان است به راحتی دنبال میکند.
مطلب دیگر، در بخش ضمائم علاوه بر عکسها و چند سند، ارائه اسناد مخابراتی لازم بهنظر میرسد؛ روشن است که خواننده کتاب با دقت تصویر اوراق کد و رمز و یا برگههایی از اتاق مرموزات را مطالعه خواهد کرد. موارد یادشده بهعنوان کمبود و کاستی، در کنار اعتبار و ارزشی که کتاب دارد چندان مهم نیست. تلگرافچی پنج ستاره کتابی خواندنی و قابل رجوع است.