این طرح که به «ضربه سریع جهانی» (Prompt Global strike (PGS شهرت یافته است، اساسا طرحی تهاجمی است که برای توجیه افکار عمومی آنرا دفاع موشکی میخوانند.
این طرح سپر موشکی نیست، چماق موشکی است. این طرح اول بار در سال 2001 در وزارت جنگ آمریکا (پنتاگون) تصویب شد و در سال 2006 نیز مورد تجدیدنظر نهایی قرار گرفت و 500 میلیون دلار بودجه برای آن اختصاص یافت. براساس طرح (PGS) آمریکا کلاهکهای هستهای موشکهای خود را با مواد انفجاری غیرهستهای آماده عملیات میکند.
ازاینرو بسیاری از موشکهای مستقر در عرشه کشتیها و زیردریاییها و موشکهای مستقر در خشکی برای ماهیت جدید با کلاهکهای غیرهستهای آماده میشوند.
هدف نهایی این طرح آن است که دولت آمریکا بتواند در مدت 60 دقیقه بدون نیاز به جابهجایی عظیم نیروی انسانی و تجهیزات فوقالعاده نظامی اهداف خود را در سراسر کره زمین هدف قرار دهد.
طرح ضربه سریع جهانی (PGS) درواقع نوعی «استراتژی پیشدستانه ضربه اول» است که الگوی زمینی جنگ ستارگان محسوب میشود.
ابتکار دفاع استراتژیک SDI) Strategic Defense Initiative) که به جنگ ستارگان شهرت یافت بر این فرض طراحی شده بود که از زمان صدور دستور حمله موشکی دشمن فرضی تا زمان شلیک موشک زمانی لازم است تا موشکهای مزبور از سیلوها خارج شود و از سکوی پرتاب شلیک شود.
ابتکار دفاع استراتژیک بر این فرض استوار بود که بهترین زمان حمله به این سایت موشکی حدفاصل دستور شلیک تا زمان پرتاب موشک است. این سامانه موشکی بر ضد شوروی طراحی شده بود هرچند هیچگاه عملیاتی نشد.
حال آمریکا قصد دارد این سامانه موشکی را برای حمله در سراسر جهان آماده کند.PGS خود وجه کامل و نقطه تکامل استراتژی نظامی سهوجهی آمریکاست. آمریکا درصدد است در درجه اول بودجه نظامی خود را برای سال 2008 به رقم 645 میلیارد دلار برساند.
در مرحله دوم که مناقشه آنرا میان آمریکا و روسیه شاهد هستیم، بحث استقرار موشکها در اروپای شرقی و مرکزی مطرح است که فعلا لهستان و جمهوری چک مجموعه اول موشکها و سامانههای رهگیری را دریافت خواهند کرد.
در مرحله سوم، طرح ضربه سریع جهانی (PGS) با استقرار موشکهای بالستیک دوربرد با کلاهکهای غیرهستهای تکمیل میشود. آمریکا قرار است این سامانه موشکی تهاجمی را در ظرف 3 سال عملیاتی کند.
این تحولات در کنار تأسیس مرکز فرماندهی آفریقا (Africom) که از سوی آمریکا دنبال میشود بهگونهای است که از نظر استراتژیستهای آمریکایی برمبنای تئوری «جهان بهمثابه یک میدان نبرد» به آمریکا توان تسلط نظامی و امنیتی بر جهان را میدهد.