این هوای سرد و تیشرت آستین کوتاه؟ در دلم میگویم شاید پهلوانها سردشان نمیشود!
امیرعلی 17سال بیشتر ندارد، همکلاسی برادرم است و از هشت ماه پیش که او را دیدهام تا الآن خیلی فرق کرده است. بهتر است بگویم خیلی گنده شده است یا به قول خودش هرکول! به بازوهایش اشاره میکنم و میگویم: «چه دک و پوزی به هم زدهای!» میخندد و میگوید: «هنوز تا آرنولد شدن کلی فاصله دارم!» به او میگویم: «تو لوک وود را میشناسی؟» دستهایش را در جیبش میبرد و شانههایش را بالا میاندازد. میگویم: «آندرآس مونزر را چهطور؟»
میگوید: «میشناسم.» میگویم: «هردو قهرمانان بدنسازی دنیا بودند. اولی در حین عمل جراحی تخلیهی کلیه در 35 سالگی فوت کرد و دومی به علت مشکلات کلیه و پس زدن پیوند کلیه.» بازوهایش کمی منقبض میشوند. باز شانههایش را بالا میاندازد و میگوید: «همهی آدمها یک روز میمیرند دیگر!»
تصویرگرى: نازنین جمشیدى
خطرهای یک شبه ره صدساله رفتن!
علی امینی 40 سال دارد و 26 سال است که بهطور حرفهای ورزش میکند. او مربی بدنسازی است و شاگردان زیادی در این رشتهی ورزشی تربیت کرده است. هیکل این مربی ورزشکار فقط ورزیده است و خبری از عضلات درهم پیچیده و تیشرت چسبان نیست. از علی دربارهی ورزشهای توأم با دارو میپرسم و او میگوید: اصلاً دارو برای آدم مریض است و ربطی به آدم ورزشکار ندارد، ولی متأسفانه این روزها رواج پیدا کرده و به نظرمن در بحث ورزش اصلاً ما چنین چیزی را نداریم.
اما دربارهی مکملهای غذایی وضعیت فرق میکند. چون در بیشتر رشتههای ورزشی از آنها استفاده میشود. از جمله پروتئین شیر و سویا و گوشت و تخممرغ و... و مکملهایی مانند کراتین و گلوتامین و آمینواسید، که تمام اینها باید زیرنظر کارشناس تغذیه و دکتر مصرف شوند، ولی متأسفانه روشی که برای مصرف این مواد در بین نوجوانها رواج پیداکرده، مطابق هیچ نظم و قاعدهای نیست و اکثراً با توصیهی دوستانشان این مواد را مصرف میکنند.
من فکر میکنم در همهی باشگاههای ورزشی باید هفتهای یک روز یا دائم، یک پزشک در باشگاه حضور داشته باشد. متأسفانه حتی در همین تهران هم، من تاکنون ندیدهام که باشگاهی بهصورت منظم و مستمر دارای پزشک باشد. برای تحقق این امر باید در یک سیستم قانونمند باشگاهها موظف به رعایت آن باشند.چون مسئله فقط استفاده از مکملهای غذایی نیست، بلکه بدتر از این کسانی هستند که بهطور غیراستاندارد و اشتباه ورزش میکنند.
دربارهی استروئید هم باید بگویم به هیچ عنوان در مقولهی ورزش و رقابت سالم چنین چیزی نباید وجود داشته باشد. متأسفانه بعضیها چون نمیخواهند برای ورزش وقت بگذراند، از این مواد استفاده میکنند. سالیان سال باید زحمت کشید و تازه بازهم چنین عضلههایی آن هم در سن پایین به وجود نمیآید و نوجوانهایی هم که چنین کاری میکنند، به نظرمن اصلاً ورزشکار نیستند و من فکر میکنم این مسئله باید به طور دقیق زیرنظر فدراسیون قرار بگیرد تا نوجوانها به باشگاههایی بروند که بتوانند زیر نظر افراد حرفهای و متخصص این کار ورزش کنند و در این باره به توصیهی همسایه یا دوستانشان عمل نکنند.
بهطور استاندارد فرد باید حدود چندماه پیاده روی کند و بعد از چندماه بارفیکس، میتواند تمرینهای وزنه زدن را شروع کند. ولی متأسفانه الآن از هر100نوجوانی که برای بدنسازی به من مراجعه میکنند شاید فقط یک نفر راضی باشد این مدت وقت بگذارد و بقیه میخواهند در مدت کوتاهی نتیجه بگیرند. میگویند دوستان ما ظرف سه ماه نتیجه گرفتهاند و من هم میخواهم مثل آنها باشم و وقتی حرفهای مرا میشنوند اهمیتی نمیدهند و دنبال کارشان میروند.
قهرمانان ناکام
حدود 150 سال از تولد اولین بدنساز جهان میگذرد. دوم آوریل 1867 «اوژن ساندو» در آلمان زاده شد. اوژن که از دوران نوجوانی بدنی ورزیده و پرحجم داشت، فعالیتهای خود را در انگلستان، با حرکاتی نمایشی مثل بلند کردن وزنههای سنگین و پاره کردن زنجیر در سیرک آغاز کرد.
ساندو بعدها با کار کردن بر روی عضلههای خود توانست مبانی ورزش بدنسازی مدرن را پایهریزی کند و اولین باشگاه بدنسازی در دنیا را تأسیس کند.
از ساندو همیشه با عنوان پدر بدنسازی مدرن در دنیا یاد میشود، با این حال ورزشی که او ابداع کرد، تفاوتهای زیادی با بدنسازی کنونی دارد.
واقعیت این است که ورزش بدنسازی از قواعد و قوانین ورزشهای دیگر تبعیت نمیکند و یک بدنساز حرفهای باید بسیار دقیق و حسابگرانه، ورزش کند، غذا بخورد و از مکملهای غذایی استفاده کند. همهی این موارد البته بدون دخالت و نظارت مستقیم یک پزشک مخصوص ممکن نیست و شاید دلیل مرگ و میر و بیماری بسیاری از ورزشکاران فعال در این رشتهی ورزشی همین تخطی از قوانین علمی و پزشکی باشد.
ورزش بدنسازی هم مثل خیلی چیزهای دیگر دچار دنیازدگی شده و امروزه خیلی از نوجوانها فقط برای داشتن ظاهر بهتر جذب این ورزش میشوند و با روی آوردن به تمرینهای غیراستاندارد و هورمونهای مضر خوراکی، سلامتی و حتی جانشان را بهخطر میاندازند. این تلهای است که بسیاری از بدنسازان حرفهای را هم گرفتار کرد و این رشتهی ورزشی را بیشتر بدنام کرد، رشتهای که هدف ابداعکنندهاش تنها زیبایی، تناسب اندام و بالابردن قدرت بدنی بود، البته نه به معنای امروزی آن.
در این میان بیماری و مرگ، سهم بدنسازانی شد که در بزرگترین و معتبرترین مسابقات این رشته، یعنی مسابقات جهانی مستر المپیا، مقام گرفته بودند. این مسابقه اولین بار در سال 1965 در ایالات متحدهی امریکا برگزار شد. یکی از مشهورترین قهرمانان این رقابتها «آرنولد شوارتزنیگر» است که تا کنون ششبار قهرمان این رقابتها شده است.