درباره چگونگی تدوین این گزارش چند نکته قابل تذکر است:
1-از زمانی که سازمان مدیریت صنعتی این رتبه بندی را شروع کرد بیش از یک دهه میگذرد. در آن زمان پارامترها و معیارهایی برای سنجش تواناییهای شرکتها مدنظر بود که در طول دهه گذشته به مناسبت شکلگیری جدید اقتصاد ایران و افزایش جمعیت و حجم تولید ناخالص داخلی و بسیاری مولفههای دیگر نظیر بازدهی، گسترش فضا و امکانات تولید، حجم سرمایه یا تعداد کارکنان همه دستخوش تغییراتی شده که بعید است این تحولات در معیارهای رتبه بندی لحاظ شده باشد؛
چرا که باز شاهد حضور شرکتهایی در صدر لیست اعلام شده هستیم که بهطور سنتی در سالهای قبل هم در همین جایگاه قرار داشتهاند. حال آنکه اساسا معیارهای سنجش در دنیا عوض شده و بهطور مثال هماکنون استفاده از فناوری تبدیل به یک عامل مهم شده است. الان در دنیا شرکتهایی را در صنعت خودرو قابلقبول و پیشرفته میدانند که تعداد روباتهایی که کار مکانیکی انجام میدهند بیشتر باشد درحالیکه ممکن است در ایران خودرو بهعنوان دارنده رتبه اول بین شرکتهای برتر ایران، استخدام نیروی انسانی ملاک باشد.
2-یکی از ملاکهای اصلی برای مقایسه شرکتها حضور آنها در بازار سرمایه است حال آنکه الان انگیزههای ورود شرکتها به بازار سرمایه بسیار کم شده و برای آنها مزیتی ندارد. زمانی شرکتهای پذیرفته شده در بورس از معافیتهای مالیاتی استفاده میکردند ولی الان اینگونه نیست؛ یا حتی زمانی بود که سیستم بانکی به این شرکتها تسهیلات بیشتری پرداخت میکرد اما در حال حاضر توقع این است که این شرکتها سراغ سیستم بانکی نروند. بنابراین چنین پارامتری اصلا نمیتواند یک معیار قوی برای مقایسه باشد.
3-در دنیا اینگونه است که شرکتی که در بورس پذیرفته میشود صاحب یک برند و امتیاز است و در کنار آن اگر حجم تولید افزایش یابد حائز اهمیت است، ولی اگر میزان فروش با توجه به روندهای قیمتی زیادشده باشد به جای اینکه میزان تولید افزایش یافته باشد، این شرکت در واقع به عقب بازگشته و تنها با اقتصاد تورمی روی پا ایستاده است.
4-تمامی معیارهایی که توسط سازمان مدیریت صنعتی ملاک انتخاب 100 شرکت برتر در صنایع ایران قرار گرفته است اصلا قابلقبول نیست و بهطور قطع و یقین نیاز به بازنگری دارد. اگر شرکتی در طول 10سال دارای یک سرمایه معین و نسبتا ثابت بوده اصلا نباید در این رتبه بندی وارد شود؛ چه رسد به اینکه در جایگاههای برتر هم قرار گیرد.
یک دهه فرصتی کافی برای قضاوت در مورد پارامترها و عواملی است که انتخابها براساس آن صورت میگیرد. در این صورت شرکتهایی که سر در نامآوری دارند میتوانند در رقابتی واقعی وارد شده و احتمالا جایگاههایی بالا را کسب کنند. از این دست شرکتها در کشور کم نداریم که بهخاطر نبود ملاکهای مناسب برای ارزیابی از ورود به این لیست مأیوس شدهاند.
علاوه بر خروج شرکتهایی که دارای بازار انحصاری در کشور هستند، تغییرات تولید همراه با تکنولوژی و دانش فنی روز، میزان بهرهوری، زمینهسازی برای ایجاد اشتغال، تنوع تولیدات و میزان اتکا به داخل یا خارج و جایگاه آن در تأمین کالاهای واسطهای و سرمایهای در کشور باید در این ملاکها گنجانده شود. در این شرایط حتی ممکن است شرکتهایی که در ظاهر کوچکند اما نقش بالایی در تولید ثروت در کشور دارند هم بهعنوان شرکتهای برتر کشور مطرح شوند.