این نماینده مجلس در ماجرای سؤال از رئیسجمهور نیز جزو امضاکنندگان طرح بود اما خیلی زودتر از آنکه مقاممعظم رهبری صراحتا دستور توقف آن را بدهد امضای خود را پس گرفت. او امروز هم انتقادات زیادی نسبت به کسانی دارد که دم از ولایت فقیه میزنند اما در عمل برخلاف منویات ایشان رفتار میکنند و اهتمامی به رعایت اخلاق سیاسی در مواضع و رفتارهای خود ندارند. او معتقد است که در بروز حوادث روز یکشنبه اهداف انتخاباتی نقش تعیینکنندهای داشته و اگر چهرههای سیاسی نتیجهگرایی و قدرتطلبی را کنار بگذارند، کمتر شاهد بروز این اتفاقات خواهیم بود.
- اتفاقات روز یکشنبه مجلس چه نسبتی با اخلاق سیاسی و اسلامی دارد؟
در روز استیضاح وزیر کار در مجلس متأسفانه همه ما شاهد بروز یک بداخلاقی عجیب بودیم و اتفاقاتی که در آنجا افتاد به دور از دیدگاههای اخلاق سیاسی نظام جمهوری اسلامی بود. یعنی ما میبینیم که مسئولان بعضا از دیدگاهی که در ابتدای انقلاب نسبت به شیوههای اداره کشور داشتیم فاصله گرفتهاند. در زمانی که اوج درگیریهای ابرقدرتها و محل مناقشه دیدگاههای سکولاریستی و غربی با نگاهی منفعتطلبانه و قدرتطلبانه به سیاست با دیدگاههای الحادی و کمونیستی بود، جمهوری اسلامی یک نگاه نو به جهان ارائه کرد و آن نگاه اخلاقگرایانه به سیاست بود. اما متأسفانه شاهد هستیم که بعضا در حرکات سیاسی- مخصوصا در چند سال اخیر- مسئولان از آن نگاه اخلاقمدارانه فاصله گرفتهاند و با این حرکات ضداخلاقی خودشان در روز استیضاح وزیرکار، بنیان اخلاق سیاسی جمهوری اسلامی را زیر سؤال بردند و جای تأسف است که ما میبینیم که زیرمجموعهها هم نگاه به بالادستیها میکنند و گفتار و رفتارشان بهنحوی یک مدیریت بداخلاقی و سودجویانه است. واقعا اگر با دقت به قانون اساسی بنگریم میبینیم مهمترین سند بالادستی ما که همان قانون اساسی است، براساس اخلاق تدوین شده. اصول دوم، سوم، دهم و خیلی از اصول دیگر آن براساس تربیت و اخلاق سیاسی است. یا مثلا در قانون برنامه چهارم و پنجم هم همینطور.
نخستین فصل قانون برنامه پنجم مربوط به فرهنگ و دین و اخلاق اسلامی است. این یعنی آنچه برای ما از بالاترین درجه اهمیت برخوردار است رعایت اخلاق سیاسی است. لذا اگر ما به سیره پیامبر توجه داشته باشیم و اینکه دیدگاه پیامبر نسبت به سیاست چگونه بود و برخوردی که مثلا با یهودیها داشت چگونه بود، میبینیم که حتی در پیمانی که با یهودیها داشت تا زمانی که آنها پیمانشکنی نکردند پیامبر بر سر پیمان خود بود. این دیدگاه یک رهبر اسلام نسبت به سیاست است. یا خود حضرت امام نگاهشان به سیاست جدا از اخلاق نیست. در کتاب ولایت فقیه ایشان در بحث سیاست عدالتطلبانه و سیاست ضاله میفرمایند که آنچه مورد توجه ماست عدالتگستری است و در بیاناتشان هم هرگز به کسی بیاحترامی نمیکردند و حتی رئیسجمهور آمریکا را با عنوان «آقای کارتر» خطاب میکردند و هرگز بیادبی از ایشان نشنیدیم.
- برای اینکه در ادامه شاهد این رفتارها نباشیم چه باید کرد؟
ما از سه منظر میتوانیم این موضوع را مورد بررسی قرار دهیم؛ دیدگاه مردمی، دیدگاه فردی و دیدگاه نهادی یا حاکمیتی نسبت به سیاست و برخورد با بداخلاقیهای سیاسی. بنابراین اولا نخبگان سیاسی نباید نتیجهگرا باشند و به هر وسیلهای برای رسیدن به هدف متوسل شوند. هدف وسیله را توجیه نمیکند. اگر نخبگان سیاسی نتیجهگرا نباشند شاهد بداخلاقیهای سیاسی نخواهیم بود. نکته دوم اینکه دیدگاه مردم نسبت به این بداخلاقیها چگونه باید باشد؟ مردم اگر به این بداخلاقیهای سیاسی واکنش منفی نشان بدهند اینگونه رفتارهای خلاف اخلاق در جامعه توسعه پیدا نمیکند و در دیدگاه حاکمیتی، دستگاههای نظارتی و قضایی باید با این بداخلاقیها براساس قانون برخورد کنند. من اشاره بکنم به نحوه حکومت امیرالمومنین(ع)، دیدگاههای ایشان به حکومت دقیقا خدمتگزاری به مردم است. یعنی اگر تمام نهجالبلاغه را مطالعه کنیم درباب حکومتداری به سه موضوع پیمیبریم؛ اول انتقادپذیری ایشان، دوم قانونمداری و سوم صداقت ایشان. در شیوهنامه حکومتداری که ایشان برای مالکاشتر میفرستند نمونه بارز اخلاق سیاسی امیرالمومنین(ع) دیده میشود. ایشان میفرمایند: آنچه برای من از سیاست مطرح است اخلاق سیاسی و انسانیت و اسلام است وگرنه اگر میخواستم بیتقوایی سیاسی بکنم من از تمام افرادی که در سیاست حضور دارند سیاستمدارتر بودم اما آنچه مورد خواست اسلام است اخلاق سیاسی است.
- مقاممعظم رهبری همیشه بر رعایت اخلاق تأکید داشتند و حتی صراحتا مسئولان را از کشاندن اختلافات به جامعه پرهیز دادهاند و این عمل را مصداق خیانت دانستهاند. چه اتفاقی افتاد که مسئولان باز هم در ماجرای یکشنبه معروف مجلس به سمت بداخلاقی سیاسی رفتند؟
مقاممعظم رهبری همواره صراحتا بر رعایت اخلاق در سیاست تأکید دارند و بهعنوان مثال در فتنه سال88 ایشان جملهای دارند که میفرمایند حتی نسبت به دشمنان هم عدالت را رعایت کنید که این واقعا اوج اخلاق سیاسی است. الان هم ما میبینیم که با وجود تأکیدات صریح ایشان متأسفانه برخی اهداف انتخاباتی دولتمردان سبب شده که از هر تریبونی برای تبلیغات به نفع کاندیدای مورد نظر خود استفاده کنند که این تجاوز به حقوق عامه مردم و تمرد از فرمایشات مقاممعظم رهبری و ولایتفقیه است. آنچه تا الان موجب موفقیت ما و تداوم حکومت اسلامی شده محوریت مقام معظم رهبری و ولایتفقیه بوده است. اما اگر ما توجه به منویات ایشان نداشته باشیم شاهد نوعی بینظمی در جامعه خواهیم بود که آثار بسیار زیانباری برای کشور و خود مسئولان خواهد داشت اما قطعا نتایج منفی آن بیشتر متوجه مردم خواهد بود و این خودش یک نوع خیانت به مردم است.
- برخی اشخاص در این مدت مطرح کردند که مجلس نهم دل مقام معظم رهبری را خون کرده است. نظر شما درخصوص اینگونه اظهارنظرها چیست؟
من نمیتوانم این صحبت را بپذیرم چون دقیقا همین صحبتها هم مصداق ایجاد التهاب در جامعه و دامن زدن به اختلافات است. اگر اینها اعتقاد به ولایت فقیه دارند در عمل باید پیرو دستورات ایشان باشند. خب ایشان در مشهد مقدس فرمودند که ایجاد التهاب در جامعه نشود. بنده خودم جزو کسانی بودم که طرح سؤال از رئیسجمهور را امضا کرده بودم اما با این سخن ایشان فهمیدم که این حرکت مورد خواست مقاممعظم رهبری نیست و سؤالم را پس گرفتم. هرچه هم دوستان اصرار کردند گفتم بنده آن چیزی که دنبالش بودم را گرفتم. با این حال تعدادی از دوستان اصرار کردند تا اینکه مقام معظم رهبری صراحتا امر کردند که این سؤال متوقف شود و واقعا هم مجلس تمکین کرد. خب، این تمکین مجلس پذیرش امر ولایت است و هر موردی هم که تاکنون مقام معظم رهبری فرمودهاند مجلس نهم تمکین کرده است. بنابراین اگر ما میبینیم که در روز یکشنبه مجلس آقای لاریجانی حرفهایی زدند در مقام دفاع بوده که خب البته همانطور که مقاممعظم رهبری هم اشاره فرمودند کمی زیادهروی انجام شد و ضرورتی هم نداشت. اما دیگران حق ندارند برداشتهای شخصی خودشان را به مقام معظم رهبری نسبت بدهند.
ما در چند سال اخیر متأسفانه شاهد هستیم که برخی افراد که دم از ولایتمداری هم میزنند برداشتهای شخصی خودشان را به مقام معظم رهبری نسبت میدهند که این کار درستی نیست و یک نوع بدعت است که باید مراقب باشیم وارد جامعه ما نشود. این افراد بهتر است بیشتر مراقب رفتار و گفتار خودشان باشند تا موجب التهاب و اختلاف در جامعه نشوند و خدای ناکرده رفتار آنان مصداق خیانت به کشور نباشد. ضمن اینکه دوستانی که امروز دم از ولایت فقیه میزنند به رفتارهای گذشته خودشان مراجعه کنند و ببینند چقدر در عمل ولایتمداری خودشان را ثابت کردهاند؟ مثلا دوستانی که در ماجرای خانهنشینی 11روزه رئیسجمهور تلاش کردند تا این رفتار را توجیه کنند، کجای این رفتار ولایتمداری است؟ یا مثلا این دوستان هیچ انتقادی به رفتار رئیسجمهور در مجلس نشان ندادند. آیا این صداقت و عدالت است که به نقد یکجانبه ماجرای یکشنبه مجلس میپردازند؟
به هر حال برخی از این افراد خودشان معلم اخلاق دولت بودند یا بهعنوان وزیر در کابینه حضور داشتند و میتوانستند در جلوگیری از بروز این رفتارها مؤثر باشند اما امروز میبینیم که کمتر از دولت انتقاد میکنند و حتی رویه حمایت خودشان از دولت را در جاهایی که صراحتا خلاف اخلاق اسلامی و فرمایشات مقاممعظم رهبری رفتار میشود حفظ کردهاند.
- درخصوص سیاست دو تعریف وجود دارد. یکی سیاست ماکیاولیستی و دیگری سیاست بهمعنای کیاست و آنگونه که مرحوم مدرس هم تأکید کردند؛«سیاست ما عین دیانت ماست.» امروز سیاست در کشور ما به کدام تعریف نزدیکتر است؟
ما به هر حال باید سعی کنیم همان دیدگاهی را که 34سال پیش با آن انقلاب اسلامی محقق شد را حفظ کنیم. خب ممکن است بعضا انحرافاتی وجود داشته باشد اما آنچه برای ما مهم است این است که شخص اول مملکت ما یعنی مقام معظم رهبری نگاهشان به سیاست یک نگاه اخلاقی است. همان نگاهی فرهنگی که میگوید سیاست و دیانت ما باید مثل هم باشد نه سیاست جدا از دیانت باشد یا سیاست آمریکایی و ماکیاولیستی. اگر هم مشاهده میشود که برخی ویژگیهای اخلاق سیاسی در برخی از مدیران ارشد نظام دیده نمیشود این به آن معنا نیست که ما از آن اخلاق سیاسی در اساس حکومت فاصله داریم چون اساس و محور حکومت مقاممعظم رهبری است.