در این استعفا که در اختیار رسانهها از جمله همشهری آنلاین قرار گرفته او با خطاب قرار دادن سید محمد میرزمانی مدیر دفتر امور موسیقی وزارت ارشاد نسبت به سیاستگذاریهای در حوزه شعر و موسیقی انتقاد کرده است.
سجادی در متنی که در اختیار همشهری آنلاین قرار داده نوشته است: «نظر به اینکه خبر استعفای اینجانب از "شورای شعر و ترانه دفتر موسیقی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی" به طور پراکنده در بعضی از بنگاههای خبری، سایتها و محافل منعکس شده و موجب تماسهای مکرر تلفنی خبرنگاران ارجمند شده است، اشعار میدارد که علت خبری نشدن آن در زمان ارائه به دفتر موسیقی (اوایل دیماه) تقارن آن با مقدمات برگزاری جشنواره موسیقی فجر بود که میلی به ایجاد حواشی نداشتم، اما به خاطر تنویر اذهان عمومی و جلوگیری از هرگونه سوء برداشت و احساس مسؤولیت در انعکاس مشکلات ارائه میشود، چرا که عموماً اینگونه نامهها در بایگانیهای راکد مراکز فرهنگی هماره محکوم به فراموشیاند.
شایان ذکر است که نکات مندرج در این استعفانامه، نظرات شخصی و صنفی اینجانب به عنوان یک شاعر و ترانهسرا و عضوی سابق از شوراست که 9 ماه تمام از نزدیک شاهد کاستیها و مشکلات بوده و از منظر حقیقی اینجانب است و هیچ ارتباطی به جایگاه حقوقی بنده در سازمانی دیگر ندارد که به پیوست تقدیم میشود.»
متن استعفای سید عباس سجادی که چندی پیش مجموعه شعر در سکوت سردم می شود او روانه بازار نشر شد به شرح زیر است.
سجادی و انتشار مجموعه شعر در سکوت سردم می شود
«به نام آنکه بغض سازهامان با یاد او میشکند و حنجرههامان لبریز آوای اوست، آنکه صدایش از بیصدایی پیداست
برادر ارجمندم جناب آقای سیدمحمد میرزمانی
مدیر کل محترم دفتر موسیقی وزارت فرهنگ وارشاد اسلامی
با سلام
از آن روز که در پاسخ به پیشنهاد جنابعالی عضویت در "شورای شعر وترانه دفتر موسیقی" را پذیرفتم، بر آن بودم که در ادامه افتخار خدمتگزاری به اهالی شعر و موسیقی که بحق از عزیزترین هنرمندان این سرزمین هنرخیزند، نقش کوچکی در اعتلای هنر مظلوم موسیقی در این فرصت مغتنم را داشته باشم.
تجربه همکاری کوتاه "9 ماهه" اینجانب با آن مرکز و تجربیات چندینسالهام در حوزه مدیریت فرهنگی و هنری در فضاهای مشابه، مرا بر آن داشت تا از روی وظیفه و احساس مسؤولیت نکاتی را به عرض برسانم و پیش از آن به استحضار میرسانم که قصد من از بیان موارد ذیل یافتن مقصر یا نسبت دادن همه کاستیها به جنابعالی نیست و میدانید که بنده برای شخص شما احترام ویژهای قائلم و اساسا بعد از عدم پذیرش عضویت در دورههای پیشین شورا اینبار به درخواست و احترام شما در شورا حاضر شدم. بیشک این میراث نامبارک، حاصل غفلت چنددهساله گذشته مدیران و متأسفانه در اولویت نبودن عملی فرهنگ و هنر در سیاستهای کلان کشور است.
پدید آمدن روزانه فضاهای مجازی و رسانههای نوظهور و افزایش بیرویه جمعیت ترانهسرا، خواننده و گروههای بیشمار زیرزمینی، این تصور غلط را زیر سؤال میبرد که مخاطب جوان ما فقط شنونده آثاری است که با مجوز وزارت ارشاد منتشر میشود. سرعت این پدیدهها بسیار بالاتر از تدابیر ماست. هنر موسیقی ما از جمله موسیقی پرطرفدار پاپ کشور نیازمند هدایت است؛ نه نظارت که آن هم بستر لازم خود یعنی "تولید" و"صحنه" را میخواهد که این روزها شرایط اسفباری دارد.
جناب مدیر کل!
این مهم در این شرایط با صدور آییننامه و بخشنامه و نظارتهای آمرانه محقق نخواهد شد. بر این باورم که هنوز در وزارتخانه ارشاد و در اداره کل دفتر موسیقی شناخت دقیقی از ترانه، این رسانه تاثیرگذار وجود ندارد و بیشتر از آنکه این پدیده مؤثر، فرصت قلمداد شود، تهدید انگاشته میشود، از اینرو ما هیچ وقت با او مهربانی نکردهایم وهمواره به او به چشم فرزندی نامشروع نگریستهایم و بیش از آنکه در تربیتش کوشا باشیم، محدود و تحقیرش کردهایم.
به تعبیر رند اهل راز شیراز حضرت حافظ؛
پریرو تاب مستوری ندارد
در، اَر بندی سر از روزن برآرد
این پریرو تمنای تجلی دارد و مشتاق دیده شدن است و این متاع، مشتریان بسیاری دارد، چه آنکه ما کفر و یا ایمانش بخوانیم.
جناب مدیر کل!
باید بپذیریم که از مدیریت این روند فرسنگها فاصله داریم. تعطیلی بسیاری از بنگاههای تولیدکننده موسیقی، اضمحلال گروههای مختلف موسیقی (حتا گروههای تحت حمایت مالی دفتر موسیقی)، برهم خوردن کنسرتها و شکست مالی بسیاری از پروژههای تولیدی و صحنهیی، مهاجرت تعداد زیادی از هنرمندان و افزایش روزانه گروههای مختلف زیرزمینی همه وهمه مؤید شرایط تلخ حاکم بر موسیقی کشور است.
آقای مدیرکل!
ممنوعالفعالیت شدن بسیاری از ترانهسرایان مستعد و جوان ما چه پاسخ منطقیای دارد؟ اینکه با گروهها و خوانندههای آنسوی مرزها کار میکنند! در چنین بازار آشفته و رو به تعطیلی موسیقی مگر چارهای جز این دارند؟ شما چه امکان فعالیتی برای ایشان فراهم کردهاید که منتقد فعالیت برونمرزی ایشان هستید؟ جوان انگیزه دارد، انرژی دارد، باید دیده شود. کی؟ کجا؟ در کدام صحنه؟ در کدام رسانه؟
جناب مدیر کل!
نیک میدانید که شوراها در هرسازمانی جایگاه مشورتی دارند و مدیر هر مرکزی میتواند نظر شورایی را بپذیرد و یا نپذیرد، اما نمیتواند خود یا بخشی از آن مرکز نظرش را بر شورا تلقین کند و یا برای ایشان انشاء رأی کند.
بسیار بوده از شعرهای مصوب شورا (آن هم شورای منصوب خود مرکز) که به شکل توهینآمیزی به شورا عودت داده شده و یا از اشعار ردشده شورا اجرا شده و به بازار ارائه شده است. یک روز می گویند که "سفت بگیرید" روزی دگر که "شل کنید" این سیاست روزمرگی از توهینآمیزترین شیوههای معمول در این مرکز است. آیا تصور نمیکنید شیوههای مورد نظر آن مرکز در اعمال داوری آثار منسوخ شده است و این شیوه بررسی دیگر کاری شورایی نیست و بلکه نوعی ممیزی است؟
اسلوب و موازین شعری بر اساس ذائقه یک سازمان تغییر نمیکند. هیچ قافیه غلطی با بخشنامهای درست و هیچ هنجار هنری با آییننامهای سازمانی ناهنجار نمیشود.
جناب مدیر کل!
آیا از خود پرسیدهاید که رشد سرطانی و هرروزه گروههای موسیقی زیرزمینی حاصل چه غفلتهایی است. نمونههای بسیاری از آثار زیرزمینی بعدها از مرکز شما در دورههای مختلف مدیریتی مجوز گرفتهاند. پر واضح است که پدیده زیرزمینی در مقابل زمینی معنا پیدا میکند و بدیهی است که هر پدیدهای مجال بروز و ظهور مناسب بر روی زمین را پیدا نکند، زیرزمینی میشود وچون "آب"، این زلال هستیبخش آسمانی اگر قدر دانسته نشود و مهمتر از همه مدیریت نشود، جای آنکه حیات ببخشد، سیلی ویرانگر میشود و یا با هر آبها آغشته میشود و به هدر میرود.
جناب میر زمانی!
در این روزگار آشفته فرهنگی شاید سادهترین شکل بیتوجهی اجتماعی این باشد که یا چنین مسؤولیتهای شورایی را نپذیری و یا برای استخلاص از مسؤولیت در قالب چند جمله بنویسی که؛ «به علت مشکلات عدیده شخصی و شغلی از ادامه همکاری با شما معذورم»، اما بنده علیرغم همین مشکلات به علت مشکلاتی بزرگتر که بخشی از آنها گفته شد و بخشی نیز به طور خلاصه در پایین میآید، روحیه ادامه همکاری با آن مرکز را ندارم؛
1- بیاحترامی و گاه عدم تصویب آثار مفاخر موسیقی یعنی شاعران، ترانهسرایان و تصنیفسرایان پیشکسوت که از خاطرههای مشترک موسیقی این مردم است و پیش از این بارها با مجوز همین مرکز اجرا شده است.
2- اعمال سلیقههای فراشورایی از بدنه آن مرکز به بهانه نظارت و بهانههای مشابه.
3- "واژههراسی" و "کلمهزدایی" سلیقهیی از اشعار ارائهشده به دفتر موسیقی.
4- اعمال و تحمیل قواعد سختگیرانه و کلاسیک به ساختار نوین ادبیات آهنگین (ترانهها) در بررسی آثار.
5- عدم موازین تعریفشده در بررسی آثار ارائهشده و برخوردهای سلیقهیی و روزمره به فراخور شرایط اجتماعی و سیاسی با آثار. اصطلاحاً "شل کن"، "سفت کن"های معمول.
بدیهی است که شرایط حاکم بر دفتر موسیقی وبه تبع آن شورای شعر و ترانه با انگیزههای ورود بنده به شورا و روحیه هنری و ادبیام فاصله بسیار دارد که تحملش برایم سنگین و ناممکن آمد و از مهمترین آنها رفتارهای مکرر غیرکارشناسی و فراشورایی بود که از سوی بخشهای معلوم و نامعلوم بر شورا القا میشود.
اینجانب اذعان دارم که درصد قابل توجهی از آثار ارائهشده به شورا جهت بررسی، از حداقل شرایط برای تصویب برخوردار نیستند و من از آنها دفاع نمیکنم و رد میشود که گاه برای تجدید نظر و تصویب همانها هم از دفتر وزیر گرفته تا جاهای دیگر نامه و توصیه آورده میشود. اما وزارتخانه شما علاوه بر "فرهنگ"، واژه "ارشاد" را هم یدک میکشد و شما در مقابل ایشان مسؤولید. جوانان جویای نامی که به اقتضای سن و تجربه، دغدغه "نام" و "نان" دارند که اتفاقاً همانها بیشتر نیازمند حمایت و راهنمایی "ارشاد" شما هستند که در قالب کارگاههایی آگاه شوند که یکی از آنها هم چند جلسهای تشکیل شد و معالأسف" دولت مستعجل بود؟! که خود یکی از غفلتهای دیگر و مأموریتهای فراموششده مرکز موسیقی است.
در پایان به استحضار حضرتعالی میرسانم که به دلیل احساس مسؤولیت از هیچگونه مساعدتی در راستای پیشبرد این دو هنر متعالی و مظلوم "شعر و موسیقی" در فضاهای دیگر و مجالهای مقتضی به قدر وسع دریغ نخواهم کرد.
برای جنابعالی و همکاران ارجمندتان و اعضای محترم شورای شعر و ترانه دفتر موسیقی آرزوی سلامتی و توفیق دارم. به امید تجلی شعر و موسیقی ایران عزیز.
شاگرد کوچک اهالی هنر
سیدعباس سجادی
دوم دیماه سال نودویک
رونوشت:
- جناب استاد مشفق کاشانی، رییس محترم شورای شعر و ترانه دفتر موسیقی، جهت استحضار