بدیهی است که در چنین شرایطی هم قیمت سکه در بازار که به انتظار کاهش قیمتها روند کاهشی بهخود گرفته بود باز در جهت عکس حرکت کند و مسیر افزایشی در پیش بگیرد. اتفاقا اشکال کار بانک مرکزی هم در همین نکته نهفته است که قیمت اولیه را یک میلیون تومان اعلام کردند و البته شرایط جهانی در مورد قیمت طلا هم افتهای قیمتی را از خود نشان میداد. در حال حاضر با تعیین قیمت یک میلیون و 250هزار تومان، تلقی مردم از کار کارشناسی بانک مرکزی این است که روند افزایشی احتمالا ادامه پیدا خواهد کرد و این مابهالتفاوت به نوعی روی قیمتهای فعلی لحاظ شده است. بنابراین بهتر بود که بانک مرکزی در اعلام اولیه خودش ثابت قدم میبود.
از سوی دیگر دورنمای اقتصادی هم به این موضوع دامن میزند. ازجمله نتایج مثبت یا منفی مذاکرات هستهای و مهمتر از آن اینکه اظهارات رئیسکل بانک مرکزی درباره افزایش حجم نقدینگی و ضرورت تغییر نرخ سپردههای بانکی سخن به میان آورده است. اینها پیامهایی است که درون خود بیانگر تداوم افزایش نرخ تورم در ماههای آتی است. همه اینها دست بهدست هم داد تا دیروز بازار عکس العمل خود را نسبت به وقایع و اتفاقات گذشته و پیش رو نشان دهد. با وجود این باید یک مقدار صبر کرد تا تنشها یک مقدار فروکش کند. بنابراین بهنظر میرسد که با توجه به دورنمای اقتصادی ازجمله افزایش نرخ تورم در ماههای آتی و کاهش تولیدات، نخستین عکس العمل طبیعی مردم بدون اینکه متخصص علم اقتصاد باشند، تصمیم درستی است. یعنی به این سمت میروند که داراییهای خودشان را به یک دارایی تبدیل کنند که ارزش ذاتی دارد.
حال اگر بانک مرکزی همان یک میلیون تومان اول را بهعنوان قیمت سکههای پیش فروشی اعلام میکرد، شدت افزایش قیمتها در بازار کمتر بود. اما حرفهای دیروز رئیسکل بانک مرکزی هم بهنوبهخود بسیار مهم و حائز اهمیت است و بدیهی است که در چنین شرایطی شاهد افزایش قیمتها باشیم. از سوی دیگر تعیین قیمت پایینتر از حد معقول و منطقی برای سکههای پیش فروش هم میتوانست منجر به برخی تغییرات در مولفههای پولی و قیمتی در اقتصاد شود؛ ازجمله اینکه اگر نرخ اوراق مشارکت بالا نرود بسیاری از دارندگان این اوراق تصمیم به نقد کردن داراییهای خود گرفته و آن را وارد بازار سکه میکنند.
این مسئلهای است که رئیسکل بانک مرکزی هم به درستی به آن اشاره کرده است که البته در گذشته هم آن را به وضوح در اقتصاد کشور مشاهده کردهایم. اصولا زمانی که دولت مقدار زیادی اوراق نزد مردم دارد و هر زمان ممکن است که دارندگان این اوراق بهمنظور نقد کردن آنها به سیستم بانکی مراجعه کنند، باید یک مدیریت در بدهیها در ارتباط با اوراق مشارکت وجود داشته باشد و پیشبینی شود که اگر مردم مراجعه کردند، چه رفتارهایی از سوی نظام پولی کشور مناسب است.
ازجمله اینکه اگر با چنین وضعیتی مواجه شد که مردم خواستار نقدکردن اوراق خود شدند، آمادگی این کار را داشته باشد اما پیشنهادهایی هم ارائه دهد تا این پول از چرخه تولید اقتصاد خارج نشود؛ ازجمله اینکه وجوه را با نرخی مطلوب به سمت پروژههایی با بازده بالا هدایت کند. در واقع اقدام بانک مرکزی در تعیین این قیمت شاید در کوتاهمدت مناسب باشد و مانع از پس دادن اوراق مشارکت توسط مردم شود اما حکایت بیماری است که دارویی را برای سلامت خود مصرف میکند و دوز آن را بالا برده است. بنابراین باید عوارض آن را تحمل کند. این عوارض برای اقتصاد ما میتواند بهصورت تشدید افزایش تورم نمایان شود که باز باید توسط سیاستهایی آن را مهار کرد.