به تعبیر دیگر هرچقدر که مسلمانها در دشمنشناسی خود توفیق بیشتری پیدا کنند دشمن تلاش خواهد کرد که در این صفوف رخنه ایجاد کند.
همانگونه که هانتینگتن پیشبینی میکند در آینده تمدن غربی در مقابل تمدن اسلامی قرار خواهد گرفت، در طی چند سال اخیر به اعتراف همه تحلیلگران غربی نوک تیز حمله به مسلمانان در کشورهای عربی و یا غیرعربی متوجه حمایت بیدریغ انگلیس و آمریکا بوده است و این مسأله بهتدریج دشمنی آمریکاییها و انگلیسیها را با جهان اسلام مشخصتر میکند.
غربیها برپایه پیشبینی هانتینگتن و قبل از اینکه مسأله به مراحل حادتر برسد، پایگاهی را با نام رژیم اسرائیل در دل اسلام ایجاد کردند تا به تعبیر خودشان این دژ بتواند مرکزی برای کنترل مسلمانان باشد و از وحدت بیشتر آنها جلوگیری بهعمل آید.
اما در ادامه با ظهور اولین نشانههای تزلزل در پایههای این دژ، آمریکاییها مجبور به نقص دکترین نیکسون شدند که به آنان گوشزد میکرد برای اینکه اشتباه ویتنام تکرار نشود آمریکا نباید در هیچ منطقهای حضور نظامی پیدا کند.
اما آمریکا این دکترین را نقض کرد تا با حضور نظامی خود در خاورمیانه دژی را که موجودیتش متعارض با موجودیت مسلمانان است و وجودش متزلزل شده است استحکام بخشد. بهانههای آمریکا جهت حضور در عراق دلیلی نداشت الا برای تضعیف مسلمانان و احساس تهدید برای از بین رفتن اسرائیل.
امروز حتی برای عوام هم روشن است که تعرضات دیپلماتیک آمریکا برای حفظ موجودیت این پایگاه خاورمیانهای است که بهمنظور تضعیف اسلام ساخته شده است.
بنابراین طبیعی است غرب و آمریکا در مقابل وحدت نظری اسلام که براساس دشمنشناسی درست مسلمانان شکل گرفته است و در ادامه نیز به وحدت عملی تبدیل خواهد شد گردنکشی کند و آنرا پذیرا نباشد.
آنچه که رهبر معظم با عنوان «اتحاد ملی و انسجام اسلامی» مطرح کردند برداشت دقیقی بود از چالشی که ما در مقابل آن قرار گرفتهایم. و ضدحملهای بود برای مقابله با سیاستهای تفرقهاندازانه دشمن.
درواقع این چالش رو به فزونی خواهد رفت و این مائیم که باید مراقب باشیم تعاملاتی را که برای نیل به اهداف ملی داریم به سمت تنش سوق پیدا نکند. باید که مسائل اختلافبرانگیز را در اختیار عناصر تندرو نگذاریم و آنها را بهانه جنجال قرار ندهیم. نه به این معنا که نقد را کنار بگذاریم.
در واقع نقد عامل سازنده کشورهای صاحب دموکراسی است. بلکه باید اینگونه مسائل در اختیار افراد متین و آگاه سیاسی قرار گیرد.
همچنین در منطقه هم باید وحدت اسلامی را در نظر بگیریم که مبادا مسائل فقهی، انتقادی و سنتها موجب شود لطمهای به دستاوردهای مشترک کشورهای اسلامی بخورد.
اختلافات می تواند موجب بحثهای پیش برنده باشد اما در این عرصه هم نباید سکان را به دست افراد کماطلاع دهیم که این افراد مظهر اختلاف هستند.
مباحثی نظیر آنچه بین هاشمی رفسنجانی و یکی از فقهای مصر بهوجود آمد میتواند ریسمان اتحاد بین کشورهای اسلامی، شیعه و سنی و عرب و عجم را محکمتر کند.