خشکسالی و سیل، هجوم امواج گرما و سوانح سهمگین آب و هوایی در دهههای گذشته هم از نظر شدت و هم از نظر شمار افزایش یافته است.
از اوایل دهه ۸۰ قرن بیستم شمار این سوانح تنها در آمریکا حدود ۵ برابر شده است. کوکو وارنر(Koko Warner)، از دانشگاه سازمان ملل متحد در شهر بن آلمان، به دویچهوله میگوید: «در سه سال گذشته در آمریکا بیشترین خسارتهای مالی مربوط به خسارتهای اقلیمی بودهاند.»
بر اساس آمار شرکتهای بیمه، تنها در نیمه اول سال ۲۰۱۲ میلادی توفانها در ایالات متحده آمریکا ۸ میلیارد و هشتصد میلیون دلار خسارت بر جای گذاشتند.
اما این آمار تنها نمایانگر بخشی از لطمات تغییرات آب و هوایی است. آسیبهایی که این تغییرات در عرصههای فرهنگی و اجتماعی بر جا میگذارد در این آمار جایی ندارد. این لطمات بیش از همه نصیب مناطقی میشود که در پیدایش تغییرات آب و هوایی نقشی نداشتهاند؛ مناطقی مانند جزایر جنوبی اقیانوس آرام، کشورهای در حال توسعه جنوب صحرای آفریقا و آمریکای لاتین.
تأثیر مخرب تغییرات آب و هوایی بر ساختارهای اجتماعی
در یک بررسی مطالعاتی بینالمللی، مؤسسه "محیط زیست و امنیت انسانی" دانشگاه سازمان ملل متحد در بن، واکنشهای اجتماعی به تغییرات آب و هوایی در ۹ کشور از مناطق آفریقا، آسیا، جنوب اقیانوس آرام و آمریکای لاتین را مورد مطالعه قرار داده است.
این بررسی به ویژه تمرکز خود را بر این موضوع قرار داده که مردم چه واکنشی از خود نشان میدهند، وقتی که تطبیق با تغییرات آب و هوایی و پیامدهای آن دیگر ممکن نیست.
کوکو وارنر به دویچهوله میگوید، در این موارد در کشورهای در حال توسعه "روندی معمول" اتفاق میافتد. او ادامه میدهد: «مثلا مشکل شوری زمینهای ساحلی برای کشاورزان بنگلادش مشکلی نیست که فایق آمدن بر آن آسان باشد. نتیجه این میشود که کشاورزان خردهپا در این مناطق نابود میشوند. پدر خانواده مجبور میشود برای پول در آوردن به شهر برود. مادر در خانه میماند و به کشت و زرع ادامه میدهد و از بچهها و پدربزرگ یا مادربزرگ مراقبت میکند. بچهها هم بعد از چندی چون کشاورزی سودی ندارد مجبور میشوند مدرسه را ترک کرده و به دنبال کار بروند.»
وارنر میگوید، این "استراتژی تطبیق" در کوتاهمدت موفق به نظر میآید ولی در درازمدت محکوم به شکست است و در نهایت منجر به مهاجرت میشود. به این ترتیب ساختارهای اجتماعی، از جمله ساختارهای خانوادگی و روستایی، در هم میشکند.
تخریب هویت فرهنگی
عرصه دیگری که از تغییرات آب و هوایی لطمه میبیند عرصه فرهنگی است. اولیور ـ اسمیت(Oliver Smith)، انسانشناس آمریکایی با اشاره به تعداد زیادی از پروژههای تحقیقاتی انجامشده در آمریکای لاتین میگوید: «برای جوامع بومی و جوامعی که با طبیعت پیوندی بسیار نزدیک دارند محیط زیست، بنیان هویت و مذهب و جهانبینی آنها محسوب میشود.»
به گفته او، یک سانحه غیرمترقبه طبیعی یا تغییرات آرام آب و هوایی باعث میشود که این جوامع از هم گسسته و بنیادشان با تهدید مواجه شود. در این صورت زندگی فرهنگی و اجتماعی آنها تأثیراتی وسیع را متحمل میشود.
او ادامه میدهد: «دانش این جوامع در مورد اینکه مثلا زمان دقیق کشت در زمینهای زراعی چیست، وقتی که خشکسالی بروز میکند یا بارانهای سیلآسا به منطقه آسیب میزند دیگر به چه کار خواهد آمد؟»
به گفته اولیور اسمیت، وقتی که ماهیگیری به دلایلی مانند اسیدی شدن غیر متعارف دریاها یا صیدهای کلان توسط کشتیهای بزرگ کشورهای صنعتی، دیگر سودی نداشته باشد، دانش ساخت قایق و مهارت در ماهیگیری دیگر به چه درد این جوامع خواهد خورد؟
تطبیق غیرممکن میشود
خانم راشل آلن (Rachell Allen)، مشاور امور آب و هوایی دولت جامائیکا در گفتوگو با دویچهوله میگوید: «برخی از ماهیگیران میتوانند روشهای جدید ماهیگیری را یاد گرفته و خود را تطبیق دهند. اما وقتی دریاها بیش از حد اسیدی شوند ما دیگر کاری نمیتوانیم بکنیم. ما نمیتوانیم تمامی صنعت ماهیگیری خود را تطبیق دهیم.»
صنعت گردشگری نیز که بسیاری از سیاستمداران از آن به عنوان ابزاری برای ایجاد فرصتهای شغلی جدید و مبارزه با فقر یاد میکنند، نه تنها خود به تغییرات آب و هوایی کمک میکند، بلکه قربانی آن نیز میشود.
خانم آلن در توضیح میگوید، افزایش شمار پرواز هواپیماها که خود در پرتو رونق گردشگری اتفاق میافتد، انتشار گاز دی اکسید کربن را به شدت بالا خواهد برد.
افزایش گاز دی اکسید کربن به نابودی آبزیان دریایی و مرگ مرجانها و بالا رفتن دمای آبها منتهی میشود. به گفته آلن، کافی است که دمای آب یک درجه سانتیگراد بالا برود تا پدیده بیرنگ شدن مرجانها اتفاق بیافتد. یک ماه بعد صخره مرجانی دیگر بیرنگ شده است.
راشل آلن میپرسد: «کدام جهانگرد است که در این صورت ۱۰۰ دلار خود را برای غواصی و دیدن چنین صخرهای به هدر بدهد؟»
اما شاید تنها پیامد مثبتی که از وارد آمدن زیان به صنعت گردشگری حاصل میشود این باشد که سیاستگذاران دنیا مجبور شوند با موضوع تغییرات آب و هوایی و ضرورت مبارزه با آن با جدیت بیشتری درگیر شوند. زیرا حتی کشورهای غربی نیز هنوز در درک واقعبینانه این موضوع که مسئولیت واقعی پدیده زمینگرمایی بر عهده کیست، مشکل دارند.