در واقع رئیس جمهوری امریکا در راستای اجرای دیپلماسی عمومی این کشور تلاش کرد به گفته خودش «از این فرصت برای ارتباط مستقیم با مردم و رهبران ایران» استفاده کند . همچنانکه در آغاز اولین دوره ریاست جمهوری اش در سال ۱۳۸۷ نخستین بار هم مردم و هم دولت ایران را خطاب قرار داد و به اصطلاح دست دوستی برای شروع دور جدیدی در مناسبات دو کشور دراز کرد. اما در عمل نه تنها از فشارها علیه ایران درمقایسه با دوره بوش پسر کاسته نشد، بلکه شدیدترین وبی سابقهترین تحریمها علیه ملت ایران به اجراء گذاشته شد. آقای اوباما در بخش دیگری از پیام خود می گوید:
«از زمان آغاز دوره ریاست جمهوریام، به دولت ایران فرصت دادهام که در صورت عمل به وظایف بین المللیاش، فرصتی را برای ایجاد روابط تازه میان دو کشور فراهم آورد تا به این ترتیب ایران نیز بتواند به جایگاه واقعیاش در میان جامعه جهانی بازگردد.»
باید گفت مشاوران آقای اوباما راهنمایی درستی برای انتخاب واژگان مناسب برای پیام به ملت ایران برنگزیدند. زیرا دولت و مردم ایران سی و چهار سال در اعتراض به همین دیدگاه استکباری رهبران آمریکا، بیشترین فشارها و مشکلات را تحمل کردند. تا «برای عمل به وظایف بین المللی خود» از کسی اجازه نگیرند. مردم ایران درسالهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی نشان دادهاند که خود فرصت ساز هستند و به خوبی برانجام وظایف بین المللی در راستای خدمت به منافع ملی و مردم جهان و نه قدرت های سلطه جو پیشگام بوده و هستند. بنابراین نیاز نداشته و ندارند تا آقای اوباما به آنها فرصت بدهد تا چنین نقشی را ایفاء کنند. جایگاه واقعی ایران در عرصه بین المللی در سایه تولید علم وافزایش قدرت اقتصادی و توسعه فرهنگی وازهمه مهم تر اتخاذ خط مشی مستقل از قدرتهای سلطه جو برای اکثریت مردم شناخته شده است. بنابراین انچه که اوباما «بازگشت ایران به جایگاه واقعی اش» میخواند اگر به معنای همسویی ایران با سیاست های سلطه جویانه آمریکا در جهان باشد که ایران اساسا دنبال چنین جایگاهی نبوده و نیست و اگربه معنای آن است که تحریمهای ناجوانمردانه درحق ملت ایران پایان بپذیرد و ایران بار دیگر بتواند تعاملات بازرگانی و علمی با آمریکا و متحدانش داشته باشد، در آن صورت این موضوع زمانی برای مردم ایران قابل باور است که حداقل اوباما برای نشان دادن حسن نیتش، درپیام نوروزی خود وعده پایان بخشی از تحریمهایی را که بدون تصویب شورای امنیت سازمان ملل بصورت یک جانبه و با کمک متحدان امریکا به ملت ایران تحمیل شده است ، ارائه می کرد.
رئیس جمهوری آمریکا میگوید میداند که حل اختلافات چند ده ساله میان دو کشور آسان نیست و به وقت و انرژی زیادی نیاز دارد. البته باید به آقای اوباما و مشاورانش گفت حل اختلافات بین دو کشور بیش از «وقت و انرژی» به «اعتماد سازی» نیزنیاز مبرم دارد. زیرا اکثر مردم ایران به عمل و نه گفتههای روسای جمهور آمریکا توجه میکنند و از حرفهای صرفا زیبا، خاطره چندان خوشی ندارند. اوباما در بخش دیگری از پیام خود میگوید:
«برنامه اتمی ایران از جمله نگرانیهای جامعه جهانی است که صلح و امنیت منطقه و فراتر از آن را تهدید میکند. رهبران ایران تاکنون نتوانستهاند جامعه جهانی را درباره ادعایشان مبنی بر صلح آمیز بودن برنامه اتمی متقاعد سازند و از همین رو جهان عزمش را جزم کرده تا این مسئله را حل کند و ایران منزویتر شده است.»
واقعیت آن است که برنامه صلح آمیز هسته ای ایران صرفا بهانه ای برای اسرائیل و متحدانش در آمریکا و اروپا است تا از طریق آن در واقع از دولت و مردم ایران باج خواهی کنند. وگرنه کیست که نداند فعالیتهای صلح آمیز ایران درده سال گذشته زیرنظر آژانس بین المللی انرژی هستهای ادامه داشته و بیسابقه ترین نظارتها درتاریخِ سازمان آژانس بین المللی انرژی هستهای برایران اعمال شده و میشود.
در حال حاضر روزی نیست که بازرسان آژانس در ایران نباشند و با وسواس زیاد تا کنون بیش از چهار هزار نفر-ساعت کنترل و بازرسی داشتهاند وحتی دریک مورد نیز گزارش از فعالیتهای غیر مجاز برای ایران نداشتند. بنابراین آن بخش از خواستههای آژانس ازایران که در چهارچوب پیمان انپیتی وپادمان اجرایی آن قرار دارد، به اجراء درآمده است. تنها مواردی که خارج از پیمان انپیتی و بیشتر به پروتکل الحاقی مربوط میشود، بی جواب مانده است. زیرا ایران هیچگاه پروتکل الحاقی را به تصویب مجلس خود نرسانده است و در دوسالی هم که بصورت داوطلبانه این پروتکل الحاقی را در فاصله سالهای ۲۰۰۳ تا ۲۰۰۵ به اجراء گذاشت هیچ نتیجه ای از همکاری خود نگرفت. به گونهای که حتی قطع این همکاری داوطلبانه به صدور شش قطعنامه علیه ایران و بردن موضوع ایران تحت فصل هفتم منشور ملل متحد انجامید. بر این اساس باید گفت جامعه جهانی مورد ادعای آمریکا یعنی کشورهایی که صرفا به منافع خود توجه دارند و نظام سلطه بین المللی نام واقعی آنهاست.
اوباما در ادامه پیام خود خطاب به مردم ایران گفت:
«شما به خاطر بیتمایلی رهبرانتان به حل مسئله اتمی، بهای زیادی را میپردازید . اکنون زمان آن است که دولت ایران برای کاستن تنش، گامهای جدی و معنادار بردارد و به توافقی پایدار دست یابد.»
باید پرسید رهبران ایران که با همه توان خود سعی در کم اثر کردن یا بی اثرکردن فشارهای سیاسی، اقتصادی و امنیتی تحمیل شده از سوی آمریکا علیه مردم ایران دارند، بیشتر به حل این مساله علاقه دارند یا دولت آمریکا که صرفا تامین منافع صهیونیستها را بدون توجه به منافع واقعی مردم آمریکا در دوستی با مردم ایران، وجه همت خود قرار داده است؟ مشخص نیست منظور واقعی اوباما از «گام های جدی ومعنی دار» برای رسیدن به توافق پایدار چیست؟
آیا این ایران است که باید گامهای جدی بردارد یا طرف مقابل نیز باید گامهای جدی و معنی دار برای رسیدن به توافقی جامع و همه جانبه بردارد؟
اگر بخواهیم واقع بین باشیم پیام اوباما را باید حرکت مثبتی بدانیم که در شرایط کنونی میتواند شروع خوبی برای کاهش تنش موجود در روابط دو کشور باشد. اما این پیام به خودی خود نمیتواند نگرانیهای موجود را برای کسانی که در ایران صرفا به کردار آمریکا توجه دارند، برطرف کند. اوباما اگر براستی مایل به ایجاد فضای جدید و مثبت همکاری با ایران است باید در عمل نشان دهد که استقلال و تمامیت ارضی ایران را به رسمیت می شناسد و مایل نیست به عنوان تهدید کننده امنیت ملی ایران عمل کند. آمریکا میتواند یکبار برای همیشه بجای تقابل با ایران راه تعامل را درپیش بگیرد درآن صورت بطور قطع سیاست فشار و مذاکره کنار گذارده میشود و بجای آن سیاست همکاری و مذاکره درپیش گرفته خواهد شد. اتخاذ چنین رویکردی به آمریکا نشان خواهد داد که جایگاه واقعی ایران در جهان در راستای خدمت به برقراری امنیت و صلح و پیشرفت همه جوامع انسانی بوده و هست. البته روشن است که درهر اقدامی دو طرف باید مسئولیت شناس باشند؛ بر این اساس مطمئن هستم اگر آمریکا در سیاست خصمانه خود در قبال ایران تجدید نظر کند، ایران نیز اقدامهای موثر را برای اعتماد سازی متقابل به عمل خواهد آورد.
- *حسن بهشتی پور کارشناس برجسته مسایل خاورمیانه و آسیای میانه است. از سال 1365 فعالیت رسانه ای خود را با صدا و سیما، و مجله اطلاعات سیاسی اقتصادی آغاز کرد و برای روزنامه های جام جم، همشهری و ماهنامه همشهری دیپلماتیک مقاله نوشته است. وی از 1387 تا 1390 مدیر دفتر تهران شبکه خبری بین المللی پرس تی وی بود. بهشتیپور فارغ التحصیل رشته اقتصاد از دانشگاه تهران است و از سال 1381 تا سال 1384 مدیر شبکه عربی العالم بود.