عروس گوله، نمایش گونهای ست که غول، پیربابو و نازخانم نقش اصلی را آن ایفا میکنند. پیربابو شخصی است که خود را به هیات پیرمردی میآراید. و غول مردی است که کلاهی از ساقههای خشک شالی (کلش یا کلوش) بر سر میگذارد و نقش ناز خانم را هم یکی از جوانانی که لباس زنانه به تن دارد، اجرا میکند.
موضوع این نمایش میدانی شادی بخش، دعوای غول و پیربابو بر سرو نازخانم است که به کشتی بین این دو میانجامد. غول مظهر سیاهی و زمستان و پیربابو، نماد باغبانی و ارزانی گر عروس گل به طبیعت و مردم است.
در این کشتی، غول پیروز میشود و همراه نازخانم رقصکنان بازی را به پایان میبرد. سایر اعضای این نمایش فانوسدار، بارکش، نوازنده و کاس خانم میباشند.
برای اجرای نقش غول، چهره جوان تنومندی را با پودر زغال یا دوده سیاه کرده،کلاه مقوایی، کلش یا کاغذ عجیب و غریبی سرش میگذارند. در برخی از آبادیها و روستاها نیز دو شاخ گاو بر سرش و ریش انبوه سیاهی بر چهرهاش میبندند.
چند جارو به عنوان دم بر پشت شلوارش و دستهای بزرگ ساقه خشک شده شالی(کولوش) بر پشت و شکم و سینه او و چند زنگ بزرگ آفتابهای و زنگوله بر کمر، پا و لباسش میآویزند و او را به شکل و هیات وحشتناکی درمیآورند.
زمان برگزاری نمایش در روستاهای محتلف متفاوت از هم و به طور تقریبی بین یک هفته تا یک ماه است و از حدود نیمه دوم اسفند ماه شروع میشود. گروه نمایش پس از غروب آفتاب از خانهای به خانه دیگر میروند و در حیاط و فضای باز جلوی هر خانه، برنامه خود را اجرا میکنند و در هر خانهای هم که این نمایش شادی بخش را انجام دهند، کولبارچی از صاحبخانه (خانه خواه) هدایایی مثل برنج، تخم مرغ، شیرینی و گاهی هم پول طلب میکنند.
عروس گوله در واقع گروه نمایشی سیار و اجرای آن میدانی است. نمایش عروسگوله، ریشه در آیین های نمایشی اسطورههای کهن مربوط به آغاز بهار دارد که در آنها نمادهای سال کهنه و نو با هم به ستیز برمیخیزند. شاید در اینجا کنایه از طبیعت زیبای بهاری باشد.
امروزه، این آیین باشکوه تنها در محدودی از نقاط روستایی؛ به ویژه نواحی کوهستانی گیلان برپا میشود.
فرامرز طالبی در کتاب تئاتر در گیلان نوشته است:
- قدمت عروس گوله به گذشتههاى بسیار دور میرسد. این نمایش در هر منطقه از گیلان با حفظ چهار چوب اولیه نمایش از بداهه هاى بومى نیز برخوردار بوده است.
شخصیتها و شیوه اجرا:
- سرخوان: خواننده شعر ،راوىو کارگردان.
- ساز زن یا دایره زن: نوازنده سرنا (ساز محلى) دیاره زن (نوازندة دایره) که فقط ریتم آهنگ و شعر را حفظ میکند.
- واگیر کونان: هم سرایان شعر عروسه گوله که به دنبال گروه حرکت میکنند و به تعدادشان افزوده میشود.
- کترا زنان: چند نفر که با هماهنگى ساز و آواز دو کفگیر چوبى یا دو قطعه چوب را بر هم میکوبند.
- غول: موجودى افسانه اى و درشت پیکر.....در برخى مناطق دو شاخ گاو بر سرش می گذاشتند و ریش انبوه سیاهى برچهره اش می بستند؛ چند جارو به جاى دم و چند دسته شالى (ساقه خشک شده برنج) بر پشت و سینهاش مینهادند؛چند زنگوله هم بر لباسش آویزان مى کردند. غول نیز مانند پیربابو لباس می پوشد. شاید هم ژندهتر از پیربابو و با سر و وضع پریشانتر. او هم یک چوبدستی یا کچیک یا کچک kacakدارد که هنگام رقصیدن به کچک پیربابو می زند و میخواند.
- پیر بابو: همان باباى پیر فارسى است .لباس کهنه و مندرس به تن وریش سفیدى از پوست بز یا دم اسب بر صورت ،گاه نیز صورت او را سیاه مى کردندو بر سرش کلاه قیفى مقوایى مى گذاشتند. پیربابوpir babuمردی با لباس های ژنده که چوبدستی هم دارد و اداهایی هم در می آورد.
- ناز خانم یا همان عروسه گوله: از لباس و آرایش محلى استفاده مى کرد. دو دستمال وزنگهایی در دست مى گرفت که به هنگام رقص براى افشاندن و نواختن به کار مى برد. گاه سوزنى را براى فرارى دادن افراد مزاحم در دست مى گرفت و گاهى هم حالتى از خیاطى و دوخت و دوز را به نمایش مى گذاشت. نقش اروس گوله را مردی درلباس زنانه با آرایشی غلیظ واطوار و اداهای خانم ها بازی می کرد.
- کاس خانم: که کارش مراقبت از عروسه گوله بود.
- محافظ عروس: مردى جوان با پوششى محلى که با چوب و چماق از عروسه گوله مراقبت مىکرد.
- کول بار کش: هدایاى مردم مانند برنج، تخم مرغ، گندم و ... را بعد از نمایش درون کیسه میگذاشت.
- تکل سیاهی لشکر- سه نفر یا بیشتر. غول و پیربابو به همراه دیاره زن و گاهی وقتها همگی می خوانند:عروس گولی بیاردیم/جونه دیلی بیاردیم/خونه خواه تره نیاردیم/تی پسره بیاردیم.
این مراسم معمولا از اواخر اسفند تا اواخر فروردین ماه اجرا مى شد. عروسه گوله؛ در واقع جنگى است میان پیر بابو و غول بر سر به دست آوردن عروسه گوله. که در آن غول عاشق رقیب را از میدان به در میکند و عروسه گوله را از آن خود مى کند .ای کاش اجراى عروسه گوله؛را بچره، آبیارى و دیگر نمایشهاى آیینى ما دوباره احیا میشدند و شاهد اجراى آنها در روستا ها بودیم. درست مثل قدیم.(نقل از کتاب تئاتر گیلان : فرامرز طالبى)
وقتی تکل واگویه: عروس گولی بیاردیم/جونه دیلی بیاردیم/ را می خواندند:
- [عروس در این هنگام رقص محلی می کند]با لباس محلی گرده تمبان* و...خواننده (دیاره زن)ضرب و آهنگ را عوض می کند.
ضرب تند تر از آهنگ قبلی: عروس کی شی؟/پیر بابو شی/پیربابو زحمت بکشی /شوون بی خوابی بکشی معنی :عروس مال کیه؟/مال پیربابو (پیربابا)است/پیربابا زحمت کشیده /شب ها بیخوابی کشیده است.
غول و پیربابو هردو عاشق عروس هستند- غول مظهر زمستان و سیاهی است. پیربابو مظهر باغبانی که می خواهد عروس گل (بهار)را دوباره به مردم و طبیعت هدیه بدهد.
غول و پیربابو با هم می رقصند -غول رقص کنان به سوی عروس می دود-از حالات عروس پیداست که از دست غول زمستان خسته شده -پیربابو راه غول را می برد و مانع رسیدن او به عروس می شود. غول با عصبانیت برمی گردد و به پیر بابو حمله میکند پیربابو نیز به مردم پناه می برد و در این گیرودار اداهایی هم از خود درمیآورد تا مردم شادی کنند.
در انتها غول سرگشته و وامانده از مقاومت پیربابو و عروس از پای مینشیند وبدین تریب با تکرار این نمایش و حرکاتی که فی البداهه توسط بازیگران خلق می شود روز خوبی برای مردم ورق می خورد. این کاروان به همة خانه ها سرمیزند وخیلی ها به پیشواز آنها می آیند وازآنها می خواهند که به خانه آنها بروند ودر پایان هرکس به اندازة وسع خود به آنها انعام -پول ، برنج -تخم مرغ و... می دهد.
اینجاست که به سادگی حرکات شوخ و شنگ غول و پیربابو غصه به بازی گرفته می شود و می شود گفت که هنوز زندگی مانده است ویا...تا شقایق هست زندگی باید کرد .
پس گیل و گالش هرلحظه رفتن سیاهی و ظلمت را خواستارند و همیشه با آمدن این دسته از فروشندگان عشق و مهر و دوستی -دسته دسته گل نثار روح سترون زمستان وبهار آبستن سبزه و شادی می شود تا مصداق حقیقی -دیو چو بیرون رود فرشته در آید باشد و سبزه و طراوت همه جا بگسترد.
ترانه عروس گوله
غول در را می زند و صاحب خانه را می خواهد که از خانه بیرون بیاید و پس از رد و بدل شدن صحتهایی می گوید:
ای خانخواه بیرون بیه (ای صاب خانه بیرون بیه)
تی سگ مره گیره،
یه لقد زنم میره/ (یکی زنم میره یا یته زنم میره)
اون گناه مره گیره
ای خانخواه بیرون بیه
عروس گوله بیاردیم/
جان دله بیاردیم
خانخواه تره نیردیم
تی پسر بیاردیم/
از راه دور بیاردیم
چه ظرف زور بیاردیم /
خانخواه تره نیاردیم
تی پسر بیاردیم /
آهای پیربابو
تی افسار کهنه وابو،
تی پالون پیربابو /
تی جوه چرکم بو
عروس گوله بیاردیم
جان دل بیاردیم.
پیر بابو نیز در جواب می گوید:
غول ببین
غول کمر بجیر توله
کمر بجور نقره
و غول پاسخ می دهد:
عروس میشه
می جان شه
می دل شه
سیاه کشمشه /
زحمت بکشه
آهای پیربابو
تی ریش سفیدابو /
عروس گوله بیاردیم
جان دله بیاردیم /
خانخواه تره نیاردیم
تی پسر بیاردیم/
غلام بما
غلام پیر غلام بما
شمی محله چره بمه
برای حاجتره بمه
غلام می گوید:
غلام دروغ گونه،
غلط کنه
عروس میشه
سیا کشمشه.
دعوا غول و غلام با کچک شروع می شود بعد از مدتی همه با هم میگویند:
عروس گوله همینه
ببینین چه نازنینه /
عروس گوله بیاردیم
جان دله بیاردیم/
عروس شب بیاردیم
بی چادر شب بیاردیم/
خانخواه تره نیاردیم
تی پسر بیاردیم/
آهای پیر بابو
تی کاره وه چه وابو
تی ریشه سفیدابو/
عروس کی شه
پیر بابو شه
پیر بابو زحمت بکشه /
ای غولک شیرازی
یه قدری بکن بازی
تا خانخواه ببو راضی/
حمام بزار بیاردیم
چه ظرف زور بیاردیم /
عروس گوله همینه
عروس نازنینه
عروس بهار چینه /
ای پیربابو
تی افسار کهنه وابو
زمستانم بهارابو/
عروس گوله بیاردیم
جان دله بیاردیم
خانخواه تره نیاردیم
تی پسر بیاردیم /
عروس گوله همینه
ببین چه نازنینه.
عروس گوله:
همین ترانه عروس گوله به شکل های دیگر با تغییراتی دیگر خوانده میشود. یکی دیگر از ترانهها را با اصل آن مطابقت کنید:
ترانه عروس گوله
مشته برار مشته خواخر
تی چومه واکن بیه دنیا وبین
بهار بومه بهار بومه
تی خانه من سفره هفت سین دچین
آخ شب عید، عید شو
تازه بوبسته سال نو
دار و درختان همگی
به تن دارن لباس نو
عروسه گوله بیاردیم
جان دله بیاردیم
خانخواه تره نیاردیم
تی پسره بیاردیم
قزن ورس بیه
تی سگه آدم گیره
پایه زنم میره
آ ناله مره گیره
ووی ! عروس گوله بیاردیم
جان دله بیاردیم
خانخواه تره نیاردیم
تی پسره بیاردیم
عروس گوشواره ببین
هی هی
اونه دیم سر خاله ببین
هی هی
عروس بنفشه پیراهن و چادر گلداره ببین
هی هی
عروش گوشواره ببین
هی هی
عروس گوله همینه
عروس بهار شینه
ببین چه نازنینه
گل خانوم بیه بیه
در زنم نگو کیه
بشکفته گل و گیه
نازخانوم تونم بیه
گل خانوم تونم بیه
در زنم نگو کیه
بشکفته گل و گیه
ناز خانوم تونم بیه
سیب خانوم تونم بیه
نوروز موارک بین
سال نو موارک
گل خانوم بیه بیه
در زنم نگو کیه
بشکفته گل و گیه
گل خانوم تو هم بیه
سیب خانوم تو هم بیه
نوروز موارک بین
سال نو موارک
رنگ ببینه رنگه
چشمان زنه من دنگه
می چومه پر ارسو
تی دل چی مونه سنگه
قربان خدا بوشوم
ماه بتابسته تنگه
نوروز موارک بین
سال نو موارک
مشته برار مشته خواخر
تی چومه واکن بیه دنیا وبین
بهار بومه بهار بومه
تی خانه من سفره هفت سین دچین
آخ شب عید، عید شو
تازه بوبسته سال نو
دار و درختان همگی
به تن دارن لباس نو
عروسه گوله بیاردیم
جان دله بیاردیم
خانخواه تره نیاردیم
تی پسره بیاردیم