مهمترین محورهای سخنان محمد شریعتمداری کاندیدای احتمالی انتخابات ریاستجمهوری به نقل از نسیم در زیر آمده است:
- کسانی که نگاه اعتدالی به امور دارند وارد عرصه رقابت انتخاباتی شوند.
- همه آنهایی که در مظان این مسئولیت هستند، متناسب با آن شرایط زمانی خاص و براساس برنامه هایی که برای حل مشکلات کشور و تیمی که دارند احساس میکنند که با شرایط روز تطبیق دارند و بر همین اساس خود را در مظان مسئولیت قوه مجریه قرار میدهند و مردم را نسبت به راهکارهای خود برای حل مشکلات کشور آگاه میکنند.
- من باتوجه به اینکه نزدیک به 30 سال است که در قوه مجریه خدمت کردم و نزدیک به 15 سال وزیر و قائم مقام وزیر بودم و در حالت کلی در جریان و کوران مسائل و مشکلات قوه مجریه بودم و این هم در حوزه سیاسی و هم در حوزه اقتصادی، شرایط امروز کشور را به این صورت میتوانم تشریح کنم که امروز به عناصری که به ایجاد آرامش در هشت سال کمک کنند برای اداره کشور نیازمندیم چراکه امروز کشور به آرامش نیاز دارد و این لازمه رسیدن به پیشرفت و عدالت است.
- کسانی میتوانند کشور را به آرامش برسانند که در کارنامه خود یک حرکت متعادل بر جای گذاشته باشند و مردم از آنها یک حرکت تعادلی دیدهاند و اگر کسی در کارنامه خود چنین چیزی میبیند مناسب اداره امور کشور است و اگر نیست از همین امروز از صحنه رقابت خارج شود چراکه شرایط امروز کشور هیچگونه افراطیگری را قبول نمیکند.
- تمام کسانی که در کارنامه خود افراطیگری را بر جای گذاشتند من خواهش میکنم به خاطر منافع ملی ایران از کاندیداتوری در انتخابات صرفنظر کنند.
- باید عملکرد کاندیداهای انتخاباتی در زمینه اعتدال و افراط را مشاهده کرد و اداعاها در این مورد را نباید پذیرفت.
- من هفت سال با حکم رهبر معظم انقلاب در شورای راهبردی امورخارجی مشغول بودم و هستم، در گذشته حدود 20 سال درگیر مسائل اقتصادی بودم و در تدوین سیاستهای پولی و مالی و همچنین تنظیم بودجه کشور نقش داشتم و همه این مسائل باعث شده است تا بطور کامل به دردها و مشکلات بر سر راه اقتصاد آشنایی داشته باشم.
- اکثر بزرگان نظام ثبوتا من را مناسب ریاستجمهوری میدانند.
- امروز به کسانی احتیاج داریم که نگاه اعتدالی داشته باشد و در راستای ایجاد وفاق و استفاده از نیروهای مجرب و کارشناس که جمهوری اسلامی را در قواره موجود قبول دارند، صرف نظر از دیدگاههای سیاسی خود حرکت کنند.
- در دورههای گذشته هم افراد و گروههای سیاسی، پیشنهاد حضور در عرصه انتخابات را به من داده بودند و به عمل اعتدالی ما آگاهی داشتند.
- ما در سال 76 با اینکه کاندیدای اصلاحطلبان محمد خاتمی بود ولی برنامهای را تدوین و تنظیم کرده بودیم و تا به الان این برنامه را به روز نگاه داشتیم.
- با اکثر بزرگان نظام که صحبت کردم، تقریبا تمامی آنها بر این اعتقاد بودند که بنده ثبوتا کلیه شرایط را برای حضور در عرصه انتخابات دارا هستم.
- با وجود اینکه اعتقاد به تاثیرگذاری احزاب و گروههای سیاسی در اداره امور کشور دارم ولی معتقدم در عرصه انتخابات ریاستجمهوری مذاکرات مستقیم کاندیداها با مردم به شدت در برهم زدن صفبندیهای سیاسی موثر است ولی ما این مسأله را در عرصه انتخابات مجلس احساس نمیکنیم.
- خاستگاه رأی من کسانی هستند که نسبت به دولت و شخص آقای خاتمی اقبال نشان دادند و خصوصا کارآمدی دولت خاتمی را ممتاز میدانند.
- اگر اصلاحطلبان را یک طیف در نظر بگیریم، کسانی به من رأی میدهند که از معتدلین جریان اصلاحات باشند. همچنین من در بین اصولگرایان معتدل هم صاحب رأی هستم.
- من عضو شورای مرکزی حزب مشارکت، مجاهدین انقلاب و کارگزاران و احزاب عضو جبهه اصلاحات نبودم و پایگاه رأی من در طرفداران دولت اصلاحات است.
- من معتقدم در سال 88 جریان اصلاحات کاندیدای اول خود را وارد عرصه انتخابات نکرد و میرحسین موسوی نامزد اول اصلاحات نبود و آقای خاتمی کاندیدای اول اصلاحات بود اما بالاخره در یک سیاستورزی عقلایی به این نتیجه رسیده بودند که میرحسین موسوی میتواند جریان اصلاحات را هدایت کند.
- اتفاقاتی که در سال 88 پیش آمد، سو تفاهماتی را در برخی ایجاد کرد و فکر کردند حضور اصلاحطلبان در انتخابات با یک برنامهریزی از پیش تعیین شده و هماهنگ با سرویس جاسوسی سیا و موساد صورت گرفته و امروز هم بر چنین عقیدهای هستند؛ عده ای هم معتقدند که برخی در انتخابات سال 88 با اینکه مهندس موسوی صاحب رأی در انتخابات بود ولی شخص دیگری را به ناحق در مسند جایگاه ریاستجمهوری نشاندند.
- آنچه در سال 88 زیر پا رفت اعتدال بود. بسیار ساده لوحانه است دنیای غرب که این همه هزینه میکند برای مقابله با جمهوری اسلامی در جریان انتخابات 88 ساکت نشسته باشد و کاری انجام ندهد و قطعا در همین خیابانهای تهران آتش سوزاندند و از دید نیروهای امنیتی پنهان بودند.
- اتفاقات سال 88 باعث شد تا در جریان اصلاحات چند دستگی بوجود بیاید و عدهای در این بین تجدیدنظر طلب شدند و گفتند جمهوری اسلامی یک سوء تفاهم بود و با این ساختار امکان بقایش وجود ندارد.
- عدهای هم هستند که معتقدند باید اصلاحاتی صورت بگیرد. میبینیم که وقتی محمد خاتمی میآید و میگوید؛ "یک سری حقوقی مردم دارند و یک سری حقوق حکومت"، برخی میآیند و به این عقیده ناسزا میگویند چراکه معتقدند تمامی حقوق برای مردم است و حکومت هیچ حقی را ندارد؛ این افراد نیز در انتخابات شرکت نمیکنند.
- باید این را قبول کنیم که دو نحله فکری و جریان اصلاحات و اصولگرایی در کشور همچنان وجود دارند و نباید بگوییم که یکی از این جریانات مرده است و دیگر وجود خارجی ندارد.
- اگر اصلاحطلبان به یک ائتلاف مشخص و اجماعی بر روی یک یا دو نفر برسند سیاستورزی عاقلانهای را انجام دادهاند.
- اگر افرادی مانند محمد خاتمی، هاشمی رفسنجانی، سید حسن خمینی و آقای ناطق نوری در انتخابات شرکت کنند من به نفع آنها کنار میکشم.
- برخی اعتدال را به معنی انفعال تعریف میکنند؛ بلکه ابدا اینطور نیست و کسانی که این معنی را مطرح میکنند و میگویند فتنهگران با شعار اعتدال به صحنه میآیند قصد به انحراف کشاندن جامعه را دارند.
- من هیچ نسبتی با جریان افراطی اصلاحات که قصد براندازی جمهوری اسلامی را دارند، ندارم و اگر از من حمایت کنند من رسما اعلام میکنم از من حمایت نکنید.
- احتیاج به رأی کسانی که در تقابل با نظام جمهوری اسلامی در داخل و بیرون نظام بودند را ندارم.
- مواضعم در قبال اتفاقات سال 88 روشن و صریح بود و با فونت 80 نیز درروزنامهها چاپ شد.
- بعد از سخنرانی 29 خرداد رهبر معظم انقلاب هر نوع حرکتی خلاف فرمایشات ایشان را حرکت در مسیر ضد انقلاب میدانستم.
- اظهارات و عملکرد کسانی که در سال 88 اتهام تقلب را به نظام وارد کردند جامعه را آزرده خاطر کرد و موسوی در انتخابات 88 فکر میکرد که تمامی ایران در تهران است.
- براساس سخنان آقای عسگراولادی، موسوی و کروبی کسانی بودند که به انقلاب خدمت کردند و فعالیتهایی که انجام دادند با صحنهگردانی اسرائیل و آمریکا بوده است. اینکه بگوییم اینها همان اسرائیل و امریکا هستند غلط است.
- از نظر بالا بودن میزان شاخصهای اقتصادی و با ثبات اقتصادی بالا دولت خاتمی بهترین دولت بعد از انقلاب است. در حوزه ساخت زیربناها، دولت سازندگی هاشمی رفسنجانی پیشتاز بوده است. در دوره دولت آقای خاتمی مردم امکان مشارکتشان در عرصه سیاسی واقعیتر شد چراکه قبلتر از آن چنین نبود وتا به امروز نیز این نوع سیاستورزی در جامعه مقبول است.
- من حرکت دولتهای بعد از انقلاب را به مثابه یک "دوی امدادی" برای رسیدن به اهداف انقلاب میدانم و نمیتوان یک دولت معیار را در نظر گرفت. نمیتوان به دولتهای بعد از انقلاب نمرهدهی کرد که یک دولت از دولت دیگر بالاتر است زیرا شرایط جامعه در دورههای مختلف متفاوت بوده است.
- در صورت پیروزی در انتخابات کابینه من را تنها اصلاحطلبان تشکیل نخواهند داد، همانطور که کابینه دولت آقای خاتمی اینطور نبود و از همه گروهها در آن موجود بود.
- کسانی که امروز شعار دولت وحدت ملی و فراجناحی را میدهند هیچ سابقه و عملکردی در این زمینه نداشتند ومن از معدود کسانی بودم که در هشت سال وزارت در دولت اصلاحات، از راست راست تا چپ چپ در تیم کارشناسی من حضور داشتند و همچنین وزرای بازرگانی قبل از خودم در تصمیمات کلان وزارت خانه نقش داشتند بدون اینکه نگاهها و گرایشات سیاسی را در این زمینه دخالت بدهم.
- دولت وحدت ملی یک عبارت شناخته شده سیاسی است که در شرایطی بکار میآید که نظام سیاسی دچار یک بن بست است در صورتی که امروز ما بن بستی نداریم که بخواهیم برای نجات آن طرح دولت وحدت ملی را مطرح کنیم.
- دلیل طرح دولت وحدت ملی از سوی هاشمی رفسنجانی با توجه به شرایط فعلی را باید از خود وی سوال کرد.
- بدم نمیآید اگر گزینه هاشمی رفسنجانی در انتخابات باشم.
- اینکه برخی روسای جمهور میگویند که اختیارات رئیسجمهور در نظام محدود است ناشی از "توهم" است که در سالهای پایانی ریاستجمهوری بدست میآید که به عنوان مثال کسی که گفتمانش گفتمان عدالتخواهی بوده است در پایان هشت سال ریاستجمهوریاش گفتمانش آزادیخواهی میشود و حرف از حقوق اساسی مردم میزند، میگوید در اسلام فقط نباید از شیعه سخن گفت، امام زمان برای همه بشریت است و از این قبیل مسائل؛ تمامی این موارد برآمده از توهم است.
- "عدم اشراف به مبانی قانون اساسی" یکی دیگر از عوامل ایراد چنین سخنانی از سوی یک رئیسجمهور است.
- اینکه در قانون آمده است رئیسجمهور بالاترین مقام اجرایی پس از رهبری است یعنی بالاترین مقام اجرایی رهبری است. تنها نمیتوان گفت رهبری تنها سیاستهای کلی نظام راتنظیم و ابلاغ میکنند بلکه در سیاستهای جزیی نیز رهبری دارای بالاترین نقش هستند.
- اختیارات رئیسجمهور امروز برای شرایط فعلی کافی است.
- دهها راهحل برای مقابله با تحریمها وجود دارد که امروز مورد توجه قرار نمیگیرد.
- در سیاست خارجی باید همواره به سه اصل "عزت، حکمت و مصلحت" پایبند باشیم.
- قطعنامه خط قرمز ما نیست و نباید ارزشهایمان را با این مسائل کنار بگذاریم و همواره حفظ ارزشها را باید برای ما خط قرمز باشد.
- نباید از طرفی بگوییم صدور قطعنامه برای ما ارزشی ندارد و از طرفی هم برنامهای برای مقابله با آثار و تبعات آن نداشته باشیم. دهها راهحل برای مقابله با آثار این قطعنامهها و تحریمها وجود دارد.
- عمر تحریمها برابر با عمر دولت آمریکا است و اولین تحریمها را در مورد انگلیسیها انجام دادند.
- هرکسی بهبود فضای کسب و کار را میخواهد من را در عرصه انتخابات یاری دهد.
- من مانند بقیه کاندیداهای انتخابات شماره حسابی را اعلام میکنم که هرکسی مایل بود کمک کند.
- فعالان اقتصادی اگر میخواهند به بهبود فضای کسب و کار کمک کنند، بنده را در عرصه انتخابات یاری دهند.
- کاندیداها اگر میخواهند برنامههای خود را اعلام کنند باید این برنامهها را نسبت به اسناد بالادستی و برنامه پنجم توسعه اعلام کنند.
- تمام برنامههای کاندیداهای ادوار گذشته را استخراج کردم و اشتراکات آنها را بیرون آوردم.
- کاندیداها باید تیم فکری و کارشناسی خود را به مردم معرفی کنند.
- اینکه برخی میگویند حضور من در عرصه انتخابات با نداشتن رأی کافی، سهم خواهی از دولت است باید بگویم؛ این مسأله بعد از نتیجه انتخابات مشخص میشود.
- رقیب من در انتخابات کاندیدای دولت است و اگر با نامزد دولت به مرحله دوم بروم پیروز انتخابات هستم.