سرنوشت مقامات ترکیه، پاکستان و افغانستان بهویژه در افغانستان به هم گره خورده است. دولت ترکیه فرماندهی ناتو را در افغانستان برعهده دارد و تداوم حملات طالبان مانع از آن است که ترکیه بتواند در دوره فرماندهی خود بر ناتو، پرستیژ بینالمللی مهمی کسب کند.
دولت افغانستان نیز از اینکه طالبان مانع از استقرار ثبات در این کشور و گذار این کشور از بیثباتی دائمی به ثبات دائم است، نگران است و مسئولیت این امر را متوجه پاکستان کرده است که ظاهراً از طالبان حمایت میکند.
دولت پاکستان نیز معتقد است مسأله ناامنی در افغانستان یک مسأله داخلی است و چون دولت کرزای توانایی مقابله با عوامل ناامنی را ندارد، انگشت اتهام را متوجه پاکستان میکند.
نکته مهم این است که مشرف و کرزای بارها بهصورت دوجانبه یا چندجانبه با یکدیگر مذاکره کردهاند ولی به نتیجهای نرسیدهاند و اینبار این دو شانس خود را در آنکارا امتحان میکنند. دولت ترکیه با هر 2 کشور افغانستان و پاکستان رابطه نزدیکی دارد.
این 3 کشور هر دو عضو اکو، عضو سازمان کنفرانس اسلامی و از دوستان نزدیک آمریکا محسوب میشوند.
درحالیکه گفته میشود اجلاس سهجانبه آنکارا با ابتکار عمل ترکیه صورت گرفته ولی ظاهراً مقامات آمریکا در تشویق ترکیه به این مهم مؤثر بودهاند. توسل آمریکا به ترکیه بدان معنی است که ایالات متحده آمریکا نتوانسته است کابل و اسلامآباد را به حل مسائل و مشکلات موجود قانع کند.
شانس دولت ترکیه میتواند این باشد که مشرف اخیراً اعتقاد پیدا کرده است که مسائل دنیای اسلام باید توسط کشورهای اسلامی حل و فصل گردد و به همین جهت خود بانی اجلاس چندجانبهای در اسلامآباد برای حل این مسائل بود.
هرچند آن اجلاسها راه به جایی نبرد ولی اعتقاد مشرف به حل مسائل جهان اسلام شاید زمینهای برای انعطاف وی در اجلاس آنکارا باشد. با این وجود اختلاف پاکستان و افغانستان مسأله سادهای نیست که بهراحتی بتوان از آن گذشت.
مسأله طالبان فقط یک بهانه ناچیز در روابط پاکستان و افغانستان است. این دو کشور بر سر خط دیوراند که بخشی از منافع حیاتی آن دو است اختلاف دارند و این موضوع بهسادگی قابل حل نیست.