قهرمانی وزنهبرداران ما در المپیک به سادگی بهدست نیامده و اینها باید حفظ شوند. کادرفنی تیم ملی باید یک طوری به این وزنهبرداران رسیدگی کند و این قهرمانان هم توانایی این را دارند که همچنان برای تیم ملی مقام بیاورند.
خوشبختانه نفرات تیم ملی در المپیک هم جوان هستند و به غیر از سجاد انوشیروانی(27ساله) بقیه نفرات جزو وزنهبرداران جوان بهحساب میآیند. به همین دلیل جوانگرایی در تیم ملی معنایی ندارد و بهتر است فدراسیون پشتوانهسازی را سرلوحه خود قراردهد. من نمیتوانم برای فدراسیون و تیم ملی سیاستگذاری کنم اما میتوانم بگویم که این سیاستی که فدراسیون و کادرفنی برای تیم ملی در پیش گرفتهاند را قبول ندارم؛ چون منطقی نیست. با اتفاقاتی که در تیم ملی میافتد، من فکر میکنم طرفین لج و لجبازی میکنند. اگر من سرمربی تیم ملی بودم بعد از المپیک به قهرمانان استراحت نمیدادم. بهنظر من نباید این نفرات را به حال خودشان رها کرد. استراحت برای قهرمانان بعد از المپیک یعنی تمرین سبک. ما یکبار بعد از المپیک سیدنی چنین اشتباهی کردیم و ضربه آن را هم خوردیم. بعد از المپیک فقط حسین رضازاده و کورش باقری تمرین میکردند و بقیه استراحت داشتند. همین مسئله باعث شد که تیم ملی ضربه بخورد. بین کادرفنی و قهرمانان المپیک اختلاف وجود دارد. بخشی از آن به مسائل مالی برمیگردد و قولوقرارهایی که بین فدراسیون و ملیپوشان بوده و بخش دیگر متوجه تمرینات سخت، آسیبدیدگیها و نوع برخوردها در تیم ملی است. همه اینها مزید بر علت است و قهرمانان هم رغبتی برای حضور در تمرینات تیم ملی نشان نمیدهند.
مسئله آسیبدیدگی با تمرینات سخت در اردوی تیم ملی یک مسئله جدی است. حالا گفته شده که ملیپوشان با همین تمرینات سخت توانستهاند قهرمان شوند اما آیا این قهرمانیها ارزش آسیبدیدگی را دارد؟ بهنظر من نباید بهازای از دست رفتن سلامتی وزنهبرداران چنین قهرمانیهایی بهدست میآمد. ما میتوانستیم با تمرینات بهتر به همه این موفقیتها دست پیدا کنیم؛ کمااینکه همین نفرات دو سال در رقابتهای جهانی آنتالیا و پاریس موفق بودند و لزومی نداشت که بعد از این رقابتها تمرینات سختی برای ملیپوشان درنظر گرفته شود. ما نباید بهخاطر نتیجه گرفتن عمر قهرمانانمان را پایین بیاوریم؛ این اتفاق خوشایندی نیست؛ اینکه به هر نحوی شده وزنهبرداران ما قهرمان شوند. کجای دنیا ساعت 9و 10شب وزنهبرداران تمرین میکنند؛ آن هم تمرینات سخت؟ ملیپوشان در روز چهار جلسه تمرین انجام میدادند و این اصلا درست نیست. چند تا از همین نفرات بهخاطر تمرینات سخت خانهنشین شدهاند. محمدپور، رستمی، انوشیروانی و کاظمنژاد با مصدومیت زانو روبهرو شدند و آیا این درست است؟ ما قهرمانی را میتوانیم با تمرینات بهتر و برنامهریزی خوب بهدست بیاوریم. بهنظر من، آدم باید انعطلافپذیر باشد. اگر ملیپوشان هم تمرینات سخت را تحمل کردند، فقط و فقط بهخاطر حضور در المپیک لندن بود. اگر بحث المپیک مطرح نبود، شاید یکسری از همین ملیپوشان اردوی تیم ملی را ترک میکردند یا اینکه اختلافها قبل از اینها آشکار میشد.
چرا کیانوش رستمی که در رقابتهای جهانی پاریس قهرمانی میشود و رکوردهای خوبی میزند، در المپیک نمیتواند موفقیت زیادی بهدست بیاورد؟ رستمی دو سه روز قبل از المپیک هم رکورد خوبی زد اما در جریان رقابتها سوم شد. این با عقل جور نمیآید که با فشار زیاد کار کنیم و فقط دنبال قهرمانی باشیم. من فکر میکنم وزنهبرداران به لحاظ روحی هم نمیتوانند با سرمربی محترم ارتباط برقرار کنند و همه اینها موضوعی است که شکاف زیادی بین قهرمانان وزنهبرداری و کادرفنی ایجاد کرده است.
* دارنده مدال طلای المپیک 2000سیدنی