از آنجا که سریالها همیشه جنجالیترین و پرمخاطبترین برنامههای تلویزیون هستند، شبکههای صدا و سیما سریالهایی برای پخش در این ایام آماده کردند.
اگرچه هر کدام از این سریالها مخاطبان خاص خود را بهویژه در روزهای نوروز دارند، اما بهنظر میرسد همه آنها در ایامی غیراز نوروز نیز قابل پخش بوده و حتما نباید آنها را سریال نوروزی نامید. چرا که نوروز برای ایرانیان روزهایی ویژه است و بهنظر میرسد میتوان برنامههایی مناسب حال و هوای نوروز پخش کرد؛ یعنی برنامههایی که مهر نوروز داشته باشند و مخصوص این ایام تهیه شوند. البته سریالهایی با موضوع محوری نوروز ممکن است به جذابیت سریالهای عادی نباشند اما میتوان در برنامهها و جنگهای موسیقی یا میان برنامههای تصویری، مفهوم نوروز را بیشتر درنظر گرفت. در این میان برنامه موسیقایی دستان، نمونه خوب یک مجموعه ویژه نوروز بود که در کنار برنامههای عادی خود به مفهوم نوروز نیز توجه داشت.
استفاده از نوای موسیقی محلی
سریالها بهترین گزینه برای جذب مخاطب به تلویزیون در ایام نوروز به حساب میآیند و موسیقی هرکدام از این سریالها نیز یکی از بهترین روشها برای جلب توجه مخاطب بهخود سریال محسوب میشوند. بهعنوان مثال موسیقی سریال پر مخاطب پایتخت 2 در ذهن مخاطب ماندگار میشود و حتی میتوان گفت که موسیقی این سریال علاوه بر هماهنگی با موضوع سریال با نوروز نیز بیمناسبت نبود. موسیقی این سریال تا حدودی شبیه موسیقی پایتخت 1 بود. موسیقی تیتراژ ابتدایی با صدای آب، نی و نوای محلی شروع میشود که با کلیت داستان سریال که حضور چند روستایی در شهر است، هماهنگی دارد. در ادامه صدای گیتار الکترونیک شنیده میشود که ممکن است چندان مناسب بهنظر نرسد اما نمیتوان آن را یک ضعف دانست چون ممکن است هدف آهنگساز از انتخاب این ساز در تیتراژ و قرار دادن آن در کنار سازهای موسیقی سنتی، قرار دادن موسیقی روستا و شهر و تاکید بر این دو مفهوم باشد.
استفاده از ساز دو تار در اجرای ملودی محلی در تیتراژ نیز به جذابتر شدن موسیقی سریال کمک کرده است. تیتراژ پایانی نیز براساس یک ملودی محلی جنوبی ساخته شده و سازهای قیچک و دو تار نقش پر رنگی در آن دارند. البته در موسیقی این سریال از سازهای الکترونیک نیز استفاده شده اما در مجموع نی، دوتار، نی انبان، قیچک، سازهای ضربی و. . . در کنار آوای محلی، موسیقی سریال را در حد یک موسیقی قابل بحث بالا کشانده و در کل سریال نیز به خوبی نشسته است. البته این سریال از معدود سریالهایی است که برای ساخت موسیقی آن از یک پژوهشگر موسیقی نیز کمک گرفته شده است. حضور هوشنگ جاوید، پژوهشگر موسیقی نواحی ایران، نشاندهنده اهمیت و نقش موسیقی سریال در جذب مخاطب و به نوعی احترام گذاشتن به مخاطبان است.
استفاده از سازهای موسیقی ایرانی
سریال همه فرزندان من، اگرچه نتوانست خاطره خوب سریال سلطان و شبان را برای مخاطبان زنده کند، اما حضور بازیگران حرفهای و تصاویر زیبا و هنرمندانه از خانههای قدیمی نوعی از نوستالژی را برای مخاطب به همراه داشت که با موسیقی خوب آرمان موسی پور و صدای وحید تاج و تنظیم علی اکبر قربانی تکمیل شد. آرمان موسی پور در این سریال با استفاده از سازهای موسیقی کلاسیک ایرانی و استفاده از صداهای اصلی سازها به جای صداهای سمپل، به ماندگار شدن موسیقی این سریال بسیار کمک کرد. موسیقی تیتراژ ابتدایی پیش درآمد ماهور است که به خوبی با عنوانبندی کلاسیک این سریال هماهنگ است. در موسیقی متن سریال نیز از سازهای ایرانی به شکل تک نوازی و. . . استفاده شده که به کلیت داستان و باورپذیر شدن فضایی که قصه در آن شکل گرفته کمک کرده است.
اما برای موسیقی انتهایی ظاهرا به خواست خود موسی پور از تصنیف بهار دلکش استفاده شده. این تصنیف در اصل ساخته درویش خان است اما بارها توسط آهنگسازان و خوانندگان مختلف دوباره تنظیم و اجرا شده است. شاید به همین دلیل است که تصنیف بهار دلکش نیز یکی از تصنیفهای خاطرهانگیز است و اغلب مردم آن را میشناسند. برای سریال همه خانواده من از تنظیمی که علی اکبر قربانی برای این تصنیف داشته و وحید تاج آن را اجرا کرده، استفاده شده است. تصنیف بهار دلکش یکی از زیباترین و ماندگارترین تصنیفهای ایرانی است و این تنظیم نیز بسیار زیباست و بهطور قطع میتوان گفت که به دیدنیتر شدن سریال همه خانواده من نیز کمک کرده است.
موسیقی فانتزی برای آب پریا
سریال آب پریا هم یکی دیگر از سریالهای صدا و سیما برای ایام نوروز بود که از شبکه دوم سیما پخش شد. این سریال برای گروه سنی کودک و نوجوان با تاکید بر اسطورههای ایرانی ساخته شدهاست. مجموعه فانتزی آبپریا از نظر ویژگیهای بصری برای مخاطب تلویزیون اتفاقهای جدیدی داشت. بهطور کلی سریالسازی برای کودک و نوجوان چندان در ایران رواج ندارد، این در حالی است که مرضیه برومند این بار برای ساخت سریال خود هم به سراغ گروه سنی کودک و نوجوان رفته و هم فانتزی را انتخاب کرده است. بدون شک ساخت موسیقی برای چنین سریالی بسیار سخت است، اما بهرام دهقانیار بهویژه برای تیتراژ ابتدایی موسیقی مناسبی ساخته است. در این تیتراژ، ابتدا با استفاده از افکت و صداهای سمپل فضایی عجیب و غریب ایجاد شده و سپس با صدای ویولن و سازهای ضربی ادامه پیدا میکند. استفاده از صداهایی که در خیابان شنیده میشود و صدای پرندگان نیز به ارتباط موسیقی با داستان کمک کرده است. اگرسریال آب پریا، یک سریال کودکانه باشد، در کل موسیقی آن را نمیتوان موسیقی یک سریال کودکانه دانست اما اگر فرض بر این باشد که سریال مخاطب نوجوان و جوان را درنظر داشته، شاید بتوان موسیقی را یک موسیقی نوجوانانه دانست. اما درمجموع موسیقی با سریال به خوبی هماهنگ شده و با وجود آنکه اغلب سازها، سمپل و الکترونیک هستند، کل موسیقی چفت و بست خوبی دارد. موسیقی تیتراژ پایانی نیز بهطور کلی یک موسیقی بزرگسال محسوب میشود و براساس شعری از سعدی ساخته شده است. در کل موسیقی آب پریا یک موسیقی شلوغ، فانتزی و پرحجم است و چون در اغلب صحنهها نیز از موسیقی استفاده شده، شاید این سریال را بتوان یکی از معدود سریالهایی دانست که به مقوله موسیقی بسیار توجه داشته و به نوعی موزیکال محسوب میشود.
موسیقی مشخصه یک سریال
سریال محبوب کلاه قرمزی هم برای سومین سال متوالی مخاطبان بسیاری داشت و موسیقی هر سه سری نیز یکی است و کاملا نوروزی، کودکانه و مناسب مجموعه است. از آنجا که این موسیقی هر سال تکرار میشود، میتوان آن را همراه با تیتراژ تکرار شدنی آن، آرم سریال دانست که به مشخصه سریال تبدیل شده است.