برخی کارشناسان معتقدند که شاید الگوی فعلی شیوع آلودگی ویروس HIV،که بیشتر در بین مصرف کنندگان مواد مخدر شیوع دارد، باعث رواج این گونه نگرش های منفی مردم نسبت به افراد آلوده شده است.
با شنیدن اسم ایدز، فورا به یاد فردی گناهکار یا با کاراکتر یک معتاد می افتیم. در حالی که میدانیم همه افراد آلوده به ویروس لزوما معتاد یا حتی بی بند و بار نیستند. نمونه بارز آن، همسران افراد معتاد تزریقی، یا فرزندان این زنان است.
نتایج یک مطالعه نشان داده است دختران شمالشهر بیشتر از دختران جنوب شهر از ایدز میدانند؛ اما آیا این آگاهی بیشتر یعنی آنان کمتر در معرض خطرند؟ آگاهی مهم ترین سلاح برای مبارزه با بیماری هاست، این در مورد همه بیماری ها صدق می کند.
هرچه که خرد جمعی انسانی درباره علت و پیشگیری از بیماری ها میداند، اگر به گوش تک تک مردم نرسد، هیچ اثری در بهبود شرایط زندگی آنها و سطح رفاه و سلامتشان نخواهد داشت. اگر این در مورد هر بیماری ای صدق کند، در مورد بیماری ای که طاعون قرن لقب گرفته، مصداق دوچندان خواهد داشت، بیماریای هنوز بالقوه کشنده و لاعلاج؛ ایدز.
مردم ما چقدر درباره ایدز می دانند؟ جوانان و نوجوانان چقدر؟ در سال های اخیر پژوهش های زیادی برای پاسخ به این سوال ها انجام شده است. چند روز پیش نیز یکی از نمونه های این گونه پژوهش ها منتشر شد.
در این مطالعه، که البته مرکز پشتیبانی کننده آن در خبر اولیه ایسنا نیامده بود، مشخص شده 37درصد از دانش آموزان، می دانند که چه کسانی در معرض خطر بیماری ایدز هستند، 59 درصد آنها از عامل بیماری آگاهی دارند و نیز50 درصدشان می دانند که این بیماری مسری است. آگاهی این دانش آموزان درباره راه های پیشگیری از بیماری 46 درصد و طبیعت و روند آن 48 درصد برآورد شده بود. این مطالعه بر روی 646 دانش آموز دختر در دو دبیرستان تهران انجام شده و مقایسه نتایج این دو مدرسه نشان داده بود که در دبیرستان واقع در شمال تهران، دختران در مورد بیماری ایدز، بیشتر می دانند. این اعداد و ارقام نشانه چیست؟
آیا باید خوشحال شویم که نوجوانان ما درباره ایدز به اندازه کافی می دانند؟ دکتر حمید عمادی، متخصص عفونی و عضو هیات علمی دانشگاه تهران در این باره می گوید: «در سال های اخیر، به ویژه از سال 79 به این سو، آگاهی مردم ما درباره این بیماری رشد بسیار خوبی داشته است. در حال حاضر میتوان گفت آگاهی مردم ما درباره ایدز نسبتا خوب است، اما نکته در این جاست که نباید فکر کنیم این آموزش ها و اطلاع رسانی ها به حد کفایت رسیده و احیانا باید قطع شود.»
به عقیده دکتر عمادی، آگاهی های مردم همیشه و به صورت مداوم نیاز به اصلاح و تقویت دارد. او در همین زمینه به سوال های جدیدی که برای مردم پیش می آید، اشاره می کند: « به عنوان نمونه، کشف اخیر محققان کشورمان درباره داروی تقویت کننده دستگاه ایمنی بدن، که میتواند ورود به مرحله ایدز را تا حدی عقب بیندازد. اگر آموزش و پاسخ به شبهه های مردم به طور مستمر وجود نداشته باشد، آنها فکر میکنند داروی ایدز کشف شد و دیگر نیازی به مراقبت های پیشگیرانه نیست. در حالی که این نگاه کاملا اشتباه است. پس آموزش و اصلاح آگاهی های مردم بسیار اهمیت دارد.»
گام دوم را برداریم
به نظر می رسد حتی اگر در زمینه آگاهی ها مشکلی نداشته باشیم، هنوز تا رسیدن به نقطه مطلوب در آموزش عمومی فاصله زیادی داریم. چرا که «آگاهی» تنها قدم اول در آموزش است. اطلاعاتی که فرد هنوز آن را «باور» نکرده باشد، می توان گفت چندان فایده ای برای او نخواهد داشت. چه فایده ای دارد اگر کسی بداند ویروس HIV از طریق ارتباط های روزمره منتقل نمی شود، اما نتواند فرد آلوده را در کنار خود به عنوان همسایه یا همکار یا... بپذیرد؟ این فرد آگاهی درست و کاملی درباره ویروس و راههای انتقال آن دارد، اما آگاهی هایش را «باور» نکرده و نگرشش هنوز ناقص و غلط است.
نگاهی به برخی مطالعات انجام شده در این باره نشان میدهد ما این قدم مهم را در آموزش ایدز هنوز برنداشتهایم، علیرغم اینکه میدانیم که این «نگرشهای غلط» چه پیامدهای فاجعهباری میتواند داشتهباشد. یک نمونه آن این که فرد HIV مثبتی که از سوی جامعه طرد شده باشد، دیگر درباره دیگران احساس مسؤولیتی نمیکند و همین باعث انتقال ویروس به سایر افراد نیز خواهد شد.
در یک بررسی مروری، از بین9 مطالعهای که آموزشهای عمومی دانشآموزان و دانشجویان را درباره ایدز ارزیابی کرده بود، تنها در 4 مطالعه، همزمان با آگاهی، نگرش افراد هم بررسی شده بود. از بین این 4 مطالعه، تنها در یکی میزان شیوع نگرشهای ضعیف از میزان شیوع آگاهیهای ضعیف کمتر بود.
به عبارت سادهتر، 3 مطالعه نشان میداد، نگرش غلط، بیشتر از آگاهی غلط رواج دارد. همچنین در یک پژوهش که در سال 1379 بین دانشجویان پرستاری بابل انجام شده، مشخص شد که 1/48 درصد آنها نگرش ضعیف داشتند، درحالی که فقط 3/20 درصد آنها آگاهی ناکافی داشتند. در پژوهش دیگری که در همین شهر و همین سال در بین دانشجویان مامایی انجام شد، مشخص شد که میزان نگرش ضعیف و آگاهی ضعیف به ترتیب 5/56 و8/40 بوده است. که این هم نشان می دهد نگرش ضعیف بیش از آگاهی کم، رواج داشته است.
مطالعه دیگر که در سال 1383 بین دانشآموزان و دانشجویان منطقه 17 تهران انجام شد نیز همین نتیجه را، با شدت بیشتری مطرح می کند: میزان آگاهی غلط در این گروه، صفر بوده است، یعنی همه افراد مورد مطالعه، تمام اطلاعات را درباره ایدز می دانستند، در حالی که 31 درصد آنها هنوز پای نگرش های شان لنگ می زند.
از علم تا عمل
علت این نگرش های منفی چیست؟ برخی کارشناسان معتقدند که شاید الگوی فعلی شیوع آلودگی ویروس HIV،که بیشتر در بین مصرف کنندگان مواد مخدر شیوع دارد، باعث رواج این گونه نگرش های منفی مردم نسبت به افراد آلوده شده است. با شنیدن اسم ایدز، فورا به یاد فردی گناهکار یا با کاراکتر یک معتاد می افتیم. در حالی که میدانیم همه افراد آلوده به ویروس لزوما معتاد یا حتی بی بند و بار نیستند. نمونه بارز آن، همسران افراد معتاد تزریقی، یا فرزندان این زنان است.
نکته در اینجاست که نگرش منفی فقط به طرد افراد آلوده به ویروس محدود نمی شود. این که ایدز را مشکل «دیگران» بدانیم هم، یک نگرش غلط است که به اندازه کافی میتواند خطرناک باشد. این که تصور کنیم گرد تبعات این بیماری هیچگاه دامن ما را آلوده نمی کند، یا این که فکر کنیم این بیماری دنیای غرب یا حتی آفریقایی هاست، همه و همه نیاز به آموزش های بیشتر و دقیق تر، آن هم با هدف اصلاح نگرشها و باورها، دارد.
در زمینه رفتارها و آموزش های رفتاری، شاید وضع ناامیدکننده تر باشد. متاسفانه پژوهش هایی در دسترس نبود تا نشان دهد رفتارهای افراد با آگاهی هایشان درزمینه ایدز، چه نسبتی دارد. بررسی ها در کشورهای دیگر نشان می دهد که حتی در آن کشورها هم کم نیستند افرادی که به عنوان مثال می دانند کاندوم در پیشگیری از HIV موثر است، اما در روابط جنسی پرخطرشان از آن استفاده نمی کنند. کارشناسان معتقدند با توجه به شیوع نگران کننده مواد روان گردان جدید و نیز الکل در بین جوانان، احتمال این که آگاهیهای فرد به کار گرفته نشود، بالاست.
شاید زمان آن رسیده باشد که متناسب با شرایط موجود، در روش های آموزشی مان هم تغییراتی بدهیم. آموزش های گروهی، کارگاهی و به صورت دو طرفه، می تواند تاثیری بسیار عمیق تر از سخنرانی های یک طرفه و گاه خسته کننده و تکراری داشته باشد. دکتر عمادی در این باره نیز توصیه میکند: «به آموزش از طریق تریبون های عمومی بسنده نکنیم. برای تغییر نگرش ها، جلسات آموزش چهره به چهره و به صورت شفاف و روشن باید برگزار شود.»