سه‌شنبه ۱۱ اردیبهشت ۱۳۸۶ - ۱۸:۵۵
۰ نفر

مرتضی طلایی:* کلان‌شهر تهران روزهایی را می‌گذراند که آن‌را به تجربه یکصدمین سال اداره شدن به شیوه‌های نوین‌تر و با مسئولیت شخصی به‌عنوان شهردار نزدیک می‌سازد و از دیگر سو این روزها آغازین روزهای فعالیت سومین شورای اسلامی شهر تهران است.

 انتخاب شهردار شاید از اولین وظایفی باشد که پس از شنیدن نام شورا به ذهن متبادر می‌شود و دغدغه‌ای که در بین عموم مردم، نخبگان و مسئولان به جهت سپردن سکان این شهر پرمسأله به کدامین منتخب وجود دارد، این روزها پررنگ‌تر.
آنچه که تجربه و علم ثابت کرده است، جدل بر سر مصادیق گزینه‌ای است که اتلاف وقت و بحث‌های بی‌نتیجه را درپی خواهد آورد اما اگر به سوی دستیابی به چارچوب و مدلی از انتخاب پیش رویم که در آن ملاک‌ها و شرایط بر فردیت گزینه‌ها پیشی بگیرد، آنگاه می‌توان گفت که هم وظیفه نمایندگی به‌نحو بهتری انجام شده است و هم منافع شهر و مردم نیکوتر به دست خواهد آمد و در این راه نگاهی به وضعیت موجود انتخاب اداره‌کننده شهر چه در کشورمان و چه در سایر کشورها ضروری می‌نمایاند تا قدم به قدم به اوصاف ضروری شهردار تهران نزدیک شویم.
از شیوه‌های اولیه انتخاب شهردار، انتخاب مستقیم از سوی دولت‌های مرکزی است که غالبا در نظام‌های فاقد قوه مقننه شهری (شوراها) روی می‌دهد. این مدل را می‌توان مدل «تمرکزگرای» انتخاب مدیران نام نهاد.
اما همانگونه که در سطح کلان تفکیک قوا به‌وجود آمد در شهرها نیز انتخاب مقنن شهری و مجری شهر از یکدیگر تفکیک شده و در اغلب کشورها به شیوه‌ای رایج در اداره شهرها بدل گشته است. این متد نیز به‌نوبه خود مولد روش‌های دیگری گردید. گاه شوراها از میان خود فردی را به مسند شهرداری برمی‌گزینند و این مسئولیت جدا از وظیفه نمایندگی نیست که این شیوه را می‌توان «شیوه متمرکز شورایی» نام گذاشت. در شیوه‌ای دیگر اعضای شورا شهرداری را برمی‌گزینند که او مسئول اداره شهر شده و وظایفش از وظایف شورایی جدا است و در سومین مدل شهردار با رأی مستقیم برگزیده شده و شورا بر کار او نظارت می‌کند. در رویه‌های اداره شورایی، شیوه اول تقریبا منسوخ، شیوه دوم در کشور ما جاری است و شیوه سوم در کشورهایی مانند انگلستان، برخی ایالت‌های آلمان، آمریکا، ژاپن، فرانسه و... اجرا می‌شود.
قطعا اجرای هر مدل اداره شهر بدون توجه به نیازها و اولویت‌های بومی امری هزینه‌بردار است و نمی‌توان یک روش موفق در یک جغرافیای عالم را به عینه در پهنه دیگری تکرار کرد و نیز بررسی نقاط ضعف و قوت هریک از شیوه‌های فوق‌الاشاره مجالی بس طولانی را می‌طلبد اما یکی از فصول مشترک آنها که مراحل مختلف‌گذاری را نیز باعث شده است بحث «مقبولیت شهردار است» و باید مقبولیت را هم از حیث نظری (با مقدمات گفته شده) و هم از حیث عملی (به جهت فعالیت‌ها و افزایش همدلی مردم) نیازی اساسی برای شهردار تهران دانست. آنچنان‌که مقام معظم رهبری در دیدار با شهردار و اعضای شورای شهر دوم نیز ایشان را به انتخاب مسئولینی با مقبولیت و معیارهای مقبول توصیه نمودند. معظم‌له در پیام آغاز به کار شوراها نیز ملاک‌های امانت و دینداری، کفایت و کارآمدی، نجابت و حسن سلوک با مردم را نیز از شروط انتخاب شهردار دانستند که ذیل فرمایشات ایشان به ملاک‌های انتخاب شهردار پایتخت می‌پردازیم.
اداره شهری چون تهران با مسائل پرشمار خود (که یقینا در فرصت دیگری به آنها خواهم پرداخت) علاوه بر مقبولیت مردمی که به‌عنوان کاتالیزوری برای مدیریت عمل خواهد کرد نیازمند اوصاف دیگری نیز هست.
ساحت تخصصی امور و پیچیدگی مأموریت‌ها، داشتن سوابق علمی و تخصصی را ضروری می‌سازد و از سویی موجب آن است که بگوییم مدیر منصوب بر شهر تهران باید از سوابق مدیریتی و اجرایی کلان برخوردار باشد و در ضمن روحیه کار کارشناسی شده و علمی را نیز داشته باشد.
بخش عمده‌ای از مسائلی که حول محور شهرداری به بحث گذاشته می‌شود، موضوع درآمدها و موضوعات مالی آن است که موجب اصلی بخشی از بی‌اعتمادی‌ها به مدیریت شهری می‌گردد لذا از سویی ضروری است که شهردار برنامه‌ای مشخص برای پایدار نمودن درآمدهای شهرداری و ایجاد منابع جدید داشته باشد و هم انضباط مالی و اداری را بیش از پیش حاکم سازد.
اداره امور شهر بدون استفاده از ظرفیت‌های مشارکت معنی‌دار مردم در تمام ابعاد ناممکن است و از سویی تحقق آن نیازمند رویکردی فرهنگی و اجتماعی است. تقویت نهادهای مردمی شهری اعم از NGOها، هیأت‌های مذهبی، شورایاری‌ها و... از نیازهای مدیر شهری تهران است.
توجه به جایگاه شورا و ایجاد سازوکارهای نظارت هرچه مؤثرتر آن نیز پیش‌نیاز اساسی برای شهردار تهران به‌شمار می‌رود که در کنار فراهم ساختن تیم اجرایی قوی، تعامل و هماهنگی در انتخاب مدیران، اصلاحات ساختاری، توجه به بدنه و برنامه‌محوری با روحیه‌ای جهادی، به تحقق آرمان‌هایی مانند معنویت، رفاه، آسایش و امنیت در شهر کمک نموده و سرمایه «اعتماد» را که مقام معظم رهبری آن‌را سرمایه‌ای ارزشمند دانستند افزایش می‌دهد.
نکته آخر این‌که تهران پس از انقلاب، مدیریت 15 شهردار و سرپرست شهرداری را تجربه کرده است که خود نشان از ناپایداری جدی و عمر کوتاه مدیریت است (میانگین کمتر از 2 سال) پس نمی‌توان از نظر دور داشت که ثبات به‌عنوان مقدمه همه برنامه‌هایی که ذکر شد شرطی است که این بار نه قامت شهردار که به تن شهر زیبنده است.

* نماینده شورای سوم اسلامی شهر تهران

کد خبر 20986

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز