شما فکر میکنید مهمترین عامل برای فراهم آوردن محیط کاری مطلوب چیست؟ بیشک و بدون تردید مدیریت صحیح یکی از مهمترین موارد برای بهوجود آمدن محیط کاری مطلوب و توأم با آرامش و صمیمیت است. اما منظور از مدیریت مطلوب یا بازدهی بالا چیست؟ یک مدیر موفق چطور میتواند بیشترین بازدهی را از کارمندان خود داشته باشد. درواقع مدیریت موضوعی است که برای همه بهخصوص صاحبان شرکتها و کارفرمایان جالب است.
گامهای نخست
شما بهعنوان یک مدیر (بدون توجه به اینکه مدیریت چند نفر را برعهده دارید) باید به شایستگی رابطه کاری افراد آگاه باشید. قبل از هر چیز باید بتوانید بهنحوی کارآمد بر دیگران مدیریت داشته باشید و بهخوبی با آنها سازش کنید؛ درواقع برای آنکه مدیر برتری باشید میتوانید همانگونه که دوست پیدا میکنید، کارمند انتخاب کنید و همانقدر با افراد دوستانه برخورد کنید. یکی از رموز موفقیت مدیران داشتن درک و سازش با دیگران است، همراه با صبر، قاطعیت و رعایت عدل و انصاف. اما هر چقدر هم مدیر موفقی باشید باید باز هم در جستوجوی راههای جدید پیشرفت و ترقی بیشتر باشید.
یکی دیگر از مواردی که مدیران باید به آن توجه داشته باشند انتخاب کارمندان خوب است؛ اینکه بدانید افراد با چه خصوصیاتی میتوانند بهترین کارایی را داشته باشند. داشتن تخصص لازم برای بخشهای تخصصی یکی از موارد بسیار مهم است ولی در کنار آن انتخاب افرادی است که در چشمانشان برق اشتیاق به کار، فعالیت و پویایی میدرخشد. یعنی باید کسانی را انتخاب کنید که فقط برای پول کار نمیکنند بلکه بهکار خود علاقهمند هستند و از صمیم قلب کار میکنند و در اداره، شرکت یا محل کار خود بسیار مؤثرند.
خلاقیت در مدیریت هم یکی از موارد بسیار مهم در مدیریت کارآمد است اینکه بتوانید در فتار با همکاران خود پویایی و خلاقیت داشته باشید و هر چند وقت یکبار ابتکاری به خرج دهید تا بتوانید انگیزه بیشتری برای کار کردن به آنها بدهید. دادن اعتماد به نفس به کارکنان هم در بالا بردن کارایی آنها بسیار مؤثر است اینکه به کارمندان خود اعتماد کنید، تواناییهایشان را باور داشته باشید، به آنها امنیت بدهید و بگذارید بتوانند از کار خود لذت ببرند و با شور و اشتیاق بیشتری کار کنند. یکی دیگر از مواردی که یک مدیر خوب میتواند برای بالا بردن راندمان کاری کارمندان خود مدنظر قرار دهد این است که فراموش نکند موفقیت کارمند او موفقیت خود اوست. پس این به نفع خود شماست. کاری کنید تا کارمندانتان بتوانند موفق شوند و آنها را در این راه کمک کنید. اگر واقعا بدانید از کارمندی با حقوق بالا چگونه به نفع شرکت استفاده کنید، دیگر حقوق او بهنظرتان زیاد نمیرسد. در این صورت ممکن است کارمندی با حقوق پایینتر که دائم مرتکب اشتباه میشود زیان بیشتری به شما برساند.
بهنظر شما در چه صورت کارمندتان موفق است؟ یکی از موارد موفقیت رسیدن به چیزی است بیش از آنچه انتظار میرفته. بنابراین به او کمک کنید به این مرحله برسد. به او شهامت بدهید و اینقدر به این کار ادامه دهید تا موفق شود. صبورانه به مشکلاتش گوش دهید. مشکلات و مسائل را با یکدیگر تجزیه و تحلیل کنید و سپس تصمیم نهایی را بگیرید. یک مدیر موفق همیشه موفقیتهای خود را در گرو موفقیت تکتک کارمندهایش میداند و مسئولیت شکست آنها را هم برعهده میگیرد.
به کارمندانتان اجازه بدهید گاهی هم اشتباه کنند و با احترام آنها را ببخشید. اطمینان داشته باشید اگر محترمانه با آنها برخورد کنید، دیگران اشتباهشان را تکرار نمیکنند. قبول کنید همه ما ضعفهایی داریم و ممکن است گاهی اشتباه کنیم البته هرگز اجازه ندهید کارمندی فریبتان بدهد و با عذر و بهانههای بیجا از مهربانی و احترام شما سوءاستفاده کند. درواقع با شناخت بیشتر تکتک کارمندان خود متوجه میشوید هدف هر کس از انجام بعضی اشتباهات و تکرار بعضی خطاها چیست!
اما یک نکته مهم را هم فراموش نکنید. برای شناخت هر کدام از کارمندانتان، خودتان رفتار آنها را مدنظر قرار دهید و به این نتیجه برسید. هیچگاه کارمندانتان را از دید افراد دیگر ارزیابی نکنید زیرا شاید آن افراد با یکدیگر دوست یا دشمن باشند و این دوستی و دشمنی مانع از تصمیمگیری درست شما درباره آنها خواهد شد.
ارتباط مناسب
بهترین کاری که شما به عنوان یک مدیر میتوانید به وسیله آن بازدهی بهتری از کارمندان خود بگیرید این است که با رعایت احترام متقابل بتوانید ارتباط خوبی با آنها برقرار کنید.متأسفانه بیشتر مدیران از تعیین موقعیت درست کارمندان خود ناتوان هستند. بنابراین ابتدا باید از خود سؤال کنید به کسانی که اینجا کار میکنند چه نیازی دارم، از آنها چه میخواهم و چه چیزهایی را نمیتوانم تحمل کنم؛ یعنی بهنوعی چه چیزهایی به راندمان کار شرکت ضرر میزند؟ بنابراین هنگام استخدام کارمندان خود از آنها در مورد تواناییها، قابلیتها و درخواستهایشان سؤال کنید و ببینید هرکس در چه قسمت میتواند کاراتر باشد. ببینید چه چیزهایی در مورد نیازها، خواستهها و علایق کارمندانتان مناسب است.
قدردانی؛ این لغت گاهی میتواند معجزه کند بهگونهای که حتی فکرش را هم نمیکنید. کافی است امتحان کنید! گاهی با کلامی محبتآمیز، تشکر و نگاهی گرم میتوانید توان کارمندان خود را بسیار بالا ببرید. قدردانی یعنی توجه و ارزش قائل شدن برای کار دیگران. وقتی افراد را تشویق میکنید به آنها توان و انگیزه میدهید انرژی بیشتری بگذارند و کمتر احساس خستگی کنند. بدینگونه آنها احساس میکنند دیده میشوند. در غیراین صورت خود را مانند ماشینی تصور میکنند که از آنها انتظار میرود با دکمه روشن و خاموش شروع بهکار کنند؛ بدون اینکه حتی توجهی به آنها شود!
آیا شما بهعنوان یک رئیس به کارمند خود حق نمیدهید که وقتی احساس میکند مانند یک ماشین با او رفتار میشود، هیچ آیندهای برای رسیدن به نتیجه بهتر و تلاش بیشتر نداشته باشد؟ اما وقتی شما به هر نوعی (دادن پاداش، تشویق، کلام مهرآمیز، تشکر و. . .) با کارمندان خود ارتباط خوبی برقرار میکنید، به آنها یادآوری میکنید که متوجه چگونگی انجام کارشان هستید و در واقع کسی هست که برای آنها و کارشان ارزش قائل است. هنگامی که شما اینگونه رفتار میکنید، کارمندان شما احساس خواهند کرد درک میشوند و مورد احترام قرار میگیرند. بدینترتیب، اعتمادبهنفسشان تقویت میشود و میتوانند علاوه بر اینکه سعی میکنند خلاقیت بیشتری از خود نشان دهند، تمام توان خود را نیز بهکار گیرند.
کارمندان شما افراد مهمی هستند
هرگز فراموش نکنید که هر انسانی توانایی انجام کار مهمی را دارد و یک مدیر باید نسبت به این موضوع کاملا آماده باشد. درواقع افراد همانکاری را انجام میدهند که شما از آنها انتظار دارید. اگر از آنها توقع داشته باشید کاری را به خوبی انجام دهند، آن کار را به خوبی انجام میدهند اما برعکس اگر پیوسته نگران اشتباه کردنشان باشید و نسبت به آنها اعتماد و اطمینان نداشته باشید بازدهی ضعیفی هم خواهند داشت. در این صورت آنها احتمالا با اجبار کار خواهند کرد.اما چگونه میتوانید به کارمندانتان احساس مهمبودن بدهید؟ ابتدا با گوشکردن به حرفهایشان! بگذارید آنها بدانند که افکار و عقایدشان برای شما محترم است و اجازه دهید تا عقاید خود را بیان کنند.
به آنها مسئولیت بدهید؛ معمولا هنگامی که به افراد مسئولیتی واگذار میشود احساس مهمبودن میکنند اما مسئولیت بدون اختیار عمل به عزت نفس آنها لطمه میزند. پس هنگامی که مسئولیتی به کارمندان خود میدهید به آنها آزادی عمل بدهید و شرایط و امکانات مناسب را هم برای آنها فراهم کنید.
در واقع کلید موفقیت شما این است که بتوانید محیط کاری را بهوجود آورید که افراد با شور و شوق و اشتیاق کار کنند. وقتی آنها در چنین محیطی قرار بگیرند کمتر احساس خستگی میکنند، تلاششان بیشتر میشود و در حقیقت بازدهی بیشتری هم بهدست میآورند. بدینترتیب شما مانند اعضای یک خانواده هستید که هر کدام موفقیت خود را در گروی موفقیت دیگری میداند. اما شما بهعنوان یک مدیر باید از مشکلات کارمندانتان آگاه باشید و آنها را در حل کردن مشکلاتشان کمک کنید. هر چقدر کارمندان شما کمتر مشکل داشته باشند، بهتر کار میکنند و بازدهی بیشتری هم خواهند داشت. اما فراموش نکنید همه افراد با هم مساوی نیستند. بعضیها نمیخواهند با بقیه پیش بروند و دائم میخواهند با جلب نظر دیگران نسبت بهخود، باعث تضعیف بقیه شوند. شما بهعنوان یک مدیر هرگز نباید به بعضی کارمندان اجازه دهید مانع موفقیت کارگروهی شوند. به هیچکس اجازه ندهید با کمکاری و درست انجام ندادن کارهایش، بازده کل گروه را پایین بیاورد. البته توقع نداشته باشید همه خوب کار کنند و هیچگاه هم تنشی بهوجود نیاید.همه ما گاهی شاهد تنشهایی در محیط کار هستیم زیرا هرکس مشکلاتی دارد که فشار این مشکلات اغلب منجر به ایجاد تنش میشود. شاید شما توانایی مقابله با همه تنشهای موجود را نداشته باشید اما میتوانید آنها را تعدیل کنید، ناامید نشوید، سخت نگیرید و بدانید که بالاخره دیر یا زود به راهحل مناسبی خواهید رسید.
ترجمه: یکتا فراهانی
jobbankusa. com
. actionforhappiness. org