این همان آدرسی بود که عید امسال یک نیمروز تمام شما وخانوادهی محترم را در آن شهر سرگردان کرد؛ یک آدرس غلط!
1. آنها مهمانند. یا مهمان محلهی ما یا مهمان شهرمان و آدرس را هم نمیدانند. فضاها برایشان غریبه است و هرجا ما بگوییم میروند، درست یا غلط.
تهران هم یک ابرشهر است و خیلی وقتها شهروندانی که برای کاری به محلههای دورتر میروند در آن محلهها گم میشوند.
حالا اگر یک غریبه وارد محله و شهر شما شود و آدرس بپرسد چهطور به او آدرس میدهید؟ انگشت اشارهتان را بهکدام سو میگردانید؟ به راه درست یا غلط؟
2. بعضیها نمیخواهند آدرس غلط بدهند اما درست آدرس نمیدهند. جوری نشانی میدهند که انگار تو بچهی همان محل هستی. آنها زیادی احساس صمیمیت میکنند.
بعضیها نمیتوانند بگویند بلد نیستم. همین طور یک چیزی به ذهنشان میرسد و همان را میگویند. اینها «نه گفتن» نمیدانند و در نهایت نه فقط برای آدرس دادن که برای همهی زندگی نیاز به تمرین«نهگفتن» دارند.
بعضیها هم بلدند اما حوصله ندارند. خب حوصله ندارند، زور که نیست.
بعضیها همان لحظه نمیتوانند آدرس را بشناسند، به وقت کمی نیاز دارند. شما هم که وقت ندارید یا اینجا در اتوبان یا پشت چراغ سبز نمیشود حتی لحظهای مکث کرد، برای همین بود که سرتان را از ماشین بیرون آوردید و فریاد زدید: «اولین چهارراه دست چپ.»
و بالأخره بعضیها مردمآزارند! این مردمآزاریها گاه از یک شیطنت ناشیانه شکل میگیرد. در این حالت فقط کافی است یکبار برای خود آدم اتفاق بیفتد یا آدم یکبار خودش را جای آنهایی بگذارد که آدرس میپرسند، آنوقت این کار دیگر تکرار نمیشود و به اصطلاح درس عبرت میشود. اما اگر آن آدم، لجباز باشد و بخواهد تلافی کند، دیگر تبدیل به مردمآزاری میشود و اگر مردمآزاری عادت شود...
3.حالا که آدرس اشتباهی دادن یکجور مردمآزاری محسوب میشود پس خوب است مردمآزارها را بشناسیم.
در واقع مردمآزارها دو دستهاند: اول مردم آزارهایی که فکر میکنند با اذیت کردن دیگران حق مسلمشان را وصول میکنند و دوم آدمهایی که برای خنده و تفریح، دیگران را اذیت میکنند: مزاحمهای تلفنی یا کسانی که دیگران را توی کوچه و مدرسه و خیابان مسخره میکنند و همینها که آدرس اشتباه میدهند از این دستهاند.
سعید سلطانی روانشناس و مشاور میگوید:« تحقیقات نشان دادهاند که جنبههای روانی، عقدههای درونی و کمبودهای شخصی و عدم تربیت و رشد نامناسب و تجربیات تلخ دوران کودکی میتوانند مهمترین عوامل مستعد کنندهی مردم آزاری باشند.»
به گفتهی او مردمآزارها افرادی هستند که به لحاظ روانی طغیان میکنند، زیادهخواه و در بسیاری موارد خودپسند هستند و با مردمآزاری سعی دارند کمبودهای شخصی خود را جبران کنند.
تمامی مردمآزارها ویژگیهای روانشناسی مشترکی دارند و تنها شیوههای آنها متفاوت است و هرکس با توجه به امکاناتش اقدام به مردمآزاری میکند. فردی که با تکیه بر زور بازو مردمآزاری میکند تفاوتی با آن که آدرس اشتباه میدهد ندارد.
بعضی از مردمآزارها فکر میکنند بقیهی مردم حقشان را خوردهاند و آنها باید در شرایطی بهتر از این قرار میگرفتند. آنها در واقع خودشان را ریز میبینند. این دسته مردمآزارها زمانی که خود را با دیگران مقایسه میکنند و کمبودهای خود را از قبیل کمبودهای مالی، عاطفی، ظاهری و ...حس میکنند با آزار رساندن به دیگران سعی دارند این عقدهها را جبران کنند و در بعضی موارد اگر نتوانند دیگران را آزار دهند به آزار حیوانات و اشیا یا خودآزاری میپردازند.