اولی: ئه؟ چرا؟ پس چرا بوقش رو نگه داشتی؟
دومی: برای سلام و علیک!
فروزان خامفروش از سنندج
فانوس دریایی
اولی: چرا ناراحتی؟
دومی: آخه شغلم رو از دست دادم.
اولی: ئه! چرا؟
دومی: آخه من نگهبان فانوس دریایی بودم و شبها وقتی میرفتم بخوابم، چراغ رو خاموش میکردم!
بیژن غفاریساروی از ساری
ایست قلبی
اولی: اگه یه وقت قلبمون وایسه، باید چی کار کنیم؟
دومی: باید براش صندلی بذاریم تا بشینه!
رؤیا کاظمی از سنندج