پرویز کاظمی اولین وزیر رفاه و تأمین اجتماعی دولت محمود احمدینژاد است که البته سالها فعالیت در حوزه صنعت را تجربه کرده و اکنون نیز در رأس هیأت مدیره یکی از بانکهای خصوصی قرار دارد. او با رأی قاطع مجلس هفتمیها به دولت نهم راه یافت و با آنکه احمدینژاد در جلسه رأی اعتماد وی گفته بود «خدا کاظمی را به من معرفی کرده است»، اما نخستین وزیری بود که در مهر ماه 1385، از قطار کابینه پیاده شد.
نیمههای سال 1391 خبری مبنی بر نامهنگاری 15 عضو سابق دولت نهم با رهبر معظم انقلاب منتشر شد که نام کاظمی در فهرست امضاءکنندگان آن قرار داشت؛ نامهای که محتوای آن هرگز فاش نشد اما نویسندگان آن گفتند که بر اساس «یک دغدغه» و برای «ارائه راهکار برونرفت از وضع موجود» اقدام به چنین کاری کردند.
در روزهای اخیر بار دیگر نام پرویز کاظمی در رسانهها مطرح شد؛ این بار تحت عنوان نامزد احتمالی انتخابات ریاست جمهوری یازدهم که قصد دارد به دعوت جمعی از فعالان سیاسی - اقتصادی وارد این عرصه شود. کاظمی در گفتوگویی به این خبر واکنش نشان داد و درباره شرایطی که وی را ترغیب به حضور در عرصه انتخابات میکند و البته برنامههای مورد نظرش برای اداره مطلوب کشور، سخن گفت که مشروح آن به نقل از فارس در پی میآید:
- اظهارنظر درباره استیضاح شیخالاسلامی وزیر کار و امور اجتماعی: اوج این موضوع را بنده در استیضاح وزیر کار دیدم که در آنجا همه خراب شدند. در جامعه بینید مردم نظرشان درباره این موضوع چه بوده؟ ما هزینه معنوی که پرداخت میکنیم، به مراتب بالاتر از اینست.
- برگزاری جشن استادیوم آزادی : در برگزاری جشن استادیوم آزادی دیدیم که در کنار حیف و میل بیتالمال و صرف هزینه، از نظر معنوی نیز با یک اصرار بیهوده، حرف مراجع و علما و بسیاری از مسئولان دلسوز بر زمین ماند و روز 29 فروردین که روز ارتش است، تحتالشعاع آن قرار گرفت و وقتی اخبار آن در رسانههای غربی منعکس شد، دنیا به ما خندید.
- انتقاد از سادهانگاری در امور مدیریتی: چیزی که در کشور کمتر به آن اهمیت داده میشود، بحث مدیریت است. مدیریت فقط در ظاهر و تیپ نیست، تفکر مدیریت و بکارگیری نیروهای مناسب و استفاده از موقعیتها و برنامهریزی و آیندهنگری است. در همین بحث استفاده از نیروها، ما در کشور چقدر نوسان داشتیم؟ ما چیزی تحت عنوان «مشاورین جوان» درست کردیم و افراد فاقد تجربه را در مهمترین مراکز در جایگاه راهنما و مشاور نشاندیم و منشاء مشکلات فراوان شدیم؛ در حالی که این افراد باید ابتدا آموزش ببیند و مراحل مختلف را طی کنند.
- اظهارنظر درباره بکار بردن اصطلاح «مقطع حساس کنونی» : چرا بعد از 34 سال انقلاب و تأسیس و تثبیت نظام، هنوز هم مدام میگوییم «در مقطع حساس کنونی»؟ این مقطع حساس کنونی چه زمانی پایان مییابد؟ تعبیر من این است که وقتی فردی تب دارد، ناشی از دو عامل است؛ یا تب او محصول سرماخوردگی است که با قرص درمان میشود یا تب عفونی است که احتیاج به مراقبتهای بیشتری دارد. ما اگر همیشه بگوییم در مقطع حساس کنونی، یعنی این تب عفونی است که این به دلیل بحثهای مدیریتی ماست.
- جایگاه رئیس جمهور در چند سال اخیر : باور من این است که در چند سال اخیر جایگاه رئیس جمهور کاملاً تضعیف شده است؛ جایگاه وزرا کاملاً تضعیف شده است. کسی که از خودش اختیار ندارد و نمیتواند اظهارنظر کند یا از آن سو تحمل نقد شدن ندارد، نمیتواند وزارتخانه متبوعش را مدیریت کند. ما باید در کشور به سمتی برویم که فضای نقد شدن فراهم شود.
- انتقاد به اظهارات خاتمی و احمدینژاد درباره «نگذاشتند یا نمیگذارند کار کنیم» : آقای خاتمی اواخر دولتش گفت که من یک تدارکاتچی بودم و نگذاشتند کار کنم! آقای احمدینژاد هم الآن مرتب میگوید نگذاشتند یا نمیگذارند کار کنیم! من اصلاً این حرف را قبول ندارم. مدیر مسلمان در بنبست گیر نمیکند. ما 8 سال جنگ تحمیلی را با حداقل امکانات پشت سر گذاشتیم و توفیقات بالایی به دست آوردیم. چرا امروز از تجربیات ارزشمند آن دوران و از آن از خودگذشتگیها استفاده نمیکنیم؟
- آقای احمدینژاد از اختیارات خودش به طور کامل استفاده کرده اما نه در جهت درست آن بلکه در جهت غلطش! یعنی همه کار کرد منتها خروجیاش چیزی است که امروز همه میبینیم. در تعاملات با بیرون و داخل اختلال ایجاد شده، سوء مدیریتها فراوان است، شاهد تصمیمگیریهایی هستیم که ثبات ندارد و در بازار نوسانات بسیار به وجود آمده و همه گیج شدهاند و سرمایهگذار نمیداند باید چه کند؟ اینها باعث میشود منابع کشوری که این همه برای آن زحمت کشیده شده، از بین برود.
- اولین امر مهم در کشور: اولین چیزی که فکر میکنم در کشور مهم است، بحث ایجاد آرامش و پرهیز از تنشزایی است. آرامش در اقتصاد، آرامش در زندگی اما الآن ما در جامعه التهاب داریم نسبت به انتخابات؛ یعنی علیرغم ادعای پایبندی به ارزشهای انقلاب، آن را مخدوش میکنیم و به چهره همدیگر چنگ میزنیم. توجه نداریم که جامعه به رفتار نگاه میکند و کارهای ما برای جامعه بدآموزی دارد. از طرف دیگر عدم ثبات در تصمیمگیریها، بسیار لطمه میزند و سرمایهگذار وقتی ثبات را نمیبیند و بازار کسب و کار را تثبیت شده نمییابد، میگوید اصلاً سرمایهگذاری نمیکند. سرمایهگذاری نکردن به معنی رکود و عدم ایجاد اشتغال است که بحثی مهم و اساسی است. این آرامش هم در داخل و هم در عرصه بینالملل با حفظ تعامل در عین حفظ ارزشها و بیان حرفهای اصولی و منطقی به دست میآید.
- واکنش به پرسشی درباره کاندیداتوری پرویز کاظمی: شرایط به گونهای است که باید به کشور کمک کرد. حماسه سیاسی باید اتفاق بیفتد؛ این حماسه سیاسی چگونه اتفاق میافتد؟ وقتی که سلایق مختلف در عرصه حضور داشته باشند و درد مردم و مسائلی که لمس کردهاند، گفته شود. یعنی مواردی عنوان نشود که واقعی نیستند؛ مثل اینکه بگوییم در کشور مشکل تورم و گرانی و بیکاری یا معضل مسکن وجود ندارد. ما باید اول دادههای خود را درست کنیم و بر اساس آنها تصمیم بگیریم. کشور ما در این زمینه فوقالعاده دچار بی برنامگی است. اگر خدا خواست و بنده وارد عرصه شدم، میخواهم اینها را درست کنم و این تفکر جاری شود. این را در خودم میبینیم که کشور را بتوانم اصلاح کنم گرچه کار آسانی نیست و امور را در مسیر خودش قرار دادن و استفاده مطلوب از نیروی انسانی و امکانات بسیار کار سختی است و ما اگر تنگنظری نکنیم، میتوانیم از نیروهای زیادی بهره ببریم.
- زمان اعلام کاندیداتوری پرویز کاظمی: وقتی که فضا را مناسب ببینم که به هر حال ما هم میتوانیم موثر باشیم ... ؛ امیدوارم به سمتی برود که امثال ما بتوانیم در عرصه خدمت حضور داشته باشیم و خودمان را فدایی اسلام و کشور کنیم و فکر میکنم هر کسی از عهده کاری برمیآید، علیرغم همه مشکلاتی که وجود دارد، نباید از انجام مسئولیت و خدمت به ملت و کشورش شانه خالی کند.
- گفتمان غالب در انتخابات یازدهم ریاست جمهوری: برداشت من این است که مردم به دنبال واقعیتها هستند و این سلب اعتمادی که به دلیل برخی حرفها و وعدههای تحقق نیافته به وجود آمده، باید برطرف شود. ما باید با بیان واقعیّات، در مردم اعتماد ایجاد کنیم و این در همه عرصهها و مهمتر از همه در خلق حماسه سیاسی و اقتصادی که مقام معظم رهبری بر آن تأکید دارند، خیلی موثر است.
- ارائه پیشنهاد شش ساله شدن دوره ریاست جمهوری: ما برای انتخابات ریاست جمهوری خیلی هزینه میدهیم؛ هم از نظر مادی و هم از نظر معنوی. یعنی قاعده کار این است که عملاً سال 92 برای دولت جدید هیچ فرصتی برای کار نیست چون میخواهد کابینه را تشکیل دهد و افراد باید بر امور مسلط شوند و لذا سال اول عملاً کاری انجام نمیشود. سال آخر یعنی سال چهارم هم دولتمردان به دنبال این هستند که مدیریت خود را تداوم بخشند و لذا عملاً سال مفید برای ریاست جمهوری میشود دو سال در هر دوره و دولت برای ماندن خیلی انرژی و زمان هدر میدهد. پیشنهاد مشخص بنده این است که برای جلوگیری از این همه هزینه، زمان ریاست جمهوری را به 6 سال افزایش دهیم و رئیس جمهور را برای یک دوره انتخاب کنیم. اینطوری دولتی که سرکار آمد، دیگر خیالش راحت است و نیازی نیست که برای بقا و تداوم قدرت تلاش کند.
- نقطه قوت و ضعف دولت احمدینژاد: نقطه قوت این دولت فقط خوب حرف زدن و نقطه ضعف آن هم عمل نکردن به حرفها و وعدهها و شعارهاست. اصرار و پیگیری مناسب کارها در مسیری که باید، قرار نگرفت. به نظر من خوب رفتن و پیگیری کردن کارها خوب است ولی انسان اگر هدفگیری درستی نداشته باشد، دویدن صرف او را به هدفش نمی رساند. یکی از مشکلات در این زمینه هم عدم تعامل سازنده با سایر قوا و مراجع حاکمیتی و فکری است.
- ویژگیهای اعضای کارآمد برای کابینه کارآمد: مبنای کار مدیریتی من چند مؤلفه مهم است؛ پایبندی به نظام و قانون اساسی و ولایت، سلامت نفس و اخلاق، تخصص و مهارت و دلسوزی. کسی که این خصوصیات را داشته باشد، میتوان با او همکاری کرد.
- توان رسانه ملی در تأثیرگذاری بر فضای انتخابات: در این دوره انتخابات ریاست جمهوری بیش از گذشته، طرح قابلیتها و توانمندیها و همچنین اظهارنظرهای نامزدها در رسانه ملی اثرگذار و سرنوشتساز است. باید در مناظرهها از ادبیات فاخر سیاسی استفاده کرد چون متأسفانه برخی الفاظ ما در ادوار گذشته تحقیر شدند؛ مدیریت، صداقت، عدالت، مهرورزی و ایثار. شاید اگر امروز کسی خیلی تکیه شعاری به مفاهیم تحقیر شده داشته باشد، خیلی جایگاهی در بین مردم نداشته باشد. رسانه ملی با این روندی که وجود دارد، میتواند نقش اصلی را ایفا کند که کاندیداها نظراتشان را صادقانه عرضه کنند و مردم بهترینها را بپذیرند.
- ویژگیهای رئیس جمهور کارآمد: باید توان مدیریت داشته باشد، تنگنظر نباشد، با نیروهای مختلف بتواند کار کند، از ابزارهای علمی استفاده کند و بالاخره اینکه دنبال هیاهو و حاشیه هم نباشد.