وی به مدت یک سال از تاریخ می 2005 تا می 2006 نیز در سمت معاون نخستوزیر عراق انجام وظیفه کرد. کنگره ملی عراق ( INC ) که چلبی ریاست آن را برعهده دارد در سال 1992 با هدف تلاش برای سرنگونی حکومت صدام تشکیل شد و به اعتراف محافل سیاسی همین تشکیلات تأثیر بسزایی در ترغیب نومحافظهکاران کاخ سفید برای حمله به عراق در سال 2003 داشت.
چلبی هر چند اطلاق عنوان «جرج واشنگتن عراق» به خود را چندان نمیپسندد، اما تأکید میکند که تلاشهای بسیاری را برای آزادسازی عراق از حکومت استبدادی صدام انجام داده است.
- آقای دکتر! برخی صاحبنظران معتقدند هدف آمریکا از انتقال اجلاس به شرم الشیخ آن بود که با بینالمللی کردن ابعاد قضیه امنیت عراق، فشارهای وارد بر خود را کاهش دهد، آیا به نظر شما این برداشت درست است؟
مسئله امنیت در عراق همین الان هم یک مسئله بینالمللی است. براساس قطعنامه 1546 شورای امنیت یک نیروی بینالمللی با موافقت دولت عراق در این کشور فعال است. ایالات متحده فرماندهی این نیرو را به عهده دارد و بخش اعظم این نیروها نیز از جانب ایالات متحده تأمین میشود اما این ترتیبات باعث ایجاد امنیت در عراق نشده است.
در حالی که الان فشار بر آمریکا در حال افزایش است تا هر چه سریعتر از عراق خارج شود، واشنگتن در صدد است تا توان این نیروی بینالمللی را افزایش دهد.
آمریکا خیلی روشن اعلام کرد که مایل است ایران در اجلاس شرمالشیخ حضور یابد و این نشان میدهد که تا آنجایی که مسئله به امنیت عراق برمیگردد، آمریکا نقش و اهمیت ایران را به رسمیت میشناسد و این در حالی است که تنشهایی بین ایران و ایالات متحده وجود دارد.
- اشاره کردید به ناکامی آمریکا در عراق و زمانبندیهای انجام شده برای خروج ایالات متحده از عراق که دموکراتهای کنگره آمریکا هم بر این موضوع پافشاری میکنند. فکر میکنید این خروج تا چند وقت دیگر صورت خواهد پذیرفت؟
قطعنامه کنگره آمریکا که تأمین بودجه نیروهای آمریکایی را به تعیین تاریخ معین برای خروج این نیروها از عراق منوط کرده با مخالفت جورج بوش مواجه است ولی به رغم این مخالفتها، کاملاً روشن است که تقاضای زیادی برای این خروج در یک تاریخ معین وجود دارد.
عراقیها باید بپذیرند تاریخ خروج آمریکا را منافع آمریکاییها تعیین میکند نه درخواست آنها و این عاملی مهم در تصمیمگیری آمریکاییهاست.بنابراین به نفع عراقیهاست که با هم کنار بیایند و آماده روزی شوند که آمریکا نیروهایش را در عراق کاهش دهد و نهایتاً خارج شود.
باید در عراق رهبری سیاسیای وجود داشته باشد که بتواند چنین فرآیندی را امکان پذیر کند.
- یعنی شما فکر میکنید رهبری سیاسی فعلی عراق در حال حاضر توان مدیریت اوضاع امنیتی و اقتصادی عراق را ندارد؟
برای این که آینده عراق بهتر باشد، رهبری فعلی عراق باید تلاش بیشتری را برای غلبه بر مشکلات این کشور انجام دهد.
- زمانی که شما، معاون نخستوزیر در دولت موقت عراق بودید، این طور شنیده شد که اتهاماتی بر ضد شما پیرامون ارتباط نزدیک جنابعالی با ایران مطرح شده است،آیا چنین اتهاماتی مطرح بود و در چه حدی بوده است؟
اتهامات در مورد آن قضیه و موضوع برملا شدن کد ارتباطی کذب و مسخره بود. این اتهامات از جانب برخی عناصر در دولت آمریکا به من وارد شد که از نقش من در مقابله با اقدامات سرکوبگرانهای که بر ضد مقتدی صدر و پیروانش انجام میشد، نگران بودند و نیز نارضایتی من از اداره بودجه عراق توسط نیروهای ائتلاف که اختیار آن به وسیله سازمان ملل به آنها داده شده بود، مزید بر علت بود.
یعنی شما نسبت به این مسئله ابراز نگرانی کرده بودید؟
اگر شما به خاطرات پل برمر مراجعه کنید، میبینید که وی در چند جا با تلخی از من انتقاد کرده است. روابط من با ایران خیلی روشن و دیرینه است. 15 سال است که من با ایران روابط سیاسی دارم و در حال رفت و آمد هستم.
من همیشه این را گفتهام که کمک ایران به مردم عراق برای رهایی از ظلم صدام مهم بوده است. قسمت عمدهای از نیروهای مخالف صدام، زمانی که جایی برای رفتن نداشتند به ایران آمدند و این نکتهای است که من دائماً بر آن تأکید میکنم.
پس از آزادسازی عراق، ایران کشوری بود که نظم جدید را به رسمیت شناخت و در میان همسایگان عراق، ایران کشوری بود که بیشترین کمک را به عراق کرد. این کمکها با وجود آن بود که حضور دهها هزار نیروی آمریکایی در عراق، نگرانیهای امنیتی را برای ایران ایجاد کرده بود.
- با توجه به روابط دوستانه جنابعالی با ایران، آیا این گمانهزنی مبنی بر این که شما بین ایران و آمریکا ممکن است به عنوان میانجی عمل کنید، صحت دارد و آیا شما تمایلی به ایفای این نقش دارید یا خیر؟
من یک سال و نیم پس از اتهاماتی که به من وارد شد در نوامبر 2005 به آمریکا رفتم و به عنوان معاون نخستوزیر و وزیر نفت عراق با معاون رئیس جمهور، وزیر دفاع ، وزیر خزانهداری، وزیر کشاورزی، وزیر خارجه و مشاور امنیت ملی در جریان یک سفر رسمی دیدار کردم.
در هر دیداری که راجع به عراق برگزار میشد، موضوع ایران هم مطرح میشود. عقیده شخصی من این است که عراق نباید نبردگاه ایران و آمریکا در ارتباط با موضوعاتی باشد که هیچ ربطی به عراق ندارد، البته من حامل هیچ پیامی از جانب دو طرف برای دیگری نیستم.
شما از جانب نومحافظهکاران آمریکایی در رسانهها با عنوان «جورج واشنگتن عراق» مورد خطاب قرار گرفتهاید. میخواستیم علت این امر را از زبان خود شما بشنویم.
فکر نمیکنم این مقایسه درستی باشد، چرا که نقش من مبارزه با یک حکومت فاشیست، دیکتاتور و سرکوبگر در عراق بوده، نه مبارزه با یک نیروی خارجی در عراق.
من تلاش زیادی برای اهدافم انجام دادم، از جمله اینکه در مسیر برچیدن دستگاه سرکوب حزب بعث فعالیتهای زیادی از جانب من صورت گرفت و دومین فعالیت من، نقش داشتن در فرآیند تدوین قانون اساسی عراق بود.
معتقدم اینها پیروزیهای بزرگی برای ملت عراق هستند و اکنون ما باید این پیروزیها را از طریق حمایت از دولت مشروع و دموکراتیک عراق تحکیم کنیم.
- با توجه به مشکلاتی که اخیراً در عراق برای نیروهای دیپلماتیک ایران پیش آمده و دبیر دوم ربوده شده سفارت ما در عراق هم از ربودهشدن توسط سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا(سیا) خبر داد، همچنین تقریباً 4 ماه پیش نیروهای آمریکایی به کنسولگری ایران در اربیل حمله کردند و 5 نفر از کارکنان کنسولگری را ربودند.
از طرفی یکسری اتهامات از جانب نیروهای آمریکایی مطرح میشود مبنی بر دخالت ایران در امور عراق.
با در نظر گرفتن چنین شرایطی ابتدا نظر شما راجع به طرح ادعاهای آمریکا مبنی بر دخالت ایران در عراق و حتی انفجارهای روزمره این کشور و علت طرح این ادعاها از جانب آمریکا چیست؟
من هرگونه اعمال فشار و حمله به نیروهای دیپلماتیک شناخته شده ایران در عراق را محکوم میکنم. معتقدم برای عراق به عنوان یک کشور مستقل مناسب باشد که چنین اقداماتی را تحمل کند. طبیعی است که ایران همسایه عراق است و در این کشور نفوذ دارد، به علاوه بیشتر رهبران عراق با ایران روابط تنگاتنگ و دوستانه و دیرینه دارند.
موضوع ربوده شدن آقای شرفی توسط دولت عراق در حال بررسی است و چند نفر هم در ارتباط با این موضوع توسط دولت عراق دستگیر شدهاند. علائمی وجود دارد که اتهامات وارد شده به ایراد اتهام به افرادی درمناصب بالاتر خواهد انجامید.
البته باید به یاد داشته باشید کسانی که پیش از این در سفارت ایران دستگیر شده بودند پس از 2 روز آزاد شدند. 2 نفر دیگر هم از مقامات ایرانی بودند که با پاسپورت دیپلماتیک وارد عراق شده بودند و البته دستگیری آنها توسط نیروهای آمریکایی 10 روز طول کشید.
5 نفری که در اربیل دستگیر شدند به طور رسمی دیپلمات نبودند. هر چند که آنها در دفتر ارتباط دیپلماتیک ایران که 10 سال در اربیل فعالیت داشته، ربوده شده بودند.
- در اینجا ابتدا بحث حمله به کنسولگری مطرح است...
دفتر ایران در اربیل را به عنوان دفتر دیپلماتیک رسمی نمیشناسند، ولی اینها دلیل نمیشود که این افراد را در بازداشت نگهدارند.
- آقای زیباری گفته بودند که دفتر ایران در اربیل مراحل اداری پایانی را برای شناخته شدن به عنوان دفتر رسمی دیپلماتیک طی میکرده که مورد حمله نیروهای آمریکایی قرار گرفته است.
من با حرف آقای زیباری موافقم، ولی آمریکاییها این بهانه را دارند که دفتر اربیل به طور رسمی به عنوان دفتر دیپلماتیک شناخته نشده بود، هر چند اینها دلیل نمیشود که کارمندان دفتر روابط دیپلماتیک ایران در اربیل را بازداشت نگهدارند، همانطوری که آقای مسعود بارزانی، رئیس جمهور منطقه خودمختار کردستان عراق و آقای نیچر وان بارزانی، نخست وزیر اقلیم کردستان هم گفته بودند که این اقدام آمریکا یک اقدام کاملاً غیردوستانه است.
این فشاری که بر نیروهای دیپلماتیک ایران وارد میشود جزیی از تلاش آمریکا برای کاهش سطح روابط سیاسی میان ایران و عراق است.مقامات نظامی آمریکا هیچ شواهد معتبری دال بر دخالت ایران در انفجارهای عراق ارائه نکردهاند و مطبوعات آمریکا اعتباری برای این اتهامات قایل نیستند.
به نظر من در مقطع فعلی برای آمریکا هیچ موردی ندارد که به دنبال این باشد که یک فلز انفجاری از ایران وارد عراق شده یا جای دیگر، من فکر میکنم مسئله شکلگیری روابط ایران و عراق در آینده مهمترین موضوع در شرایط کنونی است، همانگونه که نتیجه مذاکرات شرمالشیخ نیز تأکید بر نیاز به کمک همه همسایگان عراق به تأمین امنیت در عراق بود.
- آیا موافقید که دولت عراق، انفعال بیش از حدی در مقابل آمریکا در ارتباط با موضوع ربوده شدن 5 دیپلمات ایرانی از خود نشان میدهد، چرا که ایران نیز معتقد است دولت عراق مسئولیت آزادی دیپلماتهای ایرانی را برعهده دارد؟ و چه راهکاری را برای آزادی هر چه سریعتر دیپلماتهای مذکور پیشنهاد میکنید؟
دولت عراق بیانیههای علنی زیادی در ارتباط با آزادی دیپلماتها صادر کرده و برای آزادی آنها به ایالات متحده فشار آورده است. آقای مالکی، نخستوزیر آقای زیباری، وزیر خارجه، آقای مسعود بارزانی و آقای نیچروان بارزانی هم این مواضع را اعلام کردهاند.
همچنین آقای مشهدانی خواستار آزادی هر چه سریعتر دیپلماتها شدهاند ولی این در واقع علامت تلاشهای عراق برای آزادی دپیلماتهای ایرانی است.
مسئله این است که آمریکا تصمیم گرفته با استفاده از حضور نظامی خود به ایرانیان فعال در عراق فشار وارد کند و به عقیده آمریکا فشار بر نیروهای دیپلماتیک، بخشی از طرح فشار بر ایران است که بخشی از آن هم شامل اعزام ناوهای آمریکایی به خلیج فارس میشود.
این شرایط برای امنیت عراق امیدواری را به ارمغان نخواهد آورد و البته من معتقدم پس از اجلاس شرمالشیخ شرایط بهتر خواهد شد، همان طور که آزادی آقای شرفی پیش از آزادی ملوانان انگلیسی صورت گرفت.
- با توجه به تهدیداتی که آمریکا به تازگی متوجه ایران کرده و یک سری تجهیزات نظامی جدید اعم از ناوها و هواپیماها را وارد منطقه کرده است، همچنین بحثهای رسانهای مبنی بر حمله نظامی به تأسیسات هستهای ایران مطرح شده، هر چند آمریکاییها رسماً این موضع را به کرات رد کردهاند، شما افزایش حضور نظامی آمریکا در منطقه و به خصوص در خلیج فارس را در چه راستایی ارزیابی میکنید؟
فکر میکنم که علت اصلی افزایش حضور آمریکا در منطقه مرعوب کردن ایران است. در مورد حمله نظامی به ایران، این احتمال ضعیف است چون مشخص شده نه مردم آمریکا، نه کنگره آمریکا و نه ارتش آمریکا مایل نیستند بدون تحریک نظامی از جانب ایران، حمله نظامی به ایران انجام شود.
جنگ 33روزه لبنان دشواریهای رویارویی با یک نیروی آموزش دیده و معتقد را به رغم حضور گسترده نیروهای اسرائیلی نشان داد. اگر در نظر بگیریم 6 گردان نیروهای حزبالله توانستند جلوی حمله اسرائیل را بگیرند، میتوانید تصور کنید که ایران چند گردان نظامی دارد.
- البته به نظر میرسد دستیابی ایران به فناوری صلحآمیز هستهای باعث میشود قدرت ایران در منطقه افزایش یابد و نگرانی آمریکا از همین افزایش قدرت منطقهای ایران که میتواند نفوذ آمریکا در خاورمیانه را تحتالشعاع قرار دهد، علت مخالفت واشنگتن با برنامه هستهای ایران به عنوان یکی از نمادهای افزایش نفوذ ایران در خاورمیانه است؛ نظر شما در این مورد چیست؟
در حال حاضر آمریکا در افغانستان، عراق، لبنان و فلسطین با مشکلات زیادی روبهروست و در تمام این موارد، ایران را به مداخله متهم میکند و در آمریکا هم بدبینی قویای درباره ایران وجود دارد.
البته مشخص شده که محدوده توان نظامی آمریکا در منطقه چقدر و محدوده توان ایران برای تأثیرگذاری بر منطقه تا چه حدی است. طبیعی است که هیچکس از تدوام مناقشات بهره نخواهد برد و مشخص است که استفاده از نیروهای نظامی هم مشکلی را حل نمیکند.
بنابراین مشوقهای قویای وجود دارد که دو طرف به تفاهم برسند.جمهوری اسلامی ایران الان کشور پخته و بالغی است که پیشینه تمدنی مهمی را نیز پشت سر دارد و دولت موثری هم دارد که از حمایت اکثریت مردم برخوردار است و بیشتر دنیا این حقیقت را به رسمیت شناختهاند، ولی دولت آمریکا نمیخواهد این حقیقت را در مورد ایران بپذیرد.
باید به یاد آوریم که آمریکا از سال 1949 تا 1971 اعلام کرده بود که تایوان، نماینده چین و وابسته به این کشور است، بنابراین هیچ تعجبی ندارد که آمریکا چنین موضع یکجانبهگرایانهای را در قبال ایران اتخاذ کند.
قضیه گروگانگیری که در ایران اتفاق افتاد، تفکر آمریکایی را بر ضد ایرانیها تثبیت کرده، چرا که برای مردم آمریکا خیلی ناگوار بود که دیدند دیپلماتهایشان 444 روز در ایران نگهداری میشدند و دولتشان هم هیچ کاری نمیتوانست انجام دهد.اما در چنین شرایطی طبیعی است که تداوم مناقشه در منطقه به نفع ایران نیست.
- آیا نشانهای از تعدیل یا تغییر مواضع آمریکا در قبال ایران مشاهده میکنید؟
صداهای مختلفی در آمریکا وجود دارد که هر کدامشان متأثر از فضای سیاسی و مردم آمریکا میباشند.
در حال حاضر خیلی از رهبران آمریکا خواهان گفتوگو با ایران هستند. گزارش کمیته بیکر- همیلتون نشان داد که هر گونه پیشرفت در اوضاع عراق منوط به همکاری ایران است.
خیلی از رهبران کنگره هم طرفدار گفتوگو با ایران هستند و من فکر میکنم امکان سفر آنها به ایران وجود دارد.
مردم آمریکا هم طرفدار جنگ با ایران نیستند، اما با وجود اینکه وزارت خارجه آمریکا لحن گفتارش را با ایران نرمتر کرده و در پی کسب حمایت ایران برای بهبود اوضاع در عراق است، رئیسجمهوری آمریکا موضعش را در قبال ایران تغییر نداده است، ولی همان طور که اشاره شد اهمیت نسبی این موضوع در زمانهای مختلف فرق میکند.