درباره آینده پاکستان و سیاستهای نوازشریف با پیرمحمدملازهی کارشناس مسائل شبهقاره گفتوگو کردهایم.
- در بحث اقتصاد و حضور آمریکا در افغانستان، پاکستان با چه مشکلی مواجه است؟
مشکلاتی که اخیراً در ارتباط با سوخت و انرژی پیش آمد، بسیار حساس است. در ماههای اخیر برخی شهرهای کشور در شبانهروز 18ساعت برق نداشتند. شاید نوازشریف بتواند موضوع خط لوله انتقال گاز از ایران را با جدیت بیشتری پیگیری کند. شریف میتواند این امید را به جامعه بدهد که در فکر حل بنیادی مشکل انرژی کشورش است. با تمام این اوصاف، بهنظر میرسد مسئله افغانستان همچنان چالشی جدی در برابر حزب نوازشریف باشد. نوازشریف و حزبش با این مشکل روبهرو هستند که اولاً چگونه به آمریکا کمک کنند که بهصورت امن از افغانستان خارج شوند و دوم چگونه با مسئله ادامه حضور و حفظ پایگاههای نظامی آمریکا در افغانستان کنار بیایند.
- موضع طالبان پاکستان و آمریکا در برابر نوازشریف چیست و وی متقابلاً در برابر آنها چه موضعی دارد؟
در ارتباط با طالبان، جناح اسلامی در پاکستان دوشاخه شده است؛ اول شاخه رادیکال که سردسته آن تحریک طالبان است و دوم احزاب مذهبی که میانهروتر هستند، مانند حزب جماعت اسلامی و جمعیت علمای اسلام به رهبری فضلالرحمان. ولی حقیقت این است که طالبان رادیکال از داخل مدارس مذهبی بیرون آمده که تحت اداره همین احزاب میانهروست و از نظر دینی، تحت تأثیر آموزههای دینی هستند که در این مدارس تدریس میشود.
بنابراین نوعی ارتباط حداقل معنوی بین تحریک طالبان و افرادی مانند مولانا فضلالرحمان وجود دارد. وقتی احزاب میانهرو مذهبی با دولت ائتلاف کنند، در حقیقت زمینه برای برگزاری گفتوگوهای سازنده بین حزب مسلم لیگ با گروههای رادیکال برای یافتن راهحل سیاسی بهمنظور پایان دادن به درگیریهای داخلی فراهم میشود.
توجه داشته باشید تلقی جریانات اسلامی از حزب مسلملیگ همان تلقیای نیست که آنها از حزب مردم داشتهاند. از دید آنها، حزب مردم سکولار بود، اما حزب مسلملیگ دارای مایههای اسلامی است. نوازشریف روابط نزدیکی با عربستان دارد. اینها همه شرایط را برای مذاکره با تحریک طالبان فراهم میآورد. از طرف دیگر، شرایط بینالمللی و منطقهای هم به سود صلح و ثبات است، نه تشدید درگیریها. بهنظرم، اگر شرایط برای تعامل هند و پاکستان بر سر کشمیر و نیز پاکستان و افغانستان فراهم شود، جریان طالبان و گروههای افراطی قابل کنترلتر خواهند بود و مواضع خود را تعدیل خواهند کرد.
اما در ارتباط با آمریکا با توجه به دیدگاههایی که در پاکستان نسبت به فرقهگرایی وجود دارد، آمریکا روی قدرت احزاب سیاسی برای تأثیرگذاری حساب باز نکرده است. امید آمریکا بیشتر به ژنرالها و ارتش پاکستان است. به همین دلیل فشاری که اکنون آمریکاییها به ارتش میآورند تا با گروههای رادیکال در وزیرستان برخورد کند، بیشتر به این دلیل است که دولت آمریکا میداند احزاب سیاسی قدرت مانور زیادی ندارند. بنابراین دولت نوازشریف فرق زیادی برای آمریکاییها با حزب مردم ندارد، اما آنان امیدوارند نواز بتواند به نوعی با گروههای رادیکال کنار بیاید.
- این نخستینبار است که یک دولت غیرنظامی جای خود را به دولت غیرنظامی دیگری میدهد. آیا این نشان میدهد ارتش پای خود را از سیاست بیرون میکشد؟
نمیتوان گفت که ژنرالهای پاکستان صد در صد وسوسه قدرت ندارند اما از زمانی که ژنرال اشفق کیانی فرمانده کل ارتش پاکستان شد، این فرصت را بهوجود آورد که ارتش بهطور مستقیم در سیاست دخالت نکند، اما احزاب سیاسی معمولاً توان حل و فصل مسائل بزرگ کشور را بدون کمک ارتش ندارند. اگر نوازشریف نخستوزیر شود، احتمال دخالت نظامیان بیشتر میشود.