خیلی زمان نیاز بود که ببیندگان محترم تبدیل به «ببیندگان جان» شوند. از این زمان بود که صمیمت در گفتار مجریان نقش پررنگی پیدا کرد. این صمیمت حتی به برنامههای نوجوان هم راه پیدا کرد.
مرز جدی بودن و صمیمیت به سرعت در هم ادغام شد. در این مرحله ارتباط مجری با مخاطب وارد فاز جدیدی شد و هم مورد استقبال برنامهسازان تلویزیونی و مخاطبان تلویزیون قرار گرفت. جای تعجب نداشت که هر روز پای مجریانی جدید به تلویزیون باز شود، مجریانی که هم لحن و ادبیات خاص خودشان را داشتند و در پوشش هم با مجریهای اتو کشیده سالهای قبل تفاوتی اساسی داشتند.
البته در روند سریع و با شتاب حضور مجریان، بسیاری از مجریان نتوانستند با مخاطب ارتباط برقرار کنند و پس از مدتکوتاهی از دور اجرای برنامههای تلویزیونی خطخوردند، اما در این میان تعداد محدودی از مجریان توانستند جای خود را در میان تلویزیون باز کنند. البته سالهاست که رسانه تلویزیون نتوانسته در شناسایی مجری جدید مانند سالهای قبل رفتار کند، بهنظر میرسد که حضور مجریان در برنامهها به تکرار رسیدهاست. مجریان تلویزیونی برای اینکه بتوانند مخاطبان خود را پای تلویزیون نگه دارند، به ادبیات و رفتاری روی آوردهاند که تصنعی و غیرواقعی است.
سر و کله زدن 2مجری با یکدیگر امتحانی است که سالها قبل جواد آتشافروز و محمود شهریاری بهخوبی از آن پیروز بیرون آمدند. این الگو در سالهای بعد هم تکرار شد و امروز به دلزدگی مخاطب رسیدهاست. اگر برنامهسازان و مجریان به این باور برسند که ارائه تکیهکلامهای جدید و حتی رویکردهای جدید در اجرای تلویزیونی امری لازم و ضروری است شکی نیست که اتفاق جدیدی در اجراهای تلویزیونی صورت میگیرد.