به گزارش تسنیم، مراسم تشییع سه شهید گمنام با حضور مقامات لشگری و کشوری، خانوادههای شهدا و مردم شهید پرور تهران امروز برگزار شد.
سردار علی فضلی از رزمندگان و جانبازان هشت سال دفاع مقدس و جانشین رئیس سازمان بسیج مستضعفین در این مراسم با اشاره به فرموده امام راحل(ره) در مورد شهدای گرانقدر دفاع مقدس گفت: به فرموده امام راحل(ره) شهدا امامزادگان عشقند و الان هم در این محل، امامزادگان جدیدی به خاک سپرده میشوند.
وی افزود: طی نبردهای متعدد دوران دفاع مقدس،5700 کیلومتر مربع از خاک کشور را رژیم بعث تسخیر کرده بود که رزمندگان اسلام توانستند آن را آزاد کنند. رزمندگان با امکانات کم و با دست خالی آنها را باز پس گرفتند.
سردار فضلی با بیان جنایات بعثیها در خرمشهر گفت: رژیم بعث عراق در اشغال خرمشهر، در همه ساختمانها ساکن شده بودند و ماشینها و میلهها را به صورت عمودی در زمین فرو کرده بودند تا حتی هلیکوپترهای ما هم نتواند بنشیند. همچنین آنها برخی از مکانهای عمومی، مثل ورزشگاهها را پادگان خودشان کرده بودند.
او ادامه داد: همانطور که امام فرمود خرمشهر را خدا آزاد کرد و اگر عنایات و امدادهای غیبی خدا نبود فتح خرمشهر میسر نمیشد. وقتی امام در مورد فتح خرمشهر گفت که "فتح خرمشهر فتح خاک نیست، فتح ارزشهای اسلامی است"؛ بنیان و اساس بیداری اسلامی را پایه گذاشت که الان هم داریم اثرات آن را در دنیا میبینیم.
ماجرای طواف بدن شهید اهل تسنن دور حرم امام رضا(ع)
سردار علی فضلی در ادامه به روایت خاطرهای از دوران دفاع مقدس پرداخت و گفت: روز اول جنگ عراقیها با تمام قوا از چند ناحیه حمله کردند. همان روز هم نیروی ارتش با 140 جنگنده هواپیما به مقابله با آنها رفت از میان این تعداد هواپیمای جنگنده، چهار عدد هدف نیروهای بعثی قرار گرفته و منهدم شدند که سرنشینانش به شهادت رسیدند. پیکر هر چهار سرنشین هواپیما هم در خاک عراق ماند. و آبانماه سال گذشته بدن اینها در عراق پیدا شد. یکی از اینها "خالد حیدری" بود که اهل پاوه و اهل تسنن بود. زمانی که اعزام میشود دختری کوچکی داشت. روز اعزامش هم توی خانه جشنی برقرار بوده است. وقتی همسر شهید میآید و از شهید میخواهد که امروز را به خاطر این جشن نرود، خالد حیدری میگوید به سه دلیل حتما باید بروم.
وی با اشاره به دلایل این شهید برای اعزام به جنگ ادامه داد: دلایل "خالد حیدری" این بود یکی اینکه نظامی هستم و تعهد دارم. یکی اینکه اهل تسننم و نمیخواهم بعدا بگویند که اهل تسنن نسبت به انقلاب حساسیت ندارند و یکی اینکه الان امام به ما نیاز دارد. بعد میرود و شهید میشود. طی این سی و یک سال فرزندش بزرگ میشود و به سن ازدواج میرسد اما هر کسی که به خواستگاری دختر میرود جواب رد میشنود. دختر شهید میگوید من بدون اذن پدرم اجازه عقد به کسی نمیدهم. وقتی جنازه اینها پیدا میشود از طریق سردار باقرزاده به خانواده خبر میدهند و دختر میگوید حالا که پدرم پیدا شده حاضرم جواب مثبت بدهم.
بدنهای شهدا را از عراق میآورند تا از خانوادههایشان اجازه بگیرند که اینها را ببریم و دور ضریح امام رضا(ع) طواف بدهیم. چون خانواده سنی بودند نمیدانستند که سنیها هم چنین چیزی را قبول میکنند یا نه. به همسر شهید موضوع را میگویند و او میگوید اصلا اگر شوهرم را به زیارت امام رضا نمیبردید از شما گلایه میکردم. آنهایی که این چهار شهید را میبرند زیارت امام رضا(ع)، میگویند هرجایی که این شهدا وارد میشدند اولین تابوتی که نمایان میشد تابوت این شهید بود.