به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا)، حسن رحیمپور ازغدی، عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی در همایش «جامعه قرآنی، بصیرت؛ رسالتها و آسیبها» که به همت خبرگزاری ایکنا، روز 22 اردیبهشتماه برگزار شد، در خصوص رویکردهای مختلف رجوع به قرآن کریم سخنرانی کرد که آنچه در ذیل میآید، بخش نخست این سخنرانی است:
برخی از تطبیقات قرآنی با مسائل امروز جامعه به این صورت است که با قرآن کریم در باب مسائل روز به دو شیوه غلط و یک شیوه درست برخورد میشود.
یک شیوه استفاده ابزاری از قرآن برای تأمین منافع افراد، احزاب و گروهها است، به این معنا که همیشه در تاریخ اتفاق افتاده است و این اتفاق باز هم خواهد افتاد و این برخورد گزینشی با قرآن و سنت است، برخی از آیات و روایات را ندیدن و کنار گذاشتن، برخی را برجسته کردن، بسته به این که مخاطب چگونه برداشت میکند و چگونه مفاهیم را با مصادیق تطبیق میدهد که این توهین و خیانت به قرآن و توهین به شعور جامعه دینی است.
در حوزه نظری این کار صورت گرفته و در مباحث نظری، اجتماعی و سیاسی نیز این کار انجام شده است، در مباحث نظری اشعری یک سری از آیات را میبیند و یک سری از آیات را انگار اصلا نمیبیند؛ که آن آیات دال بر اختیار و مسئولیت انسان است، معتزلی برخی از آیات را برجسته میکند و برخی از آیات را که مربوط به حاکمیت مطلق خداوند بر عالم و آدم است نمیبیند و تجاهل میکند.
در حوزه فقه نیز کسانی برخورد گزینشی میکنند، در حوزه اندیشه نیز این کار میشود، در اخلاقیات هم این کار صورت میگیرد. یکی طرفدار نظام اصالت سود و لذت بدون مسئولیت است و سراغ آیاتی میرود که «من حرم زینة الله»، «کلوا و شربوا» را میبیند و «و لاتسرفوا» را نمیبیند. کسی که صرفا به تکلیفها توجه دارد و میخواهد از حقوق دیگران عبور کند تا پاسخگو نباشد، سراغ آیات مبین تکلیف میرود و آیاتی را که به حقوق تاکید میکند، توجه نمیکند و یا برعکس.
این مسائل را قبل از انقلاب، بعد از انقلاب و در حال حاضر دیدهاید، اگر با قرآن برخورد ابزاری و گزینشی شود، به نفع همه آیه وجود دارد، به شرطی که آیات دیگر را نبینی، سنت را نبینی و با خود همان آیه هم گزینشی و ابزاری برخورد کنی. با این گونه مواجه با قرآن هم کسی مخالف نیست، چون همه یک جوری پای این سفره مینشینند و منافع و عقاید خود را تامین میکنند و نگاه جامعگرا و تسلیم در برابر قرآن بودن، فهم بدون شائبه، غرض و مرض سراغ قرآن رفتن، کار سختی است.
پس یک رویکرد غلط این است که با قرآن گزینشی برخورد کنیم و به نحوی آیات را تفسیر کنیم که خلاصهاش به نفع ما شود، ما را مشروع و موجه جلوه دهد، اختیارات ما را بیشتر کند و آن بخشی از آیات یا آن تفسیری از آیات که یقه من را میگیرد و یا برای من مسئولیت بالفعل منجّز تعریف میکند و من را زیر سئوال میبرد، نظر من را رد میکند یا اصلاح میکند، یا منافع من را محدود و مقید میکند، یا نبین و یا نخوان یا آن را تفسیر به رای کن.
در همه عرصهها، اخلاقی، سیاسی، اجتماعی، خانواده و ... این رفتار وجود دارد، در مورد خانواده آیاتی داریم که اگر به آنها توجه کنیم، مرد با استناد به آیات، خودش را تبدیل میکند به دیکتاتور مستبد خانه و خانواده، آیاتی وجود دارد که گویا زن اصلا انسان نیست و کرامت و حقوقی ندارد و آیاتی هم در قرآن وجود دارد که اگر فقط آنها را ببینی و برجسته کنی و به صدر و ذیل آیات قبل، به تفسیر پیامبر اسلام(ص) و اهل بیت(ع) رجوع نکنی، خانواده میشود خانوادهای با الگوی فمینیستی.
هر دو دسته را داریم، آیات جهاد داریم، آیات صلح، نرمش و مدارا داریم، آیات دعوت به زهد، آیات دعوت به رفاه و راحتی، آسایش و لذت از زندگی، آیات دعوت اکید به عقلانیت، آیاتی که قدرت تشخیص بشر را نقد میکند و میگوید یک چیزهایی را شما نمیفهمید، شعورت محدود و آسیبپذیر است. آیاتی که دعوت غلیظ به عرفان و معرفت باطنی و شهودی، آیاتی در تحذیر از مطلق کردن مسائل درونی، آیات توجه به جمع که اگر آنها را بخوانی احساس میکنی اصلا مسلمان فردیتی ندارد و آیات صد در صد فردی که اگر آن را ببینی، انسان را دعوت میکند به غارها که به جامعه چه کار داری؟
این که میگویند آیات را تکه تکه میخوانند و گزینشی میخوانند یکی از فتنههایی است که بارها در طول تاریخ از آن استفاده شده است و در حال حاضر نیز اتفاق میافتد. این یک مواجه غلط با قرآن است که قرآن به شرط منافع من، که قرآن را میخوانم که مرا تایید و توجیه کند، نه این که استجابت خدا و رسول باشد و آنها بخواهند ما را احیا کنند. زندگی آن است که او میگوید نه آن که من تحمیل میکنم و تعریف میکنم و یک مواجه غلط هم از آن طرف با قرآن داریم که بین متدینین و یا جامعه قرآنی به معنای عام، آفت آنها است، داشتن یک تعریف سکولار از قرآن در حوزه قرآنی و دینی است.
سکولاریسم تعریفش این است که جداگانه قرآن بخوانیم و مسابقه قرآنی، تجوید، قرائت و حفظ انجام دهیم و جداگانه اقتصاد، حکومت، پارلمان، رسانه، آموزش و پرورش، سبک زندگی، خانواده و ... اینها هم جداگانه باشد و مسیر دیگری را برود.
یعنی با هر طرز تفکر و سبک زندگی که هستید، باشید؛ ولی در کنار آن تجلیل از قرآن و جامعه قرآنی و مسابقات سالیانه قرآن را انجام دهید. با این قرآن هم به شما بگویم که هیچ کسی مخالف نیست، یعنی میتواند کافر باشد، ولی بگوید به قرآن احترام بگذارید و به جامعه قرآنی احترام بگذارید.
میتوانید فاسق باشید و ظالم باشید و این روش را داشته باشید، مگر در حال حاضر رژیم سعودی از همه دنیا بیشتر از جامعه قرآنی تجلیل نمیکند؟ خیلی از کشورها و شرق و غرب همین طورند و هرجا بروی و بگویی ما میخواهیم یک جلسه تقدیس ظاهر قرآن و علمای قرآنی بگذاریم، کسی با شما مخالفت نمیکند، البته به شرطی که موی دماغ ثروت و قدرت نشوی و به شرطی که قرآن در صحنه نیاید و در حاشیه باشد.
شما میدانید این گونه برخوردها با قرآن صورت میگیرد، قرآن را سر نیزه میبرند و به نام قرآن جبهه قرآنی را شکست میدهند. در جنگ صفین در واقع نبرد بین قرآن و ضد قرآن نبود، تازه آنها قرآنیتر بودند، زیرا قرآنها را سر نیزهها زدند و گفتند زیر سایه قرآن قرار داریم. یک عده آدم مقدس مآب نفهم که نگاهشان به قرآن نگاه جدای از سبک سیاست، اقتصاد، اخلاق و زندگی است، بازی خوردند. پس جامعه قرآنی بودن فریبتان ندهد، یک وقت نه خودمان را با این اسمها فریب بدهیم و نه بگذاریم کسی کلاه ما را بردارد. چون آن کسانی که امام علی(ع) را کشتند و ترور کردند و به خاک و خون کشیدند، حافظان قرآن بودند. آنها از همه ما و شما قرآنیتر بودند.
ابن عباس میگوید که در جنگ نهروان وقتی حضرت امیر(ع) مرا فرستاد که برو و با خوارج صحبت کن، وقتی به اردوگاه آنها رفتم و برگشتم دلم تکان خورد، چون دیدم که همه آنها داخل چادرها و خیمهها نشستهاند و دارند قرآن تلاوت میکنند و بعد آمدم به حضرت امیر(ع) گفتم که ما با چه کسانی در جنگیم؟ اینها همه سربازان خود شما بودند و جزء بهترین افسرهای شما بودند و پیشانیهای آنها مانند زانوی شتر کبره بسته است و زخم شده است از بس که سجده میکنند. کنار هر خیمهای که رد شدم مانند کندوی زنبور صدای قرائت قرآن میآید.
حضرت امیر(ع) فرمودند که بازی آنها را نخور. پس مراقب باشید که از آن جامعه قرآنیها نشویم که حافظ قرآن، تجوید قرائت و جلد زرکوب باشیم، اما پیش چشم ما علی ابن ابی طالب(ع) قربانی شود و این به دست خود ما اتفاق میافتد.
این هم یک خطر دیگر است در مواجه با ارزشهای قرآنی. قرآن برای تطبیق با مصادیق آمده و شب شعر نیست و الّا معاویه هم مجلس قرآن میگرفت، یزید هم مجلس قرآن میگرفت و به قاریان و حافظان جایزه میدادند.
از دو نوع برخورد غلط با قرآن پرهیز کنیم. یک، آنهایی که سراغ قرآن میآیند، ولی گزینشی میخواهد منافع و دیدگاه حزب و باند خود را توجیه کند و قرآن برای آن مرجع فکری نیست و برایش ابزار است. قرآن را طوری تفسیر میکنند؛ قرآن و سیره را به گونهای بیان میکنند که ما آن فرد خوب و پیامبر زمان هستیم و مخالف ما نیز ابوجهل زمان است.
دومین برخورد هم برخورد مقدسمآبانه است که قرآن را سیاسی نکنیم، قرآن را اجتماعی نکنیم قرآن را آلوده به این مسائل زودگذر نکنیم. این سکولاریزم است با چهره قرآنی، یعنی جداگانه قرآن بخوان، جداگانه در بازار همه به هم دروغ بگویند، کلاهبرداری کنند، ربا بخورند و گرانفروشی کنند، جداگانه قرآن بخوانیم، جداگانه نظام آموزش و پرورش، تعلیم و تربیت، علوم اجتماعی و ... غیر قرآنی باشد.
جداگانه مسابقه قرآن برگزار کنید و مدال بدهید و از فعالان قرآنی تجلیل کنید. چون فعال قرآنی از نظر ما کسی است که فقط قرآن را خوب بخواند و حفظ کند. به این فرد میگویند فعال قرآنی، اما کسی که به قرآن عمل کند، فعال قرآنی نیست. کسی که راهکار ارئه دهد برای قرآنی زیستن در عرصههای مختلف فعال قرآنی نیست، یعنی میشود بازار غیر قرآنی داشت و از قرآن تجلیل کرد. میشود سیاستمداران و حاکمان غیرقرآنی داشت و جلسه تجلیل از قرآن داشت. این میشود مواجهه سکولاریستی از موضع مذهب و این موضع را جریانهای ضد دین هم قبول دارند. شما میدانید که در دنیا هرگز استکبار و استبدادی نبوده، نیست و نخواهد بود که به خاطر مصالحش به قرآن و جامعه قرآنی احترام نگذارد، هر چند در ظاهر، ولی به شرطی که آیات قرآن به گونهای نفی مشروعیت و حجیت آنها نباشد.