حیدری که ۲۳ ساله و متولد کرج است هماکنون دانشجوی کارشناسی ارشد فیزیولوژی ورزشی داشنگاه آزاد کرج است. شاید راز موفقیت او همین جمله کلیدی باشد که میگوید "در تماشای بازی والیبال سعی میکند فقط نکات مثبت را ببیند و یاد بگیرد و توجهی به ضعفهای احتمالی بازیکنان ندارد."
با او در یک بعد از ظهر بهاری در باره خودش، و آرزوهایش در والیبال گفت وگو کردیم.
- چطور شد که پست پاسور را انتخاب کردی؟
ابتدا اسپکر بودم اما به توصیه برادرم که بازی والیبال را مدیون او هستم به سمت این پست گرایش پیدا کردم و به آن علاقمند شدم. یک پاسور عملا تمام حرکات تیم را طراحی میکند و به نوعی موتور تیم محسوب میشود.
- در عرصه والیبال آروزیی داشتهاید که به آن رسیده باشید؟
بازی کردن در باشگاه پیکان و یا هم بازی شدن با بازیکنانی مثل امیر حسینی و خیلی دیگر از بازیکنانی که امروز در کنارشان هستم همیشه از آروزهای من بوده است. دیدن محمد موسوی، محمد ترکاشوند، بهنام محمودی و دیگران، زمانی از رویاهای من بود. البته آرزوهای من فراتر از چیزی است که به آن رسیدهام. میخواهم پاسور ثابت تیم ملی بزرگسالان شوم دوست دارم در آسیا و فراتر از آن مطرح شوم.
صد در صد. من سال ۸۶ تیم ملی نوجوانان بودم. بالاخره آدم باید از یک جا شروع کند. وقتی که پای آدم به اردوها باز شود باید سعی کند تمریناتش را بیشتر کند. بهتر شود و اینکه به چشم بیاید.
- به نظر خودت آیا ویژگی خاصی داشتی که برای تیم امید انتخاب شدی؟
نمیتوانم به ویژگی خاصی اشاره کنم اما احتمالا مربیانم توانایی و قابلیتهایی در من دیدند که دعوتم کردند و یا مثلا برای بازی در تیم پیکان دعوت شدم.
- شما بازیکن آقای اکبری بودید آیا بازیکنان تیم ملی امید را هم آقای اکبری انتخاب کرد؟
آقای ولاسکو و آقای اکبری با هم انتخاب کردند.
- در میان بازیکنانی که با آنها بازی کردهاید با کدامیک راحتترید و او را مکمل خود میدانید؟
به طور کلی هر بازیکنی یک ویژگی خاص دارد و هر بازی یک تاکتیک خاص را میطلبد. اما مثلا سال گذشته وقتی من و سهیل احمدی وارد بازی میشدیم میتوانستیم نتیجه بازی را عوض کنیم. من و آقای احمدی ۷ سال است که با هم یک جا بازی میکنیم. جز سه سال پیش که من برق کرمان بودم و ایشان یاسوج بازی میکرد ولی بعد از آن دوباره با هم بودیم.
- در واقع فکر کنم شما دو نفر را با هم میخرند؟
اینطور نیست. چون هماهنگی بین من و سهیل بیشتر از همه بود، تا حدودی نظر بقیه را بیشتر جلب کرد. البته این هماهنگی میتواند با هرکسی به وجود بیاید. ولی من و سهیل چون از بچگی هم محل بویم، توانستیم با هم هماهنگ شویم و تیمها همیشه ما را با هم میگرفتند.
- بازیکنان تعویضی با حسینی و بازارگرد؟
دقیقا! برحسب شرایط این تعویض صورت میگرفت. امیر حسینی یکی از بهترین پاسورهای آسیاست. اما ایشان مقداری از لحاظ دفاعی از بقیه کوتاه تر بود و دفاع من و سهیل از حسینی بهتر بود بعضی موقعها برای اینکه تیم سه اسپکر جلو داشته باشد، ما را تعویض میکردند. گاهی تیم که عقب میافتاد ما را تعویض میکردند. با این کار به ما فرصت میدادند که شاید بتوانیم بازی را برگردانیم. یا اگر تیم خیلی جلو میافتاد به ما بازی میدادند تا تجربه بیشتری کسب کنیم.
- چطور شد که سر از پیکان درآوردید؟
سال گذشته اصلا قرار نبود پیکان باشم. با تیم باریج اسانس تمرین میکردم یک ماه آنجا بودم. یک روز آقای عهدی، سرپرست تیم به من زنگ زدند و گفتند که بیایید ما شما را مد نظر داریم. چندتا پاسور با هم آنجا بودیم. من هم به آقای مدنی زنگ زدم و شرایط را گفتم. آقای مدنی هم کمکم کردند. گفتند که اگر بروی پیکان بهتر است. سر تمرینات پیکان رفتم. صحبت کردیم و به توافق رسیدیم و من را گرفتند.
- شما یک فصل با آقای اکبری کار کردید. در تیم ملی هم که دارید با ایشان کار میکنید. ویژگیهای مثبت آقای اکبری چیست که میتواند مربی تیمی مثل پیکان یا تیم ملی امید باشد؟
- آقای اکبری نه تنها مربی بزرگی است، بازیکن خیلی بزرگی هم بود. سالها کاپیتان تیم ملی بود. درضمن با همان بچههایی که این فصل، پیکان بودند قبلا هم بازی بودند و از همه شناخت کامل داشتند. آقای اکبری خیلی خوب به بازیکنان روحیه میدهد. من خودم وقتی وارد زمین میشدم، احساس میکردم واقعا یک کوه بزرگ پشت سرم است. یعنی خیلی راحت میتوانستم بازی کنم . حتی اگر اشتباهی میکردم آقای اکبری خیلی طبیعی و راحت برخود میکرد. میگفت که عیب ندارد. فرصت میداد. میگفت که اگر این را اشتباه کردی بعدی را میتوانی جبران کنی یا حتی اگر خوب بازی میکردم میگفت که همین را ادامه بده یا خیلی بهتر از اینها میتوانی کار کنی. من که تو زمین خیلی راحت بودم با آقای اکبری.
- عدهای معتقدند که آقای اکبری در بعضی از مسائل ضعیف است. اشاره کرد او به روحیه دهی و فرصت دهی خیلی اهمیت میدهد. ولی خیلیها نظر برعکس دارند. آنها مدعیاند که اکبری وقتی تیمش تحت فشار است نمیتواند تیم را از نظر روحی به طور مناسب تقویت کند و یکی از دلایلی که احتمالا پیکان نتوانست در بازیهای آخر بالا بیاید همین بود. یا اینکه معتقدند ایشان جسارت کافی را ندارد که در مواقع فشار به بازیکنان جوانتر بازی بدهد. شما این مسئله را چگونه تحلیل میکنید؟
مدت زیادی نیست که با آقای اکبری کار میکنم ولی با شناختی که از ایشان دارم این حرف را قبول ندارم. این منتقدان داخل تیم نیستند و از خیلی مسائل خبر ندارند. ما قبل از هر بازی آنالیز داریم. تاکتیک بازی داریم. آقای اکبری به همه اینها اشاره میکند. آقای اکبری در تیم تنها نیست. کمک مربی دارد. هم فکرهای دیگری دارد.
- اتفاق افتاد که احساس کنید تیم از نظر روحی آنقدر افت کرده که بیجهت امتیاز میدهد؟
ما افت روحی نداشتیم. بیشتر دست کم گرفتن تیم حریف بود که باعث میشد بود بعضی اوقات ستها را واگذار میکردیم. یعنی همه بچهها فکر میکردند که ما بازی را میبریم. بالاخره تو زمین اگر یک نفر شل بازی کند، نفر بغل دستیاش هم تاثیر میگیرد. فکر میکنم این مهمترین دلیلی بود که ما ستها را واگذار میکردیم. بعضی موقعها هم واقعا نمیشد. میدانید چه میگویم؟ یعنی آن روز واقعا روز بازی تیم ما نبود. نمیشد. مثل بازیهای متین ورامین. واقعا اصلا نمیشد با آنها بازی کرد. نمیدانم چرا.
- شنیدهام در یکی از بازیهای اول فصل، وقتی قصد خروج از سالن خانه والیبال را داشتید دو دختر نوجوان میخواستند از شما امضا بگیرند اما شما گفتید: "بابا آخه من به خدا کسی نیستم، از من چرا؟" این جریان واقعیت دارد؟
واقعیت را گفتم. بله درست است. چون بازیکنان بزرگتر از من خیلی آنجا بودند. و هنوز هم فکر نمیکنم کس خاصی باشم. به خاطر همین برای من خیلی جای سوال بود که چرا از بین این همه بازیکن، من؟ من خودم بیشتر خندهام گرفته بود . ناگهان چندنفر از من امضا خواستند... بابا چرا من؟ این همه آدم. چون بازیکنان دیگر داشتند میآمدند بیرون. خیلی برایم جای سوال بود.
- انگار حالا که مدتی گذشته، رابطه شما با هواداران بهتره شده. دیگر نمیگویید: "من کسی نیستم..."
من از همان اول هم رابطهام با آنها خوب بود. بعضی اوقات آدم چه میتواند بگوید وقتی میگویند عکس بگیرید؟ به نظر من این مسائل چیز خاصی نیست اما اولین بار که برایم همچین اتفاقی افتاد من خودم خندهام گرفت.
- از هوادارن گفتم، خواستم بپرسم که تشویق هواداران چقدر در روحیه تیمی تاثیر دارد؟
صد در صد تاثیر دارد. وقتی میبینی عدهای نشستهاند بازی شما را نگاه میکنند و شما رو تشویق میکنند شما روحیه مضاعفی بدست میآوری.
- بخش عمدهای از این هواداران والیبال خانم هستند. به خصوص هواداران پیکان در بیشتر بازیهای لیگ خانمها هستند،. آقای موسوی درباره هوادارن خانم تیم ملی گفت جملهای دارد. ایشان گفتند که وقتی ۱۲۰۰۰نفر سالن آزادی پر باشد اما خانمها نباشند انگار نصف سالن نیست. نظر شما چیست؟
بحث هوادار است و خانم یا آقا بودن آنها فرقی نمیکند. اینکه تو را تشویق میکنند. وقتی سرت را بالا میآوری و میبینی که زن و بچه و مرد و پسر بچه کوچک داد میزنند خیلی موثر است. در مورد بازیهای اخیر ملی من فکر میکنم تیمهایی که به ایران آمدند بیشتر به خاطر تاثیر هواداران بود که باختند. چون جو سالن خیلی سنگین بود. حتی خود بازیکنانی که من با آنها صحبت میکردم میگفتند ما حتی وقتی خودمان رفته بودیم تعجب کردیم که چقدر جمعیت برای بازی آمده بود! من از خودشان شنیدم که وقتی انقدر آدم بیایند و بازی را تماشا کنند و تشویقشان کنند واقعا رویشان خیلی تاثیر دارد. فکر کنم تیمهای دیگر هم واقعا برایشان سوال بود که این همه آدم از کجا برای ایران آمدهاند؟ اما در مجموع با جمله آقای موسوی موافق هستم.
- نظرتان در باره هم پستهای شما به ویژه امیر حسینی و سعید معروف چیست؟
این دو بین پاسورهای ما استثناء هستند. البته مهدوی و بهبودی هستند، ایران پاسورهای خیلی بزرگ دیگری هم دارد. من روبروی آقای معروف بازی کردهام اما با آقای حسینی هم بازی بودهام. حرکتهایی که از آنها دیدهام چه از لحاظ جمع کردن تیم چه از لحاظ بازی بردن، تمامش برایم تجربه بود. من بازی هر دو را خیلی دوست دارم واقعا فکر کنم این دو تا برای تیم ملی ما ایده آلاند.
- نکتهای بوده که در بازی این دو نفر ببینید و فکر کنید اگر نبود کارشان بهتر میشد؟
من وقتی والیبال نگاه میکنم، بیشتر سعی میکنم نکات مثبت را ببینم. تقریبا ضعفها را اصلا نگاه نمیکنم. سعی میکنم نکات مثبت را بردارم و اینکه آنها را سر تمرینات و در بازیها پیاده کنم. زیاد روی این چیزها دقت نکردهام که بخواهم الان دربارهاش توضیح بدهم.
- فکر میکنید توی لیگ جهانی ایران چقدر جربزه حضور دارد؟ به خصوص اینکه چهارتا بازی هم تو ایران است.
حضور در لیگ جهانی آرزوی هر کشوری است که والیبال دارد. با توجه به تمریناتی که من در اردو میبینم، واقعا تیم آماده است و خیلی روحیه دارد. شاید هیچ سالی آنقدر تیم را آماده ندیده بودم. خیلی خوب کار میکنند.
- تیم ملی در لیگ جهانی با آلمان و صربستان در ایران بازی دارد. صربستان را هم که قبلا در مقدماتی المپیک برده است. با این حساب فکر میکنید آلمان تیم سخت تری است یا صربستان؟
آنها تیمهای بزرگیاند. اصلا نمیتوان گفت که کدام سخت تر است. فکر میکنم لیگ جهانی بالاترین سطح والیبال جهان باشد. همه تیمها هم با تمام قدرتشان میآیند. آلمان و صربستان هردو تیمهای سختیاند. اصلا نمیتوان گفت که ایران بازی آسانی دارد. فکر نمیکنم بازی آُسانی داشته باشند.
- با توجه به فراز و فرودهای پیکان در مجموع آیا فصلی خوب داشتید:
بله خیلی برایم خوب بود فقط آخرش کمی بد شد.
- فصل بعد پیکان میمانید؟
قرارداد سه ساله دارم. حالا اینکه پیکان بخواهد تیم بدهد یا تیم ندهد بحثش جداست. من شنیدهام که تیم های دولتی دیگر حق ندارند تیم بدهند. ولی باز هم نمیدانم.
- به غیر از پیکان اگر قرار بود جدا از بحث مالی، به تیم دیگری بروید، کدام تیم لیگ را انتخاب میکردید؟
همه تیمهای لیگ به نظر من خوبند. اصلا نمیتوانم بگویم که دوست دارم به کدام تیم بروم. بستگی دارد به شرایط. به شرایط اینکه تیم بخواهد چه نتیجهای بگیرد. بالاخره هر کسی دوست دارد تیمش قهرمان شود. و من هم دوست دارم توی تیمی بازی کنم که قهرمان شود.
- سوالات من تمام شد. اگر خودتان فکر میکنید چیزی میخواهید اضافه کنید یا کم کنید، بگویید.
نه حرف خاصی نیست. ممنون