این نویسنده و شاعر در گفتوگو با خبرنگار ادبیات خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، درباره اقبال مخاطبان از ادبیات ترجمه گفت: از نظر من، یکی از مهمترین دلایل استقبال مخاطبان از ادبیات ترجمه، ممیزی است که بر روی نویسندگان و شاعران ما اثر گذاشته است. اگرچه ممیزی بر روی آثار ترجمه هم اثر میگذارد، اما محدودیتها برای این دست آثار کمتر است، چون ممیزان فکر میکنند که این کتابها به جامعهی ما مربوط نیستند.
او در ادامه تأکید کرد: طبیعتا در غیبت آثار اصلی بومی، ترجمه مقام بیشتری مییابد. البته کتاب، کتاب است؛ اما در همهجای دنیا، اصل با کتابهای نویسندگان آن کشور است و ترجمه باید در کنار این آثار قرار گیرد. آنچه فرهنگ را میسازد، آثار نویسندگان همان مملکت است و ترجمه کمککننده است. اما در ایران به دلیل فشار بیش از حدی که روی نویسندگان است، شرایط برای نوشتن خوب نیست. همه ما سالهاست آثاری را در انتظار نشر داریم.
مجابی خاطرنشان کرد: خود من از کسانی هستم که برای آثار ترجمهشده اهمیت زیادی قائل هستم. ما از آثار ترجمه بسیار آموختهایم و ترجمه به غنای زبان فارسی کمک کرده است، ترجمه فکرهای تازه و فرهنگ تازهای را به فرهنگ ما اضافه میکند. اما این به این معنی نیست که ما باید فرهنگ خودمان را متوقف کنیم و تنها کتابهای قدیمی و کتابهای مورد علاقه کارمندان آن اداره چاپ شود؛ کتابهای متوسط و میانهای که از غربال ممیزان رد میشود. کتابهای چوبک، هدایت و گلستان کجا هستند؟ وقتی کتابهایی که در داستاننویسی درجه یک هستند، چاپ نمیشوند، آثار درجه سه فرنگی جای آنها را میگیرند.
مجابی در پاسخ به این سؤال که آیا این استقبال از ادبیات ترجمه به ضعفی در ادبیات بومی ما بازنمیگردد، گفت: به هیچ وجه به ضعف در ادبیات ما برنمیگردد. ادبیات ما بسیار پیشروتر از سینما و نقاشی ماست. اما من نمیدانم چطور سینمای ما مورد حمایت قرار میگیرد و در فستیوالها معرفی میشود و یا نقاشی ما به فستیوالهای خارجی میرود و فروش خوبی پیدا میکند - اگرچه ما از این اتفاق خوشحال هستیم - اما ادبیات ما که مادر این هنرهاست و سایر هنرها از دل آن میجوشد، از چنین امکاناتی بیبهره است؛ چون نه امکان چاپ پیدا میکند و نه ترجمه خوبی از آن میشود. گاه کتابها بعد از 15 سال منتشر میشوند. وقتی کتابی درباره جنگ نوشته شده باشد و در زمان نزدیک به جنگ منتشر نشود، سالها بعد از آن دیگر معنی چندانی ندارد. اگرچه ادبیات ماندگار در هر زمانی خواندنی است، اما به هر حال آثار تازگی خود را با گذشته زمان از دست میدهند.
مجابی اظهار کرد: ما نباید در برابر ادبیات جهان دچار عقده حقارت شویم. برخی از نویسندگان ما نویسندگانی در سطح جهان هستند. اما اینها دست و پاشکسته، ناقص و با لکنت حرف میزنند و هرچه را برای مخاطب جذاب است، نباید بگویند. اما کتابهای ترجمه درباره این موضوعات میتوانند حرف بزنند و همین سبب میشود مخاطبان به سمت این کتابها بروند. من فکر نمیکنم که ادبیات ما از دیگران کمتر است. ما در فرهنگ خودمان آدمهای درجه یک داریم. در تئاتر بچههای ما در محدودیت شدید کار میکنند و کارشان خوب است. اما وقتی همه چیز در حد سریالهای تلویزیون عوامانه میشود، سلیقه مردم پایین میآید و مردم در این زمینه گناهی ندارند.
او ادامه داد: ممکن است ما در صنعت و سیاست عقبمانده باشیم، اما در ادبیات نه. ما هزار سال سابقه در شعر داریم که برخی از کشورها 300 سال هم سابقه ندارند. چطور ما ترجمه شعرهای خارجی را منتشر میکنیم، اما آثار شاعرانی چون فروغ و سیمین به سختی چاپ میشود؟
این نویسنده تأکید کرد: من در این موضوع سلبی نگاه نمیکنم و سعی میکنم نگاه متعدلی داشته باشم. آنچه برای من دردآور است، این است که نگذاریم آثار خودمان چاپ شود، اما آثار درجه سه کشورهای دیگر و کارهای مونتاژی را جایگزین کنیم. اگرچه ترجمه نشانه تلفیق فرهنگهاست، اما وقتی ما خودمان نمیتوانیم آثارمان را در ایران چاپ کنیم، چطور میتوانیم انتظار داشته باشیم که آثارمان برنده جوایز خارجی و در سطح جهان مطرح شوند؟
مجابی خاطرنشان کرد: به درد من نمیخورد که آثارم بعد از مرگم چاپ شود و یکباره آثارم را کشف کنند و بگویند چه نویسنده بزرگی بود. من دوست دارم اکنون با مردم زمانه خودم ارتباط داشته باشم. ادبیات را بیخون کردهاند؛ در حالی که در همه جای دنیا ادبیات قلب تپنده جامعه است. روانشناسی و جامعهشناسی مدیون ادبیات است و از طریق بررسی ادبیات میتوان به روانشناسی و جامعهشناسی جامعه رسید؛ اما ما جلو تفکر فرزندانمان را گرفتهایم. ما که فکر میکنیم باید اصیل باشیم، چرا کاری کردیم که به آثار فرنگی وابسته شویم؟ این نوع نگاه است که تفکر را متوقف میکند.